ابن عباس گويد: موسى بسوى مدين شتافت در حالى كه راه را آشنا نبود و
فقط با اميد و حسن ظن به خداى خويش حركت ميكرد و دعايش اين بود كه:(رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ). برخى گفتهاند: اين فرارى بىپناه در راه مدين نه توشهاى با خود
داشت و نه آبى. از گياه صحرا ميخورد و مىرفت تا خود را به آب مدين رسانيد.
(وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ
يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ): هنگامى كه متوجه سمت مدين
كه تا مصر هشت روز راه بود، گرديد، راه را نمىشناخت. از اينرو گفت: اميد است كه
خدايم مرا به راه صحيح هدايت كند و از سرگردانى و گم گشتن در بيابانها حفظ فرمايد.
برخى گفتهاند: خودش هم نميدانست كجا مىرود. راهى كه منتهى بمدين
مىشد در پيش گرفت و رفت.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 180