(فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ):
آنچه خداوند از ملك و نبوت و حكمت به من داده، بهتر است از آنچه از دنيا و ثروت آن
به شما داده است.
(بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ):
شما بهدايايى كه بيكديگر ميدهيد خوشحال مىشويد. اما من به اين چيزها خوشحال
نميشوم يعنى من توجهى به مال دنيا ندارم.
سپس بفرستاده بلقيس فرمود:
(ارْجِعْ إِلَيْهِمْ): تو با همه هدايايى كه
آوردهاى نزد قوم خود برگرد.
(فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها): بخدا سوگند، لشكرى بر سر ايشان فرو مىآورم كه قدرت دفع آن را
نداشته باشند.
(وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ): و بخدا سوگند كه آنها را از شهر يا كشورشان بيرون خواهم كرد. در
حالى كه ذليل و فرومايه باشند. مگر اينكه دين مرا بپذيرند و نزد من آيند.
اين عكس العمل سليمان، دليل بسيار روشنى بود بر نبوتش. بلقيس و مردم
سبا دانستند كه وى فرستاده خداست و همچون ملوك ديگر شيفته مال و منال نيست.
[1]- تمام اين مطالب از راويان است و در متن قرآن موجود نيست.
زيرا اينگونه مطالب با هدف قرآن كه بيان حقيقت و ارشاد و هدايت مردم است چندان
مناسبتى ندارد.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 109