نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 108
جمع شدند و آنها را در سمت چپ و راست ميدان
بپاى داشتند و سليمان بر تخت خود نشست و چهار هزار كرسى در سمت راست و چهار هزار
كرسى در سمت چپش نهادند.
به جنيان دستور داد كه صفوفى بطول چند فرسخ تشكيل دهند و همچنين
انسانها و وحوش و درندگان و مرغان و ...
هنگامى كه فرستادگان بلقيس بميدان رسيدند و عظمت ملك سليمان را
ديدند، به حيرت در آمدند و تمام هداياى خود را انداختند و بحضور سليمان آمدند.
سليمان به نظر لطف به آنها نگريست و پرسيد: چه پشت سر شماست؟
رئيس فرستادگان خصوصيات هدايا را به اطلاع سليمان رسانيد و نامه
بلقيس را بحضورش تقديم داشت. نامه را خواند و پرسيد: حقه كجاست؟ حقه را بدست
سليمان دادند.
جبرئيل نازل شد و از آنچه در حقه بود به او خبر داد و سليمان براى
فرستاده بلقيس بيان داشت.
فرستاده گفت: درست است، اكنون در را سوراخ و در نگين ريسمان كن.
سليمان كرمى خرد را مأمور اين كار كرد. كرم مويى بدهان گرفت و از اين
سوى نگين در آن سوى رفت. آن گاه ميان كنيزان و غلامان تميز داد باين ترتيب كه
دستور داد صورت خود را بشويند. كنيزان بيك دست آب برداشته، در دست ديگر مىريختند
و صورت خود را مىشستند و غلامان آب را بهمان دستى كه بر ميداشتند به صورت
مىزدند. كنيزان آب را به باطن دست مىريختند و غلامان بظاهر آن.
كنيزان آب را بدست مىزدند و غلامان آب را بر دست جارى ميكردند.
برخى گفتهاند: بلقيس با هداياى خويش عصائى فرستاد كه از پادشاهان
حمير به ارث برده بود و ميگفت: ميخواهم سليمان سر و ته اين عصا را بما نشان دهد و
جامى پيش او فرستاد كه پر از آبى كند كه نه از آسمان است و نه از زمين.
سليمان عصا را بهوا انداخت و گفت: هر طرف كه جلوتر به زمين آيد، ته-
عصاست و به سپاه دستور داد كه آن قدر بدوند تا عرق كنند. آن گاه جام را از عرق
ايشان
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 108