نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 107
گفتهاند: 200 غلام و كنيز بود كه غلامان
لباس كنيز و كنيزان لباس غلام پوشيده بودند. برخى گفتهاند: شمشيرهاى زرين بود در
جلد ديبا.
هنگامى كه خبر اين هدايا به سليمان رسيد به جنيان دستور داد تا
آجرهاى طلا ساختند و تمام راه را با آنها فرش كردند. حاملان هديه كه اين وضع را
مشاهده كردند، متوجه شدند كه هداياى ايشان ناچيز و بىارزش است.
برخى گفتهاند: وى 500 غلام و 500 كنيز تقديم سليمان كرد. كنيزان را
به قباها و كمربندها ملبس گردانيد و دست و گردن غلامان را به طوقها و گردنبندهاى
زرين آرايش كرد و بگوش آنها گوشوارههاى درنشان آويخت و آنها را سوار بر اسبهاى
قيمتى كه افسار آنها از طلاى مرصع به جواهرات بود كرد و همراه 500 آجر طلا و 500
آجر نقره و تاجى مكلل به در و ياقوت و حقهاى كه در آن درى سوراخ نشده و نگينى،
داراى سوراخى كج و معوج بود، نزد سليمان فرستاد. مردى از بزرگان قوم بنام منذر بن
عمرو با عدهاى از مردان برازنده نيز حامل نامهاى بودند كه بحضور سليمان بار
يافتند. در نامه نام همه هدايا نوشته و اضافه شده بود: اگر پيامبر هستى ميان
كنيزان و غلامان تميز ده و پيش از آنكه حقه را بگشايى بگو كه در آن چيست؟
و در آن در كه در داخل حقه است، سوراخى راست بوجود آور و در نگين
ريسمان كن، بدون اينكه از جن يا انسانى كمك گيرى. به فرستاده نيز دستور داد كه در
چهره سليمان بنگرد اگر او را خشمگين ديد پادشاه است و از او نترسد. زيرا قدرتش به
پاى قدرت بلقيس نميرسد و اگر در چهرهاش آثار لطف ديد، معلوم ميشود كه فرستاده
الهى است.
فرستاده بلقيس حركت كرد كه نزد سليمان رود. هدهد قبل از فرستاده نزد
سليمان آمد و جريان را به اطلاع او رسانيد. سليمان به جنيان دستور داد كه خشت- هاى
طلا و نقره را آماده سازند و ميدانى به مساحت چند فرسخ از آن خشتها فرش سازند و
اطراف ميدان را ديوارى از طلا و نقره برآورند.
آن گاه به جنيان دستور داد كه فرزندان خود را حاضر كنند. جمعيت
فراوانى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 107