نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 17 صفحه : 215
عذب: گوارا.
فرات: گواراترين آب.
ملح اجاج: شورى زياد.
نسب: خويشاوندى.
صهر: دامادى.
اعراب:
(هذا عَذْبٌ فُراتٌ): مبتداء و خبر در محل نصب و
حال و همچنين(مِلْحٌ أُجاجٌ) ذو الحال(مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ) است.
(مُبَشِّراً وَ نَذِيراً): حال.
(مَنْ شاءَ): مستثنى است و مستثنى منه
«كم» است.
(أَنْ يَتَّخِذَ): در محل نصب و مفعول «شاء».
(الَّذِي لا يَمُوتُ): در محل جر يا نصب.
الرحمن: مبتداء (خبر آن فاسأل) يا خبر مبتداء محذوف يا بدل از ضمير
«استوى» يا فاعل «استوى».
مقصود:
(وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً): اگر ميخواستيم در هر قريهاى ترسانندهاى مبعوث مىكرديم تا آنها
را بترساند. ولى ما ترا كه منزلتت بزرگ است براى همه قريهها برگزيديم. برخى
گويند: يعنى ما قدرت داريم كه ترسانندگان را ميان آنها تقسيم كنيم، هم چنان كه
باران را تقسيم مىكنيم. لكن كارهاى ما مطابق عاليترين مصلحتهاست. از اين جهت ترا
بسوى همه مردم مبعوث كرديم.
(فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ): كافران را در آنچه
از تو ميخواهند كه با آنها نرمى كنى و در برابرشان تسليم شوى، اطاعت نكن.
(وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً): و
در راه خدا بوسيله قرآن با آنها جهادى شديد كن. از اين آيه بر مىآيد كه بهترين و
بزرگترين جهاد در پيشگاه خدا، جهاد كسانى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 17 صفحه : 215