نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 41
تا هيچگونه شبههاى براى كسى باقى نماند.
(فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى): فرعون از موسى جدا شد و نيرنگهاى خود را فراهم كرد و در وقت مقرر
به وعدهگاه آمد.
(قالَ لَهُمْ مُوسى): موسى ساحران را كه سحر خود
را براى مقابله با اعجاز موسى حاضر كرده بودند، موعظه كرد و به آنها گفت:
(وَيْلَكُمْ): اين كلمه براى تهديد بكار
مىرود. يعنى خداوند شما را گرفتار ويل و عذاب گرداند. ممكن است منادى باشد و در
اين صورت دعاى عذاب براى آنها مىكند. برخى گفتهاند دو كلمه است به اين صورت: «وى
لكم» يعنى از شما تعجب مىكنم.
(لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً):
ابن عباس گويد: يعنى كسى را شريك خدا نسازيد. برخى گفتهاند: يعنى بخدا دروغ نبنديد
و معجزات مرا به سحر و سحر خود را به حق و فرعون را به الوهيت و خداوندى نسبت
ندهيد.
(فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ): كه شما را گرفتار
عذاب و هلاكت خواهد كرد. اصل سحت تراشيدن تمام موهاى سر است و «سحته اللَّه و
اسحته» يعنى خدا او را مستأصل و هلاك گردانيد.
(وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى): قتاده گويد: يعنى
كسى كه نسبت دروغ بخدا بدهد زيانكار است. بعضى گويند: يعنى چنين كسى اميدش از خدا
و بهشت قطع شده است.
(فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ):
مردم در باره موسى و هارون و فرعون به مشاوره پرداختند و هر كدام در رد عقيده
ديگرى و اثبات نظر خود كوشش ميكرد.
برخى گويند: يعنى ساحران در باره عصاها و ريسمانها و اينكه كداميك
آغاز كنند، به شور پرداختند.
(وَ أَسَرُّوا النَّجْوى): آنها مطالب خود را
پوشيده از فرعون براى يكديگر بيان كرده، گفتند: اگر موسى بر ما غالب آمد از او
تبعيت مىكنيم.
محمد بن اسحاق مىگويد: وقتى موسى به ايشان گفت: «ويلكم!» آنها به
نحوى پرداخته، گفتند: اين نه سخن ساحران است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 41