نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 20
فرمان آمد كه بجاى اولت برگرد. موسى با
اينكه سخت مىترسيد، برگشت.( قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ
سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى): آن گاه خداوند به او فرمود:
اژدها را بگير و نترس كه ما او را به شكل همان عصاى نخست در مىآوريم.
موسى جبه پشمينهاى بر تن داشت كه دامن آن را شكافته بود. همين كه
خداوند فرمان داد كه اژدها را بگيرد، دست برد و دامن جبه را گرفت تا بوسيله آن
اژدها را بگيرد. خطاب آمد تو گمان مىكنى اگر خداوند اژدها را اجازه داده بود كه
بتو صدمهاى بزند مىتوانستى بوسيله دامن جبه خود را از صدمه آن نجات دهى؟ موسى
گفت: نه. من ضعيفم و آدم ضعيف مىترسد. آن گاه دامن جبه را رها كرد و دست خود را
در دهان اژدها فرو برد ولى با كمال تعجب مشاهده كرد گردن عصا در دست دارد.
برخى گفتهاند: اين عصا از چوب آس بهشتى بود كه پيامبران سلف از آدم
ابو البشر به ارث برده بودند و شعيب آن را به موسى داده بود. وهب گويد: از درخت
خاردارى (عوسج) بود بطول ده ذراع. يعنى به بلندى قامت موسى.
(وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ
سُوءٍ آيَةً أُخْرى): مجاهد و كلبى گويند: يعنى دست خود را
زير بغل كن. برخى گفتهاند: يعنى دستت را به- پهلويت بگذار و برخى گفتهاند: يعنى
دستت را در گريبانت ببر و جناح كنايه از گريبان است. رنگ پوست موسى ميان سفيدى و
سياهى بود همين كه دستش را از گريبانش خارج كرد، بقدرى سفيد و درخشان بنظر مىرسيد
كه مثل ماه و خورشيد بلكه بقول ابن عباس شديدتر از خورشيد و ماه مىدرخشيد. بدون
اينكه نقطه سياه يا لكهاى در آن باشد. وقتى كه دستش را به جاى اول برگردانيد برنگ
سابق خود برگشت و اين آيت ديگرى بود كه خداوند بعنوان سند و اعجاز نبوت و رسالت
بوى عطا ميكرد.
(لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى):
منظور ما اين است كه بزرگترين آيات خود را بتو نشان دهيم. در اينجا اگر «الكبر»
گفته مىشد كه صفت همه آيات باشد، روا بود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 20