نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 157
قرائت:
نقدر: يعقوب بياء و مجهول و ديگران به نون و معلوم خواندهاند.
ننجى: ابن عامر و ابو بكر بيك نون و تشديد جيم و ديگران بدون نون
خواندهاند. البته بنا بقرائت تشديد بايد نون دوم اخفاء شده باشد و الا ادغام جايز
نيست.
مقصود:
اكنون بنقل داستان يونس پرداخته، مىفرمايد:
(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً): و
ياد آور صاحب ماهى يعنى يونس بن متى را در آن وقت كه بر قوم خود كه از دعوتشان
طرفى نبسته بود و ايمان نياورده بودند خشم گرفت و خدا آنها را وعده عذاب داد و
يونس از ميان ايشان خارج شد. با اينكه هنوز باو اذن داده نشده بود.
(فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ):
پنداشت كه بر او تنگ نميگيريم يا حكم خود را در بارهاش اجرا نميكنيم.
جبائى گويد: خداوند راه را بر او تنگ گرفت تا اينكه ناچار بكنار دريا
رفت و سوار كشتى شد. آن گاه بدريا افكنده شد و ماهى او را بلعيد.
كسى كه گمان كند: يونس بر خدا خشم گرفته بود و گمان ميكرد كه خدا بر
او قادر نيست، قدر و مقام انبياء را نشناخته است. زيرا بخدا غضب كردن كفر يا گناه
كبيره است. هم چنان كه نسبت عجز بخدا دادن كفر يا گناه كبيره است. آيا ممكن است پيامبرى
گرفتار كفر يا گناه كبيره شود؟! ابن زيد گويد: در اينجا جمله استفهاميه است و حرف
استفهام حذف شده و استفهام توبيخى است. اما على بن عيسى حذف حرف استفهام را جايز
ندانسته. با اينكه در كلام عرب چنين حذفى آمده است. عمر بن ابى ربيعه گويد:
ثم قالوا تحبها قلت بهراً
عدد القطر و الحصى و التراب
گفتند: آيا دوستش دارى؟ گفتم: مغلوب و شيفته اويم و بعدد قطرات باران
و
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 157