نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 12
را شنيدهاى؟ آن گاه شروع به بيان خبر
ميكند. در اينجا نيز ممكن است همين طور باشد. يعنى پيامبر خدا هنوز داستان موسى را
نشنيده و اينك خداوند ميخواهد برايش بيان كند. ممكن است استفهام تقريرى و به معناى
اخبار باشد.
(إِذْ رَأى ناراً): ابن عباس مىگويد: موسى
مردى غيرتمند بود. با كسى سفر نميكرد تا زنش را نبيند. هنگامى كه خواست از مدين
خارج شود، همسرش را بر استرى نشاند و چند گوسفندى كه داشت با خود برداشت اثاثيه
خانهاش نيز در جوالى بر استر بود. در تاريكى شب راه را گم كرد و چراغى كه داشت
روشن نشد و موقع وضع حمل زنش بود. از دور آتشى ديد كه در حقيقت بنظر وى آتش و پيش
خداوند نور بود.
همسرش دختر شعيب بود كه در مدين با يكديگر ازدواج كرده بودند. در اين
وقت كه شب جمعه بود به همسرش فرمود: قدرى درنگ كنيد كه من آتشى مىبينم.
مىروم شايد آتش گيرهاى بياورم كه از نور استفاده كنيد يا آنكه در
كنار آتش كسى ببينم كه راه را بمن نشان دهد. يا اينكه از خود آتش نشانى بيابم كه
بوسيله آن راه را پيدا كنم.
(فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ): ابن عباس مىگويد: همين كه نزديك آتش آمد، با كمال تعجب مشاهده كرد
كه آتش در درخت عناب است. در آنجا ايستاد و محو تماشاى زيبايى آتش و سبزى و خرمى
درخت گرديد. در اين وقت از سوى درخت به او خطاب شد: اى موسى! من آفريدگار توام و
تدبير امور تو در كف من است.
وهب گويد: موسى بسرعت جواب داد كه من صداى ترا مىشنوم و ترا
نمىبينم.
كجايى؟ گفت: من بالاى سر تو و با تو و پيش رو و پشت سر توام و از تو
بتو نزديكترم.
موسى دانست كه اين اوصاف مخصوص خداست و اطمينان يافت و اين بخاطر
اعجازى بود كه ظاهر شده بود.
برخى گفتهاند: اين اطمينان از آنجا حاصل شد كه ميديد آتشى در درختى
سبز روشن است نه آتش درخت را مىسوزاند و نه درخت آتش را خاموش ميكند و صداى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 16 صفحه : 12