نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 60
ناز و نعمت محروم و بكفى نان نيازمند بود.
ثروتمند مغرور، بر همسايه مستمند خود فخر فروشى كرده، گفت: من از تو ثروتمندترم و
نفرات بيشترى دارم.
اين گفتار، با ظاهر آيات سازگارتر است.
(جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما
بِنَخْلٍ): به يكى از آنها دو باغ بخشيديم كه درون آنها را درختان انگور و
اطراف آنها را درختان خرما فرا گرفته بود.
(وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً): و
در ميان آن دو باغ مزرعهاى قرار داده و نعمت انگور، خرما و زراعت را براى او كامل
ساخته بوديم.
(كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ
شَيْئاً): هر يك از اين دو باغ، ثمر خود را بدون كم و كاست، بطور كامل
مىداد. شاعر گويد:
و يظلمنى مالى كذا و لوى يدى
لوى يده اللَّه الذى هو غالبه
يعنى: مالم را كم ميدهد و دستم را كوتاه ميكند. خداوند- كه بر او
غالب است- دستش را كوتاه كند.
علت اينكه ميوه را «اكل» ناميده، اين است كه خوردنى است.
(وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً): و
ميان اين دو باغ را نهرى جارى ساختيم كه هر دو را مشروب سازد و آب را از آنها دور
نباشد و بدون رنج و زحمت، آب به آنها برسد و ميوه بيشتر و خوبتر بدهند.
ابن عباس گويد: يعنى براى صاحب باغ، از غير اين باغها نيز ميوههايى
بود، چنان كه گاهى مردم مالك ميوه درخت هستند نه خود درخت. مجاهد گويد: يعنى اين
مرد، علاوه بر اين دو باغ داراى طلا و نقره بود. قتاده و ابن عباس- بنا بروايت
ديگر- گويند: صاحب باغ، علاوه بر اين باغها اموال بسيارى داشت.
(فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالًا
وَ أَعَزُّ نَفَراً): ثروتمند مغرور و از خدا بيخبر، گفتگوى
خود را با همسايه فقير و پاكدل خود آغاز كرده، گفت: مال
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 60