نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 59
لغت:
حف القوم بالشىء: قوم آن شىء را طواف كردند. «حفافا الشيء»: دو
طرف آن. شاعر گويد:
كان جناحى مضرحى تكنفا
حفافيه شكا فى العسيب بمسرد
يعنى گويى موهاى بلند دم آن شتر، همچون بالهاى باز شكارى هستند كه از
دو طرف او را محاصره كرده و بوسيله سوزن به گوشت وصل شدهاند.
محاوره: گفتگو.
اعراب:
آتت: با اينكه مرجع ضمير «كلتا» است، فعل را مفرد آورده، زيرا «كلتا»
به منزله «كل» است. اگر هم مثنى آورده بود، صحيح بود. شاعر گويد:
و كلتاهما قد خط لى فى صحيفتى
فلا العيش اهواه و لا الموت ارواح
يعنى: هر دو در كتاب سرنوشت من، نوشته شده است، نه زندگى را دوست
ميدارم، نه از مرگ لذتى مىبرم.
مقصود:
اكنون خداوند متعال، داستانى را شرح مىدهد كه مردم با شنيدن و
خواندن آن قدرى بخود آيند، خدا را اطاعت كنند و از معصيت و كفران نعمت، دست بكشند.
بهمين منظور پيامبر خود را مخاطب ساخته، مىفرمايد:
(وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ):
از ابن عباس روايت شده است كه منظور دو شاهزاده بنى اسرائيلى است. شاه بمرد و ثروت
بيكرانى براى شاهزادهها باقى گذاشت. يكى از آن دو، مردى مؤمن بود. حقش را گرفت و
در راه تقرب بخداوند متعال، بكوشش پرداخت. ديگرى نيز حق خود را- كه قسمتى از آن
همين باغ بود- گرفت و بهرزگى افتاد.
در تفسير على بن ابراهيم است كه: منظور مردى است كه دو باغ بزرگ داشت
كه از آنها ميوهاى فراوان بدست مىآورد. در همسايگى او مردى فقير بود كه از اين
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 59