نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 195
(مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا):
تميز نسبت.
(كَمْ أَهْلَكْنا): «كم» منصوب است به
«اهلكنا» يعنى «كم قرناً اهلكنا» و تميز حذف شده است.
(فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا):
در اينجا فعل امر براى اخبار بكار رفته است. گاهى هم خبر براى امر بكار مىرود.
مثل:( وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ)
(بقره 228: زنان مطلقه بايد انتظار بكشند).
(ما يُوعَدُونَ): مفعول به براى «رأوا»( إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ):
بدل از «ما يوعدون»( مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً): اين جمله تعليق شده و «هو» ضمير فصل است، لكن بهتر است كه «من»
موصوله باشد تا جمله تعليق نشده باشد. در اين صورت «من» مفعول «يعلمون» و جمله «هو
شر» مبتدا و خبر وصله «من» مىباشد.
مقصود:
اكنون خداوند به شرح حال آنها در روز قيامت پرداخته، مىفرمايد:
(وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها):
همه شما به جهنم وارد مىشويد. علما در باره معناى ورود دو نظر دارند: 1- مقصود از
وارد شدن، رسيدن و اشراف بر آن است، نه داخل شدن آن. اين قول از ابن مسعود و حسن و
قتاده و مختار ابو مسلم است. اينان به اين آيه استدلال كردهاند:( وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ
النَّاسِ يَسْقُونَ) (قصص 23:
هنگامى كه به آب مدين رسيد، مردمى در آنجا ديد كه مشغول آب دادن
هستند) و همچنين به آيه( فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى
دَلْوَهُ) (يوسف 19: آبدار خويش بفرستادند و دلو خويش بينداخت) وقتى كه
مىگوييد: «وردت بلد كذا و ماء كذا» يعنى بفلان بلد يا فلان آب رسيدم، خواه داخل
آن شده باشيد يا نشده باشيد.
در ضرب المثلهاى عربى آمده است كه: «ان ترد الماء بماء اكيس» يعنى:
اگر با دانستن آب به آب برسى، به احتياط نزديكتر است. زهير گويد:
فلما وردن الماء زرقا جمامه
وضعن عصى الحاضر المتخيم
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 195