responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 122

مى‌گوئيم و باو دستورهاى آسان ميدهيم و او را بخاطر گذشته‌ها مؤاخذه نمى‌كنيم.

(ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً): سپس از راه ديگرى بحركت در آمد تا از مغرب بمشرق برسد.

(حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‌ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً): تا اينكه در خاور زمين، بآخرين نقطه آبادانى رسيد آنجا سر- زمينى بود كه كوه و درخت و ساختمانى نداشت. هنگامى كه خورشيد طلوع مى‌كرد به آبها و پناهگاه‌ها پناه مى‌بردند و هنگامى كه خورشيد غروب مى‌كرد. بيرون ميآمدند و مشغول كار مى‌شدند. ابو بصير از امام باقر (ع) روايت كرده است كه آنها به خانه‌سازى آشنا نبودند.

(كَذلِكَ‌): اينها نيز مانند مردمى كه در مغرب زمين زندگى مى‌كردند، بودند.

برخى گويند: يعنى ذو القرنين هم چنان كه راهى ديار مغرب شده بود، راهى ديار مشرق شد.

(وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً): ما به قوا و سلاح و سپاهيان ذو القرنين اطلاع كامل داشتيم. برخى گويند: يعنى: ما از كارهاى او با خبر بوديم و پيش از آنكه بجايى دست يابد، از سرنوشت او عالم بوديم، چنان كه در انجام كارها او را تعليم ميداديم و راهنمايى مى‌كرديم. بدين ترتيب خداوند كارهاى او را مى‌ستايد و نشان ميدهد كه از كارهاى او خشنود است.

(ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً): سپس از راه ديگرى بحركت در آمد، براى اينكه بر منطقه‌اى ديگر دست پيدا كند. از اين جمله استفاده مى‌شود كه شكل زمين كروى است، زيرا از راهى كه آمده بود، باز نگشت، بلكه از همانجا راهى سمت ديگرى شد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 122
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست