فاتبع ثم اتبع: كوفيان و ابن عامر بهمزه قطع و سكون تاء و ديگران
بهمزه وصل و تشديد تاء مفتوح خواندهاند. هر گاه از باب افعال باشد، دو مفعول
مىگيرد و يكى از دو مفعول حذف شده است.
حمئه: ابو جعفر و ابن عامر و كوفيان- بجز حفص- «حامية» و ديگران
«حمئة» خواندهاند. «حاميه» به معناى سوزان يا از ماده «حماة» است كه همزه آن قلب
به ياء شده است.
لغت:
قرن: شاخ گوسفند و حيوانات ديگر.
ذكر: بخاطر داشتن يا بزبان آوردن.
حماة: گل سياه.
اعراب:
(إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ): «ان» و فعل، منصوب بفعل محذوف است.
ممكن است مبتدا باشد بتقدير خبر. يعنى «اما العذاب واقع منك و اما
اتخاذ امر ذى حسن».
مقصود:
اكنون به نقل داستان ذو القرنين پرداخته، مىفرمايد:
(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ):
در باره ذو القرنين اختلاف است. مجاهد و عبد اللَّه بن عمر گويند: پيامبرى بود كه
كشورهاى روى زمين بدست او فتح شد.
برخى گفتهاند: پادشاهى عادل بود. از على بن ابى طالب (ع) روايت شده
است كه او بنده صالحى بود كه محبوب و دوستدار خداوند بود و مردم را به تقوى امر
مىكرد. مردم شمشيرى بر يك قسمت سرش زدند و براى مدتى از ميان ايشان غايب شد. سپس
بازگشت و مردم را بطرف خداوند دعوت كرد و بر قسمت ديگر سرش نيز شمشير زدند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 118