نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 112
انجام دهد. در ادبيات عرب، چنين تعبيرى زياد
آمده است. شاعر گويد:
يريد الرمح صدر ابى براء
و يرغب عن دماء بنى عقيل
يعنى: نيزه، سينه ابى براء را اراده مىكند و از خون بنى عقيل اعراض
دارد.
(فَأَقامَهُ): خضر ديوار را تعمير كرد و
استحكام بخشيد.
(قالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً): نظر به اينكه مردم شهر از اطعام ايشان بخل ورزيده بودند و خضر
ديوارى را كه مشرف بر انهدام بود تعمير كرد، موسى در شگفت فرو رفت و گفت:
مىخواستى در برابر اين كار از آنها مزد بگيرى تا بتوانيم بوسيله آن خود را سير
كنيم.
(قالَ هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ):
خضر گفت: اكنون وقت جدايى ميان من و تو فرا رسيده است. بقولى: يعنى اين سخن تو
باعث شد كه ميان من و تو جدايى بيفتد.
(سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً): سپس گفت: بزودى پرده از روى راز كارهايى كه انجام دادم و تو
نتوانستى شكيبايى داشته باشى و از سؤال و اعتراض خوددارى كنى، بر مىدارم.
(أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي
الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ
سَفِينَةٍ غَصْباً): علت سوراخ كردن كشتى اين بود كه اين كشتى متعلق به عدهاى افراد
تهيدست بود كه بوسيله آن امرار معاش مىكردند.
بر سر راه آنها پادشاهى بود كه كشتىهاى سالم و بىعيب را غصب
مىكرد. من كشتى را معيوب كردم تا شاه غاصب و طماع، از آن چشم بپوشد. اين معنى از
قتاده و ابن عباس و كلمه «وراء» به معناى پيش رو گرفته شده است. از ابن عباس نقل
شده است كه اگر شاه غاصب، پشتسر ايشان بود، كشتى از خطر گذشته بود. معلوم مىشود
جلو ايشان بوده و خطر آنها را تهديد مىكرده است. خضر مىگويد: من كشتى را سوراخ
كردم تا هنگامى كه شاه، كشتى را معيوب بنگرد، از بردن آن چشم بپوشد. لكن صاحبان
كشتى با يك قطعه تخته، كشتى را اصلاح و از آن استفاده مىبرند.
برخى گفتهاند: احتمال مىدهيم كه شاه غاصب، پشتسر آنها بوده و در
موقع
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 112