نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 40
اعراب:
انكاثا: مفعول است، زيرا معناى مصدر دارد. همچنين «دخلا».
(أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى):
به تقدير «بأن تكون ...» است.(هِيَ أَرْبى) مبتدا و خبر و محلا منصوب، و خبر «تكون». ممكن است «تكون» فعل تام و
جمله(هِيَ أَرْبى) صفت «امة» باشد. در اين
صورت(أَنْ تَكُونَ) مفعول له است.
مقصود:
قبلا درباره امر به عدل و احسان و نهى از منكر و دشمنى، سخن گفته شد.
اكنون درباره وفاى بعهد و نهى از پيمان شكنى، بحث مىكند و ميفرمايد:
(وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ): ابن عباس گويد: وعده، از عهد است. مفسران گويند: عهد آن است كه
وفاى به آن واجب باشد و وعده آن است كه وفاى به آن بهتر باشد. هر گاه كسى با
خداوند متعال عهدى ببندد، بايد به آن وفا كند، زيرا وفاى بعهد واجب است، چنان كه
مىفرمايد: هر گاه عهدى با خداوند ببنديد، بآن عهد وفا كنيد.
(وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها): در اينجا خداوند از پيمان شكنى نهى مىكند. مقصود از پيمان شكنى آن
است كه انسان كارى كند كه خلاف مقتضاى عهد و پيمانش باشد. «بعد توكيدها» يعنى: بعد
از بستن پيمان و محكم كردن آن به نام خدا و بقولى: يعنى بعد از محكم كردن آن
بوسيله سوگند.
(وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا): حال آنكه خداوند را بواسطه پيمانى كه بستهايد كفيل و مراقب خود
ساختهايد. برخى گويند: يعنى خداوند را كفيل ساختهايد تا به پيمان خود وفا كنيد،
زيرا كسى كه به خداوند سوگند ياد مىكند، گويى خداوند را كفيل خود مىسازد كه بر
طبق سوگند خود عمل كند. برخى گويند: مقصود اين است كه شخص بگويد: خداوند، كفيل يا
وكيل من است. برخى گويند: منظور اين است كه شخص با ياد كردن نام خدا، موضوع را
تأكيد مىكند، تا خداوند حافظ آن باشد و كفيل به معناى حافظ است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 40