responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 14  صفحه : 195

در اينجا داخل كردن را به خدا نسبت مى‌دهد، اگر چه كار بنده است، زيرا از خداوند درخواست مى‌كند كه لطف خود را شامل حالش گرداند و او را به خير دين و دنيا نزديك گرداند.

(وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً): مرا نيرويى عطا كن كه دشمنان دين به من دسترسى نداشته باشند و بتوانم برنامه‌هاى دينى را بمردم ياد دهم و خود بوظائف دينى عمل كنم.

برخى گويند: يعنى بمن قدرتى ببخش كه نيروى معصيت كاران را درهم بكوبم.

از همين جهت بود كه رعب او در دل مخالفين افتاد و يك ماه راه مى‌رفتند، تا از او دور باشند.

مجاهد گويد: يعنى بمن دليل روشنى عطا كن كه بر اديان باطل غالب گردم. اين دليل را «نصير» ناميده است: زيرا او را در مقابل دشمنان دين يارى مى‌كند.

(وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ‌): اى محمد، بگو حق- يعنى دين اسلام- آشكار شد و باطل- يعنى شرك- از ميان رفت. اين معنى از سدى است.

مقاتل گويد: حق، توحيد و خدا پرستى و باطل، بت پرستى است.

قتاده گويد: حق، قرآن و باطل، شيطان است كه شكست خورده است.

از عبد اللَّه بن مسعود روايت است كه:

- پيامبر داخل مكه شد و اطراف كعبه 360 بت بود. او بت‌ها را مورد طعنه قرار داد و فرمود:( جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ، إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً).

اين روايت را بخارى در صحيح خود نقل كرده است.

كلبى گويد: همين كه اين آيه را تلاوت كرد، بتها برو در افتادند. اهل مكه، گفتند: ما مردى ساحرتر از او نديده‌ايم.

(إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً): باطل، ثبات ندارد و سرانجام تباه مى‌شود.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 14  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست