نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 150
لغت:
رفات: هر چيز كهنه و شكسته. كلماتى كه بر اين وزن هستند، معمولا در
چيز- هاى شكسته و كهنه، استعمال مىشوند. مثل: حطام، دقاق، تراب و ...
مبرّد گويد: رفات، چيزى است كه كاملا كوفته و نرم شده باشد. فراء
گويد:
اين كلمه، اسم جمع است.
انغاض: حركت دادن و بلند كردن و بزير آوردن سر. شاعر گويد: «أصك
نغضاً لا يني مستهدجا» يعنى: زانوانش بحركت درآمدهاند و از شتاب عاجز نيست.
اعراب:
اذا: در محل نصب است به فعلى كه «مبعوثون» بر آن دلالت مىكند. البته
معمول آن نيست، زيرا كلمه بعد از «ان» و لام ابتداء در ما قبل آن عمل نمىكند.
بحمده: حال است، يعنى حامدين.
يدعوكم: اين جمله در محل جر است، زيرا مضاف اليه يوم است.
تستجيبون: عطف بر يدعوكم.
(وَ تَظُنُّونَ إِنْ ...): جمله حاليه.
مقصود:
از آنجا كه قرآن كريم، در باره زنده شدن مردگان، مطالبى بيان داشته
است، اكنون در باره انكار آن از طرف كفار، مىفرمايد:
(وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا
لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً): ابن عباس گويد: رفات يعنى:
غبار. و مجاهد گويد: يعنى: خاك. مقصود اين است كه منكران قيامت مىگفتند: آيا پس
از آنكه مرديم و گوشت بدن ما متلاشى شد و استخوان و خاك شديم، بار ديگر از نو
آفريده خواهيم شد؟ اين جمله، بصورت استفهام و مقصود، انكار قيامت است.
(قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً):
اى محمد، به آنها بگو: هر چه مىتوانيد در مخالفت، بكوشيد. اگر مىتوانيد به محكمى
سنگ و سختى آهن بشويد ...
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 150