نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 129
نشويد مگر به آنچه كه نيكوتر است، تا وقتى
كه بقوت خويش رسد و بعهد وفا كنيد كه از پيمان، پرسيده خواهد شد و هنگامى كه
پيمانه مىدهيد، پيمانه را تمام دهيد و با ميزان درست وزن كنيد كه اين كار بهتر و
سرانجام آن نيكوتر است.
قرائت:
خطا: ابو جعفر و ابن عامر- بروايت ابن ذكوان- «خطاً» بفتح خاء و طاء
بدون الف خواندهاند. ابن كثير «خطاءً» خوانده، ديگران «خطاً» خواندهاند. حسن
«خطاء» و بروايتى «خَطاً» خوانده.
خطا: كارى است از روى عمد صورت نگيرد و بنا بر اين كيفر ندارد. «أخطأ
و خَطِىء» داراى يك معنى هستند. شاعر گويد:
عبادك يخطئون و انت رب
كريم لا يليق بك الذموم
يعنى: بندگان تو خطا مىكنند و تو پروردگارى بزرگ هستى كه سرزنش آنها
لايق مقامت نيست.
در قرآن كريم مىفرمايد:( لا تُؤاخِذْنا إِنْ
نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا) (بقره 286: اگر فراموش يا خطا كنيم ما
را مؤاخذه مكن) شاعر گويد:
يعنى: مردم، امير را سرزنش مىكنند، با اينكه خودشان بخطا رفتهاند و
نبايد راهنما را ملامت كرد، بنا بر اين قرائت ابن عامر: «خَطَا» بمعناى «اخطاء»
است.
ممكن است «خَطَا» به معناى «خِطْأ» باشد. نظير: «مِثل و مَثل و شبه و
شَبَه ...» قرائت ابن كثير «خِطاء» ممكن است مصدر باب مفاعله باشد، اگر چه چنين
استعمالى در زبان عرب سراغ نداريم، لكن باب تفاعل آن استعمال شده است. مثل:
«تخاطأت النبل أحشاءه» و باب تفاعل بباب مفاعله دلالت دارد، زيرا مطاوعه آن است.
اما وجه قرائت «خِطْأ» روشن است، زيرا اين كلمه مصدر و به معناى گناهى است كه بطور
عمد صورت گيرد. فاعل آن «خاطئ» است. چنان كه مىفرمايد:(
لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ) (الحاقه 37: جز گنهكاران از
آن نمىخورند) كلمه «خطاء» مثل «عطاء» اسم مصدر است.
اولى از «اخطأت» و دومى از «اعطيت» است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 129