نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 124
بديهى است كه اگر مال را در راه صحيح
پراكنده كنند، تبذير گفته نمىشود.
نابغه گويد:
ترائب يستضيء الحلى فيها
كجمر النار بذر بالظلام
يعنى: سينههاى بلورينى كه زيورها در آن مىدرخشند. به دانههاى آتش
مىمانند كه ظلمتها را پراكنده مىسازند.
اعراض: روى گردانى، از روى تنفر يا مشغول شدن به چيزى بهتر. گاهى هم
منظور از روى گردانى از كسى خوار شمردن اوست. مثل(
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ) (اعراف 199: از مردم نادان
اعراض كن).
محسور: محزون و اندوهگين. «دابة حسير» يعنى: حيوانى كه بر اثر تند
رفتن، فرومانده باشد. در قرآن كريم مىفرمايد:(
يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ)
(ملك 4: نظر، در حالى كه از هدف دور مانده، و وامانده شده است، بتو باز مىگردد)
شاعر گويد:
ان العسير بها داء مخامرها
فشطرها نظر العينين محسور
يعنى: شترى كه بار نمىبرد، مرضى دارد كه در جسمش نفوذ كرده و چشم
اميد از او برداشته شده است.
اعراب:
(إِمَّا تُعْرِضَنَ): ان تعرضن. «ما» زايده است.
ابتغاء: مفعول له و بقولى حال است به تقدير «مبتغيا»( رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها):
راجياً اياها. جمله «ترجوها» در محل جرّ و صفت «رحمة» است. ممكن است در محل نصب و
حال از ضمير «تعرضن» باشد.
مقصود:
اكنون خداوند، پيامبر خود را تشويق مىكند كه حق اشخاص را بدهد و به
آنها انفاق كند.
(وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ):
حق خويشاوندان را كه خداوند براى ايشان واجب
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 124