نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 117
يعقوب و سهل، بفتح فاء است. اهل مدينه، به
كسر و تنوين فاء و ديگران بكسر فاء و بدون تنوين خواندهاند.
قرائت نخست، بنا بر اين است كه كلمه، مبنى بر فتح و اسم فعل است به
معناى «اتضجّر»[1] قرائت دوم،
بنا بر اين است كه تنوين تنكير بر آن اضافه شده باشد. مثل «صَهٍ و مَهٍ» و قرائت
سوم بنا بر اين است كه معرفه باشد نه نكره.
اصل اين كلمه، مصدر است. زجاج هفت وجه در آن جايز دانسته: فتح فاء،
ضم فاء و كسر فاء و هر يك از آنها با تنوين و بدون تنوين. وجه هفتم «افّى». ابن
انبارى به تخفيف فاء مفتوح نيز اضافه كرده. ابو الحسن گويد: «اف» بهتر است.
اعراب:
بالوالدين: متعلق به قضى. يعنى: «قضى بالوالدين احسانا» ممكن است به
تقدير «اوصى بالوالدين ...» باشد. و حذف آن بخاطر دلالت كلام است. نظير آن شعر زير
است:
عجبت من دهماء اذ تشكونا
و من ابى دهماء اذ يوصينا
خيراً بها كأننا خافونا
يعنى: تعجب دارم كه دهماء از ما شكايت مىكند و از ابى دهماء كه ما
را سفارش مىكند كه در باره او نيكى كنيم، مثل اينكه ما ترسيدهايم. در اينجا
«يوصينا» در «خيراً» عمل كرده است.
(كَما رَبَّيانِي): كرحمة تربيتهما. يعنى:
رحمت و محبتى كه هنگام تربيت ايشان پديدار مىگشت. برخى گويند: كاف به معناى «على»
است.
مقصود:
قبلا در باره نهى از شرك و گناهان سخن گفت. اينك در باره امر به يكتا
پرستى و فرمانبردارى حق، مىفرمايد:
(وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ): ابن عباس، حسن و قتاده، گويند: يعنى پروردگارت