responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 13  صفحه : 94

قرائت:

اللَّه الذى: اهل مدينه و شام به رفع و ديگران به جر خوانده‌اند.

جر آن بنا بر اين است كه بدل از «الحميد» باشد، نه صفت. زيرا اسم صفت واقع نمى‌شود و كلمه «اللَّه» بر اثر كثرت استعمال، بصورت علم در آمده و نام ذات مقدس ربوبى است.

قرائت رفع، بنا بر اين است كه از سابق منقطع شده باشد. بنا بر اين «الذى» ممكن است خبر و ممكن است صفت باشد و در اين صورت، خبر، مقدر است.

در آيه:(قُلْ بَلى‌ وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالِمِ الْغَيْبِ) (سبا 3) اگر(عالِمِ الْغَيْبِ) را برفع بخوانيم خبر آن‌(لا يَعْزُبُ عَنْهُ) است و اگر به جر بخوانيم، صفت خواهد بود و بنا بر اين با آيه مورد بحث، مشابه است.

در آيه:(مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ) (يس 52) نيز ممكن است «هذا» را مبتدا و(ما وَعَدَ الرَّحْمنُ) را خبر بگيريم و ممكن است «هذا» را صفت «مرقدنا» بگيريم. در اين صورت‌(ما وَعَدَ الرَّحْمنُ) مبتدا و خبر آن مقدر است.

لغت:

عزيز: قادرى كه قدرت او ابدى است.

حميد: كسى كه در همه حال پسنديده است.

استحباب: طلب محبت شي‌ء. محبت، خواستن منافع محبوب است. گاهى در شهوت و تمايلات نفسانى نيز استعمال مى‌شود.

بغيه: ابتغاء، طلب.

مقصود:

(الر): در باره معانى حروف مقطعه‌اى كه در اوايل سوره‌ها آمده و اقوال مختلفى كه در باره آنهاست، در اول سوره بقره بحث كرده‌ايم.

(كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ‌): اين كتاب آسمانى كه بوسيله جبرائيل بر تو نازل كرده‌ايم، سحر و شعر نيست.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 13  صفحه : 94
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست