نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 46
هاى كوچك، آبى كمتر و رودهاى بزرگ آبى بيشتر
بخود مىكشند و جريان پيدا ميكنند. پس هر رودى به اندازه گنجايش خود به جريان در
مىآيد. اين معنى از حسن و قتاده و جبائى است.
زجاج گويد: يعنى رودها به اندازه آبى كه براى آنها مقدر شده است،
جريان مىيابند.
(فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً): همين
كه سيلابها بجريان در مىآيند، بر روى آنها كف، ظاهر ميشود. بدينترتيب خداوند
متعال، حق و اسلام را به آب نافع و باطل را بكف زايل شونده، تشبيه كرده است.
ابن عباس گويد: اين مطلب، مثلى است براى قرآن كريم، كه از آسمان نازل
شده است. دلهاى مردم مثل همان واديها به اندازه ظرفيت خود، از قرآن كريم بهرهمند
ميشوند. آنان كه اهل يقينند و آنان كه دستخوش شك و ترديدند، هر كدام به اندازه خود
از قرآن بهرهمند مىشوند، بنا بر اين يقين مردم تشبيه به آب و شك مردم، تشبيه به
كف شده است.
تا اينجا مثل اول، به پايان مىرسد. سپس به بيان مثل دوم پرداخته،
مىفرمايد:
(وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ
أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ): در اينجا مورد مثال،
چيزهايى است كه در آتش ذوب ميشوند مثل: طلا، نقره، مس و ... اينها را مردم در
كورهها ذوب مىكنند تا بوسيله آنها وسائل زندگى و زر و زيور و ديگر پيرايهها
فراهم آورند. بديهى است كه فلزات نيز هنگام ذوب شدن، مواد خارج را همچون كفى بدرنگ
از خود خارج مىسازند و قسمت خالص شده آنها در زير باقى مىماند. حق به آن ماده
خالص و باطل بكف چركين روى آن تشبيه شده است.
(كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ): خداوند براى حق و باطل، چنين مثل مىآورد تا در بلاد منتشر گردد و
مردم به آن تمثل جويند.
(فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً):
كف، قابل استفاده نيست و سرانجام باطل و تباه ميشود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 46