نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 44
مثل مىزند. اما كف، بر طرف و تباه ميشود و
اما آنچه كه مردم را نفع مىدهد، در روى زمين باقى مىماند، خداوند مثلها را
اينطور براى مردم مىآورد. براى كسانى كه دعوت خدا را اجابت كنند، نيكى است و
كسانى كه اجابت دعوت خدا نكنند اگر براى آنها همه دارايى روى زمين و مثل آن باشد،
براى تخفيف عذاب، مىدهند. براى آنها حسابى بد و جايگاهشان جهنم است كه بد جايگاهى
است.
قرائت:
يوقدون: كوفيان- بجز ابو بكر- به ياء و ديگران به تاء خواندهاند.
قرائت تاء، بنا بر اين است كه خطاب باشد به كسانى كه قبلا بوسيله «ا فاتخذتم»
مخاطب بودند و ممكن است خطاب به عموم باشد. قرائت ياء، بنا بر اين است كه به صيغه
مغايب باشد مثل: «ام جعلوا للَّه شركاء ...» و ممكن است مقصود، عموم باشد. مؤيد آن
جمله «و اما ما ينفع الناس ...» است همانطورى كه «الناس» شامل مؤمنان و كافران
ميشود، ضمير «يوقدون» نيز شامل همه آنها ميشود. اينكه «يوقدون» را مقيد به «في
النار» كرده، به خاطر اين است كه گاهى آتش بر چيزى مىافروزند كه در آتش است، نظير
همين مورد كه طلا و نقره را در آتش مىگذارند و مىگدازند و گاهى چنين نيست مثل(فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ)
(قصص 38: اى هامان، براى من آتشى بر خاك افروز) در اين مورد، آتش افروزى بر خاك و
بنحوى است كه فقط شعلههاى آتش بخاك مىرسد و خود خاك در آتش جا ندارد.
لغت:
اوديه: جمع وادى، دامنه كوههاى بزرگ كه در آن آب باران جمع گردد.
كلمه ديه نيز از همين ماده است، زيرا بمعناى مال فراوانى است كه
بعنوان خونبهاى مقتول دريافت ميشود.
قدر: همراه شدن چيزى با چيزى بدون كم و زياد. وزن آن ممكن است كم يا
زياد باشد. هر گاه مساوى باشد، قَدَر است. حسن اين كلمه را «قَدْر» قرائت كرده و
هر دو بيك معنى هستند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 44