نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 256
(وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا): ما در هر قرنى در ميان هر جمعيتى پيامبرى مبعوث
كرديم، هم چنان كه ترا بسوى امتت، در اين دوره، فرستاديم.
(أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ): وظيفه پيامبران، اين بود كه: بمردم بگويند: خداوند يكتا را پرستش
كنيد و از پرستش شيطان و هر كس كه بگمراهى فرا خواند، خوددارى كنيد.
(فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ):
گروهى را خداوند مورد لطف خود قرارداد و هدايت كرد، چه مىدانست كه اينها اهل
ايمان هستند. در اينجا لطف خود را هدايت ناميده است. ممكن است منظور اين باشد كه:
خداوند گروهى را بخاطر ايمان، براه بهشت هدايت كرد. بديهى است كه در اينجا منظور
از «هدايت» بيان دليل و ارشاد نيست، زيرا بيان دليل و ارشاد، عمومى است و اختصاصى
به اهل ايمان ندارد. لكن در آيه(وَ أَمَّا ثَمُودُ
فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى)
(فصلت 17: ثمود را هدايت كرديم و آنها كورى را بر هدايت ترجيح دادند) منظور از
هدايت، بيان دليل و ارشاد است.
(وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ): و گروهى از دعوت پيامبران خدا اعراض كردند و خداوند آنها را بحال
خود گذاشت و گرفتار خوارى و خذلان كرد و بر گمراهى خود باقى و استوار ماندند و
هرگز ايمان نخواهند آورد.
برخى گويند: يعنى عذاب و هلاك بر آنها حتمى شد. حسن گويد: يعنى بعضى
از آنها را كيفر گمراهى حتمى شد. در اينجا خداوند كيفر را گمراهى ناميد، چنان كه
مىفرمايد:(إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ) (قمر 47: گناهكاران در گمراهى و جنونند).
(فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ): در سرزمينهاى آنان
كه تكذيب رسالت مىكردند، بگردش درآييد، تا اگر تصديق گفتار من نمىكنيد، ويرانيها
را بچشم خود بنگريد و ببينيد كه چگونه گرفتار عقوبت شدند.
(فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ): از تماشاى سر انجام تكذيب كنندگان عبرت بگيريد و كارى نكنيد كه:
شما نيز بهمان سرنوشت گرفتار شويد.
(إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ
يُضِلُ): اگر تو آزمندانه، در راه
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 256