نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 189
معين- كه آخر دوران تكليف و نفخه نخستين است
و در آن وقت همه مخلوقات، مىميرند- مهلت داده مىشوى. اين معنى از ابن عباس است.
حسن و جبائى و ابو مسلم گويند: منظور از وقت معلوم، روز قيامت است.
بدين ترتيب ابليس تا روز قيامت، مهلت دارد و دچار عذاب نمىشود. بلخى
گويد: وقت معلوم را كه خداوند براى ابليس مقدر كرده، براى خداوند معلوم و براى
ابليس مبهم است، زيرا اگر براى ابليس مبهم نبود، به معصيت، تشويق مىشد.
در باره جواز اجابت دعاى كافر، اختلاف است.
جبائى گويد: جايز نيست، زيرا اجابت دعاى كافر، تعظيم اوست. ابن اخشيد
گويد: جايز است، زيرا اجابت دعا همچون نعمت، ممكن است پاداش و تعظيم يا مصلحت و
لطف باشد.
1- اغواى اول و دوم، بمعناى گمراه كردن است. يعنى: خدايا، همانطورى
كه مرا گمراه كردى، من هم آنها را گمراه خواهم كرد. اين قول، صحيح نيست، زيرا
خداوند، كسى را از دين، گمراه نمىسازد.
2- هر دو اغوا بمعناى نااميد كردن است. يعنى: همانطورى كه مرا از
رحمت خود مأيوس كردى، آنها را از رحمت تو مأيوس خواهم كرد. اين قول از جبائى است.
3- يعنى: همانطورى كه مرا از راه بهشت گمراه كردى، منهم آنها را با
دعوت به معصيت، گمراه خواهم كرد.
4- بلخى گويد: يعنى تو مرا به سجده آدم تكليف كردى و من بواسطه اين
تكليف، گمراه شدم. بنا بر اين، ترك سجده آدم را گمراهى و تكليف خداوند را «اغواء»
ناميده است. مثل(فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ)
(توبه، 125: آنان كه در دلشان مرض است، خداوند بر پليدى آنها افزوده است).
ابو عبيده گويد: حرف باء در(بِما
أَغْوَيْتَنِي) براى قسم است. برخى گويند:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 189