نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 169
يعنى: زمستان فرا رسيد و گنجشكها جمع شدند و
چشمه گرما ساكن شد.
برج: در اصل بمعناى ظهور است. برج آسمان هم از همين معنى است، نظير
برج دژ.
«تبرجت المرأة» يعنى: زن زينت خود را آشكار ساخت.
رجيم: بمعناى مرجوم، كسى كه طرد و رانده شده است.
شهاب: قطعهاى از آتش. زجاج گويد: شهابهاى آسمانى، از علائم پيامبر
اسلام است. زيرا اينها بعد از ميلاد آن بزرگوار واقع شدهاند. بدليل اينكه تا پيش
از ولادت پيامبر گرامى اسلام در اشعار عرب، نامى از شهاب برده نشدهاست. با اينكه
آنها در اشعار خود، سرعت چيزها را به سرعت برق و سيل و ... تشبيه مىكردند. ولى يك
شعر نديدهايم كه در آن نامى از شهاب، برده شده باشد. اما بعد از ميلاد پيامبر
گرامى اسلام، شعرا به اين موضوع، اشاره كردهاند. ذو الرمه گويد:
كأنه كوكب فى اثر عفرية
مسوم فى سواد الليل منقضب
يعنى: گويى آن گاو وحشى ستارهاى است بدنبال ديو، كه در سياهى شب، به
سرعت به پيش مىتازد.[1]
اعراب:
لوما: براى دعوت و تشويق بكار مىرود و با «لو لا و هلّا» يك معنى
دارد. گاهى هم بمعناى «لولاى امتناعيه» بكار مىرود و جواب مىگيرد. شاعر گويد:
لو ما الحياء و لو لا الدين عبتكما
ببعض ما فيكما اذ عبتما عورى
يعنى: اگر حيا و دين مانع نبود، من هم به عيبجويى شما مىپرداختم كه
بى حس بودن يك چشم مرا عيبجويى كرديد.
(إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ):
استثناى منقطع. يعنى «لكن من ...» فراء گويد: استثناى صحيح است، زيرا خداوند آسمان
را از آنهايى كه استراق سمع مىكنند، حفظ نكرده است. لكن هنگامى كه ديوان به استراق
سمع، پرداختند و بكاهنان رسانيدند،