نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 168
لغت:
شيع: فرقهها. هر فرقهاى شيعه است، از لحاظ اينكه افراد هر فرقه،
يكديگر را مشايعت و متابعت مىكنند. اينكه مىگويند: «شيعه على، ع» بخاطر اين است
كه:
افراد شيعه على، پيرو او هستند و امامت او را پذيرفتهاند. در حديث
ام سلمه، از پيامبر گرامى اسلام است كه:
«شيعة على هم الفائزون يوم القيامة»
يعنى: شيعه على، در روز قيامت، رستگار هستند.
سلك: اين فعل از مصدر «سلوك» است و با «اسلك» يك معنى دارد. شاعر
گويد:
و كنت لزاز خصمك لم اعرد
و قد سلكوك فى يوم عصيب
يعنى: من ملازم دشمنهاى تو بودم و از آنها جدا نشدم. آنها در روزى
بسيار گرم، ترا وارد ساختند.
ديگرى گويد:
حتى اذا اسلكوهم فى قتائدة
شلا كما تطرد الجمالة الشردا
يعنى: تا وقتى كه آنها را وارد گردنه معروف «قتائده» كردند، آنها را
راندند، چنان كه شتربانان شتران را.
عروج: بالا رفتن. در مضارع آن، ضمه و كسره عين الفعل هر دو جايز است.
سكرت ابصارنا: پوشيده شود چشمان ما. ابو على گويد: مقصود اين است كه
نور چشمها، طورى نيست كه بتواند حقيقت اشيا را درك كند. در حقيقت، چشم از سنت
معمول خود خارج گشته است. مىگويند: «تسكير در رأى» تصميم نداشتن است.
پس از تصميم، ديگر تسكيرى در كار نيست. «سكر شراب» حالتى است كه در
آن، انسان رأى و نظر نافذى ندارد.
زجاج گويد: «سكرت ابصارنا» يعنى چشمان ما پوشيده شد و «سكرت ابصارنا»
يعنى چشمان ما از ديدن باز ايستاد. چنان كه «سكرت الريح» يعنى: باد، ساكن شد و
«سكر الحر» يعنى: گرما فرونشست. شاعر گويد:
جاء الشتاء و اجثأل القبر
و جعلت عين الحرود تسكر
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 168