نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 148
مقصود:
پس از آنكه روز حساب را يادآورى كرد، بوصف آن پرداخته، بيان مىكند
كه مهلت ستمكاران از روى غفلت نيست، بلكه براى تأكيد حجت است، از اينرو فرمود:
(وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ): در اينجا ستمكاران را تهديد و مظلومان را تسلى مىدهد و مىگويد:
گمان مكن كه خداوند از مجازات ستمكاران و كردار آنها غافل است. برخى گويند: يعنى
گمان مكن كه خداوند ستمكاران را كيفر نمىدهد و حق مظلومان را از ظالمان
نمىستاند،( إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ): بلكه كيفر آنها را تا روز قيامت، به تأخير مىاندازد، روزى كه
چشمها خيره شده، از شدت ترس، بسته نمىشوند. اين معنى از جبائى است. حسن گويد:
يعنى وقتى آنها را مىخوانند چشمانشان خيره مىشوند. برخى گويند: يعنى از فرط حيرت
و ترس، چشمانشان بسته نمىشود.
(مُهْطِعِينَ): حسن و سعيد بن جبير و
قتاده گويند: يعنى آنها شتاب مىكنند.
ابن عباس و مجاهد گويند: يعنى همواره بيك طرف و بيك چيز نگاه مىكنند
و چشمان خود را نمىبندند.
(مُقْنِعِي رُؤُسِهِمْ): سرهاى خود را به آسمان
بلند كردهاند، بطورى كه جلو پاى خود را نمىبينند و اين از شدت ترس است. مؤرج
گويد: به لغت قريش، يعنى سرها را برگردانيدهاند.
(لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ):
چشمان ايشان هم چنان خيره مىماند و قادر نيستند كه برهم نهند.
(وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ): ابن عباس گويد:
يعنى دلهاى آنها از شدت ترس، از هر چيزى خالى است. برخى گويند: يعنى: دلهاى آنها
از نشاط و اميد خالى است، زيرا ترس آنها شديد است، بنا بر اين دلهاى آنها همچون
هوايى كه در فضا سرگردان است، مضطرب و پريشان است.
برخى گويند: يعنى دلهاى آنها از جاى خود كنده شده و بگلوى آنها
نزديك
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 148