responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 266

و اينكه خدا اينكار را بخود يوسف نسبت داد با اينكه غلامان اينكار را كردند بدان جهت است كه بدستور او انجام شده بود، و برخى گفته‌اند: «سقاية» نام مشربه‌اى بود كه پادشاه در آن آشاميدنى مى‌نوشيد و در سالهاى قحطى بجاى پيمانه آذوقه از آن استفاده ميكردند و بقول ابن زيد: از طلا بوده، چنانچه از امام صادق 7 نيز همين قول روايت شده. و ابن عباس و حسن گفته‌اند: از طلا و نقره مخلوط بود، و عكرمة گفته: از نقره بوده ولى مرصّع بجواهرات بود.

(ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ) و بدينترتيب فرزندان يعقوب از مصر بيرون آمدند، در اينوقت منادى ندا داد اى كاروانيان شما دزدانيد، جبائى گفته: يكى از مأموران يوسف كه متوجه شد پيمانه گم شده و از جريان مطلع نبود اين ندا را كرد، و اطلاع نداشت كه بدستور خود يوسف آن را در بار آن كاروان گذارده‌اند. و ابو مسلم گفته: خود يوسف دستور داد اين ندا را بكنند و منظورش از اينكه گفت: شما دزد هستيد اين نبود كه پيمانه را دزديده‌ايد، بلكه منظورش اين بود كه شما بوديد كه يوسف را از پدرش دزديديد و در چاه انداختيد.

و قول ديگر آنست كه اينجمله بصورت استفهام و پرسش صادر شده و همزه استفهام از اول جمله ساقط شده، يعنى آيا شما دزد هستيد؟ مانند اينكه شاعر گفته:

كذبتك عينك ام رأيت بواسط

غلس الظلام من الرباب خيالا[1]

و مؤيد اين قول است روايتى كه هشام بن حكم از امام صادق 7 روايت كرده كه آن حضرت فرمود: نه آنها دزدى كرده بودند و نه يوسف دروغ گفت.

و اگر كسى بپرسد: چگونه براى يوسف جايز بود پدر و برادران خود را با اينعمل غمناك گرداند و آنها را بسرقت متهم سازد؟ پاسخ آنست كه اينكار را كرد تا وسيله‌اى باشد براى نگهدارى برادرش و ممكن است اساساً اينكار را بدستور خداى تعالى انجام داده باشد. و در حديث است كه پيش از انجام اينعمل جريان را ببرادرش‌


[1]- آيا ديده‌ات بتو دروغ گفته يا در تاريكى آخر شب در شهر واسط خيالى از رباب بچشمت آمده؟ شاهد در جمله« كذبتك عينك» است كه در اصل« أكذبتك عينك» بوده.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 266
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست