نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 251
علاقهمندتر از برادران ديگر بود، برادران
نيز كه چنان ديدند شمعون را نزد او گذارده و رفتند.
(وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ)
يعنى همين كه شتران آنها را بار كرد.
(قالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ) بدانها گفت: برادر پدرى خود- يعنى ابن يامين- را همراه خويش
بياوريد.
(أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ)
مگر نمىبينيد كه من چيزى از مال مردم را كم نمىكنم و پيمانهشان را بطور كامل و
تمام ميدهم.
(وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ) و
من بهترين ميزبانانم كه «منزلين» را از «نزل» بمعناى خوراك بگيريم و برخى آن را از
«منزل» بمعناى خانه گرفته و گفتهاند: يعنى من بهترين كسى هستم كه هر چيزى را بجاى
خود مىنهم، و هر كارى را ببهترين وجهى انجام ميدهم، و موضوع ضيافت و ميزبانى نيز
داخل در اين معنى است.
(فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي) و اگر او را نزد من نياوريد خوراكى كه آن را براى شما در پيمانه
بريزم و بشما بدهم پيش من نداريد.
(وَ لا تَقْرَبُونِ) و بخانه و ديار من نزديك
نشويد. و با اينجمله آن حضرت وعده و وعيد و نويد و تهديد را بهم آميخت.
(قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ)
گفتند: ما او را از پدرش ميخواهيم و درخواست ميكنيم تا همراه ما روانهاش كند. و
ابن عباس گفته: يعنى نيرنگى ميزنيم و نقشهاى ميكشيم تا او را همراه ما بفرستد.
(وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ) و ما اينكار را
انجام ميدهيم. و يوسف 7 در اينوقت دستور داده بود مترجمانى كه زبان عبرى
بلد بودند با آنها تكلم كنند و خود او با آنها تكلم نميكرد تا امر بر آنها مشتبه
بماند و او را نشناسند زيرا اگر يوسف را مىشناختند ممكن بود از خجالت و شرمى كه
از پدرشان مىكشيدند بكنعان بازنگردند و بجاى ديگرى بروند و دست از خدمتكارى پدر
بردارند، و بهر ترتيب شناختن يوسف براى آنها موجب مفسده و تباهى حالشان بود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 251