responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 234

بخدا (يوسف از گناه مبرّاست) ما بدى (و گناهى) از او سراغ نداريم، و زن عزيز (هم) گفت: الان حق آشكار شد من از او كام خواستم و او از راستگويان است (51) يوسف گفت: اينكار را بدان جهت كردم كه بداند من در غياب او خيانتى بدو نكردم و براستى كه خدا نقشه خيانتكار را بهدف نميرساند (و شخص مكار بمقصود نميرسد) (52) و من خود را مبرا نمى‌كنم (و خودستايى ندارم) براستى كه نفس اماره انسان را بكار بد واميدارد مگر آن كس كه خدا بدو رحم كند كه پروردگار من آمرزنده و مهربان است (53).

شرح لغات:

خطب: پيش آمد بزرگ.

حصحص الحق: زجاج گفته مشتق است از حصة، يعنى حصه حق از حصه باطل جدا شد. و ديگران گفته‌اند: مكرر «حص» است مانند كبكبوا و كفكف كه مكرر «كبوا» و «كف» است. و مشتق از «حص الشعر» است كه بمعناى كندن مو از سر و جدا كردن آن از بيخ است، و معناى آن در اينجا اين ميشود كه حق از باطل جدا شد.

كيد: نقشه كشيدن در پنهان براى ضرر زدن بديگرى.

تفسير:

(وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ) يعنى وقتى ساقى پاسخ يوسف را براى شاه آورد و تعبير خوابش را بيان كرد شاه گفت: يوسف را نزد من آريد.

(فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ) و چون فرستاده شاه نزد يوسف آمد كه او را پيش شاه ببرد يوسف از رفتن پيش شاه خوددارى كرد تا وقتى بى‌گناهيش ثابت شود و دامنش از تهمتى كه بدو زده بودند پاك گردد.

(قالَ ارْجِعْ إِلى‌ رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ) و بفرستاده شاه گفت: بنزد آقاى خودت يعنى شاه برگرد و از او بپرس سر گذشت آن زنانى كه دست خود را بريدند چه بوده؟ يعنى از شاه درخواست كن تا داستان زنان مزبور را تحقيق كند و بدينوسيله برائت و پاكى مرا (از خيانت) بداند. و اينكه از زليخا

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 234
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست