نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 230
(وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ
بِعالِمِينَ) و ما بتعبير اينگونه خوابهاى باطل دانا و آگاه
نيستيم بلكه خوابهاى درست را تعبير ميكنيم. و همين بيخبرى و جهل آنان از خواب
مزبور سبب نجات يوسف گرديد، زيرا ساقى شاه در اينموقع بياد يوسف افتاد و نزديك
آمده پيش روى شاه زانو زد و گفت: در آن جريانى كه من و آشپز مخصوص بزندان افتاديم
در زندان خوابى ديديم و بمردى كه در زندان بود گفتيم و او خواب ما را تعبير كرد و
هر چه گفته بود همانطور شد، اينك اگر اجازه دهى بنزد او بروم و تعبير خواب شما را
از او بپرسم و جوابش را بياورم، و همين است معناى اين آيه كه ميگويد:
(وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا
أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ) و
آن كس كه نجات يافته بود و پس از مدتى بياد يوسف و سفارشى كه بدو كرده بود افتاد
بشاه گفت:
مرا بنزد يوسف بفرستيد تا تعبير اين خواب را بشما اطلاع دهم. پس از
اين گفتار او را فرستادند و او در زندان بنزد يوسف آمده و باو گفت:
(يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ) اى
يوسف، اى كسى كه هر چه مىگويى راست است.
(أَفْتِنا فِي سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ ...)
شاه خوابى ديده و تعبير آن مشكل شده و تو براى ما تعبير آن را بيان كن- و سپس خواب
شاه را تا بآخر نقل كرد و بدنبالش گفت:
(لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ) تعبير آن را بگو شايد من بنزد شاه و ملازمان او و ساير دانشمندانى
را كه براى تعبير اين خواب گرد آورده بروم و آن را بگويم و سبب شود كه فضل و
دانايى تو را بفهمند و از زندان نجاتت دهند. و بعضى گفتهاند:(لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ) يعنى شايد تعبير اين
خواب را بدانند.
(قالَ) يوسف گفت: اما آن هفت گاو لاغر و آن هفت
خوشه خشك سالهاى خشك و سخت است كه در پيش داريد، و اما هفت گاو چاق و هفت خوشه
سبز سالهاى پر بركت و پر نعمتى است كه در آن كشت ميكنيد.
(تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً)
يعنى هفت سال متوالى روى عادتى كه داريد كشت ميكنيد، و برخى «دأب» را بمعناى جديت
و كوشش معنى كردهاند، يعنى هفت سال
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 230