نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 204
ترجمه:
دستهاى از زنان شهر (مصر) گفتند: زن عزيز غلام خود را بكام گرفتن
خويش خوانده و در دوستى او فريفته شده براستى كه ما او را در ضلالتى آشكار
مىبينيم (30) و چون نيرنگ آنها را (در اين سخن مكارانه) شنيد بسراغ آنها فرستاد
(و دعوتشان كرد) و براى هر يك جايگاهى آماده كرده (و مجلسى آراست) و بهر كدام
كاردى (براى بريدن ميوهها) داد و بيوسف گفت: بر ايشان در آى، همين كه او را
بديدند حيران او گشته و دستهاى خود را بريدند و سپس گفتند: منزّه است خدا! اين بشر
نيست! اين جز فرشتهاى بزرگوار نيست (31) زليخا گفت: اين همانست كه مرا در محبتش
سرزنش ميكرديد و من از وى كام خواستم ولى او (از انجام تقاضاى من) خوددارى كرد و
اگر آنچه بدو دستور ميدهم انجام ندهد حتماً بايد زندانى شود و از افراد خوار (و
بيمقدار) گردد (32) يوسف (كه چنان ديد) گفت: پروردگارا زندان براى من محبوبتر (و
آسانتر) است از آنچه مرا بدان ميخوانند و اگر نيرنگ آنها را از من دور نكنى بدانها
متمايل ميشوم و از جاهلان (و اهل شقاوت) ميشوم (33) خداوند دعايش را مستجاب نمود و
نيرنگ آنها را از وى دور كرد كه او شنوا و دانا است (34) آن گاه پس از آن
نشانههايى كه از وى ديده بودند (با اينهمه) صلاح ديدند كه يوسف را تا مدتى زندانى
كنند (35).
قرائت:
از على بن ابى طالب 7 و امام سجاد و حضرت باقر : و جمعى ديگر از مفسرين و قراء: «شعفها»- بعين- نقل شده و ديگران «شغفها»-
بغين- قرائت كردهاند. و از أبى جعفر نقل شده كه «متكا» بدون همزه قرائت كرده و
ديگران «متكئاً» با همزه قرائت كردهاند. و در بعضى نيز «متكا» بسكون تاء (و بر
وزن ضرب) نقل شده و در «حاش للَّه» نيز چند جور قرائت شده: ابو عمرو «حاشى للَّه»
قرائت كرده و از ابن مسعود و ابى بن كعب «حاش اللَّه» نقل شده و حسن «حاش الا له»
قرائت كرده است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 204