نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 187
در آن فرمانروا بود مقتدر و نافذ الكلمة
گرديد.
(وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ) معناى اين جمله در ذيل آيه 6 گذشت.
(وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ) و
خدا بر كار يوسف مسلط و غالب بود كه او را محافظت كند و متكفل روزى او گردد تا
وقتى كه او را بدانچه مقدر فرموده بود از سلطنت و نبوت برساند. و برخى ضمير را
بخدا برگردانده و گفتهاند: يعنى خدا بر كار خويش مسلط و غالب است كه چيزى
نمىتواند جلوگير او شود و هر چه را خواهد و بهر گونه كه خواهد انجام دهد.
(وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ) ولى بيشتر مردم اين حقيقت را نميدانند، و بعضى گفتهاند: يعنى
نميدانند كه خداوند سر انجام كار يوسف را بكجا ميكشاند و او را بچه مقامى نائل
ميكند.
(وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ)
يعنى و چون يوسف بحد اعلاى جوانى و كمال و نيرو و عقل رسيد.
و ابن عباس گفته: «اشد» از هيجده سال تا سى سال را گويند، و برخى
گفتهاند: حد اعلاى اشدّ چهل سالگى است و بيشتر گفتهاند: شصت سالگى است. و تأييد
اين قول را ميكند حديثى كه ميگويد: «كسى را كه خداوند شصت سال عمرش داد حجتش را بر
او تمام كرده» و مجاهد و بسيارى از مفسرين گفتهاند: ابتداى «اشدّ» از سى و سه
سالگى است و ضحاك گفته: از بيست سالگى است.
(آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً) ما
بدو حكمت و دانشى داديم و منظور از حكمت آن گفتار برندهاى است كه بفرزانگى
بخواند، و منظور از علم و دانش همان بيان كردن چيزى است به همان گونه كه هست بنحوى
كه در دل اثر كند- چنانچه على بن عيسى گفته- و ابن عباس گفته: منظور از حكمت همان
نبوت است، و منظور از علم علم شريعت ميباشد. و برخى گفتهاند: معناى حكم، دعوت
بسوى دين خدا و منظور از علم همان علم شريعت است. و قول ديگر آنست كه منظور از حكم
حكومت و قضاوت ميان مردم و از علم، علم براههاى مصالح كار مردم بود، زيرا مردم
وقتى قضاوت و حكومتى را بنزد عزيز ميبردند بيوسف دستور ميداد ميان آنها قضاوت كند
چون خرد و درايت و رأى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 187