نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 100
بود كه نميدانست اين افراد فرشتگان خدا
هستند و ترس آن را داشت كه قوم وى كار آنها را برسوايى كشانند.
و امام صادق 7 (در حديثى) فرمود: هنگامى كه لوط در يكى از
مزارع نزديك قريه مشغول زراعت بود فرشتگان خدا بنزدش آمده و بر وى سلام كردند. لوط
كه خود را با افرادى خوش قيافه و سفيد پوش و عمامههاى سفيد بر سر مشاهده كرد
تعارف منزل كرد و خود جلو افتاد و آنها پشت سرش براه افتادند، در اينوقت لوط پيش
خود گفت:
چه كارى كردم؟ اينان را بنزد قومى كه خود آشناى بوضع آنها هستم
مىبرم! از اينرو بدانها رو كرده گفت: اما شما بنزد بد مردمى ميرويد، از آن سو
خداوند بجبرئيل فرموده بود: قوم لوط را هلاك مكن تا وقتى كه لوط سه مرتبه ببدى
آنها شهادت دهد. در اينوقت جبرئيل گفت: اين يك بار، لوط براه افتاد و براى بار دوم
برگشته بدانها گفت: براستى كه شما بنزد مردم بدى از خلق خدا ميرويد، جبرئيل گفت:
اين دو بار، و لوط همين كه بدروازه شهر رسيد براى سومين بار برگشته بدانها گفت:
شما بنزد مردم بدى از خلق خدا ميرويد! جبرئيل گفت: اين سه بار.
لوط وارد شهر شد و ميهمانان نيز پشت سرش وارد شده تا بخانه لوط در
آمدند، زن لوط كه آنها را با آن هيئت نيكو ديد بالاى بام رفته و صدا زد ولى مردم
نشنيدند از اينرو آتشى روشن كرد، مردم كه دود آتش را ديدند شتابان بطرف خانه لوط
آمدند، چنانچه خداى تعالى نيز فرموده:
(وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ)
قتاده و مجاهد و سدى گفتهاند: يعنى بمنظور عمل زشت بسرعت آمدند، و ابو مسلم گفته:
همديگر را بدانسو سوق ميدادند.
و (روى قول اول) در مورد كيفيت پيشنهادى هم كه لوط درباره ازدواج
آنها با دختران خود كرد اختلاف است كه اين پيشنهاد چگونه بوده است؟ اين پيشنهادها
را بآنها در همان حال كفرشان نموده است چنانچه بعضى گفتهاند كه در آئين لوط
ازدواج زن مؤمنة با مرد كافر جايز بوده چنانچه در صدر اسلام نيز جايز بود و پيغمبر
اسلام دختر خود را به ابى العاص بن ربيع داد با اينكه وى هنوز مسلمان نشده
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 100