نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 11 صفحه : 255
اعوجاج در پاها.
حميم: آبى را گويند كه با آتش داغ شده و بحدّ اعلاى داغى رسيده است.
تفسير:
(إِنَّ رَبَّكُمُ) يعنى آفريدگار و خالق و
مالك تدبير كار شما و كسى كه پرستش او بر شما واجب است.
(اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ) خدايى است كه آسمانها و زمين را پديد آورد، و با اينهمه عجائب صنعت
و حكمتهاى بديع آفريد.
(فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ) در شش روز بدون كم و
زياد با اينكه خدا قادر بود آنها را دفعتاً ايجاد كند، و جهت آن همان مصلحت حال
فرشتگان و عبرت آنان و غير آنها در اطلاع از اين جريان بود، و همچنين تغيير حال
انسانها و بيرون آمدن ميوهها و گلها تدريجاً كه هر يك براى تدبر و عبرت آنان
تأثير بيشترى داشت با اينكه خداوند قادر بود كه تمامى آنها را در مدتى كمتر از يك
چشم بهمزدن بيافريند زيرا اين ترتيب تدريجى خلقت توهم تصادف و اتفاق در خلقت را
ضعيفتر ميسازد.
(ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ)
تفسير آن در سوره اعراف گذشت، و بعضى گفتهاند:
منظور از عرش در اينجا آسمانها و زمين است. زيرا آنها بناى او است و
عرش نيز بمعنى بنا است، و اما آن عرش معظمى كه خدا فرشتگان را ملزم بر گردش بدور
آن و اعظام و تكريمش فرموده، و منظور خداى تعالى در آيه(الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ)[1]
نيز ميباشد، غير از اين عرش است.
و برخى گفتهاند: «ثم» در اينجا بمعناى «واو» است (يعنى: و استوى على
العرش).
و ديگرى گفته: لفظ «ثم» و در اينجا براى فهماندن معناى تدبير در كار
آمده، يعنى پس از آنكه آسمانها و زمين را آفريد دست بكار تدبير (و اداره كار) آنها
شد چنانچه استواء پادشاه بر تاج و تخت پادشاهى به آنست كه بتدبير كار استيلا يابد
و چون تدبير همه كارها از طرف عرش صادر گردد از اينرو نام عرش ذكر شده و بهمين جهت
است