نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 84
و چشمشان را كر و كور گرداند) و(طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ)[1] (خدا
دلهاى آنان را مهر كرد) و(فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ
اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[2]
(چون انحراف يافتند خدا دلهايشان را منحرف كرد ...) همه بر همين مطلب دلالت دارند
كه اينان وقتى مأمور بايمان و اطاعت شدند مثل اينكه قلب و دل و چشم و گوششان كار
نميكند و هيچ نميفهمند و باز قرآن ميگويد:(وَ تَراهُمْ
يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ)[3]
(مىبينى ايشان را كه بسوى تو مينگرند ولى نمىبينند)
يا چون كسانى است كه بارانى تند بر آنها ببارد و در تاريكى و رعد و
برق آنان سرانگشت خود را از بيم مرگ در گوشها گذارند و خدا از هر سو بكافران احاطه
دارد (19).
نزديك باشد كه برق ديدگانشان را ببرد هر گاه روشن شود راه روند و چون
تاريك شود بايستند، اگر خدا ميخواست گوش و چشم آنان را از ميان مىبرد كه خدا بر
هر چيز تواناست (20)
شرح لغات
صيّب- باران بر وزن سيّد، فيعل از صواب.
سماء- آسمان و هر چه بالاست و سايه مياندازد:
يخطف- از خطف بمعناى ربودن.
تفسير
مثل اين منافقان در نادانى و سرگردانى مثل كسانى است كه بارانى تند
از آسمان بر آنان بزند و در آن باران (و يا در آن آسمان و ابر) تاريكى بسيار (چون
در موقع باران جلو خورشيد و ماه و ستاره گرفته ميشود طبعاً هوا تاريك ميگردد) و