نام کتاب : فرهنگ نامه مهدویت نویسنده : سلیمیان، خدامراد جلد : 1 صفحه : 48
مىريزد-و خود آن جناب فرمود:
يعنى طلا و نقره را-آنگاه با دست خود به ستونهايى كه در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل اين، ولى در آن روز ديگر نه طلايى فائده دارد و نه نقرهاى، اين است معناى آيه:
نيز ن. ك: آخر الزمان، خروج سفيانى، خروج دجال، خروج دابة الارض، طلوع خورشيد از مغرب، نزول عيسى عليه السّلام.
اصحاب قائم-ياران حضرت مهدى عليه السّلام اصحاب كهف
از رجعتكنندگان و ياران حضرت مهدى عليه السّلام
در قصههاى قرآنى «اصحاب كهف» ، نام گروهى از مؤمنان است كه از ستم پادشاهى مشرك به غارى پناه بردند و ساليانى دراز به خواب عميقى فرو رفتند. بر پايۀ روايات، اين پادشاه مشرك «دقيانوس» و محل واقعه «افسوس» دانسته شده است. [2]داستان اين گروه، با اشاراتى كوتاه اما پرمغز، در آيههاى نخستين سوره «كهف» ياد شده است. در آن آيات، سخن از يكتاپرستانى است كه براى گريز از پرستش خدايان دروغين، به غارى پناه بردند تا از گزند ستمكاران بتپرست برهند. خوابى كه آنان را در ربود، به فرمان پروردگار ساليانى به طول انجاميد و در اين مدت، چنان هيبتى داشتند كه كسى را ياراى نزديك شدن و نگريستن به آنان نبود و آنان را بيدار مىپنداشتند.
اين خفتگان ساليانى چند را (بر پايۀ آيات قرآنى،309 سال) در همان حال گذراندند. چون به خواست الهى از خواب برخاستند، چنان گمان بردند كه فقط روزى يا نصفى از روز را خواب بودهاند. چون يكى از ايشان، براى فراهم آوردن غذا به شهر درآمد، مردم از حال شگفتانگيزشان آگاهى يافتند و بر آن شدند بر در غار آنان، مسجدى به پا
[1] . محمد حسين طباطبايى، ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 649-552.
[2] . ر. ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 14، ص 411؛ حسن بن ابى الحسن ديلمى، ارشاد القلوب، ج 2، ص 360.
نام کتاب : فرهنگ نامه مهدویت نویسنده : سلیمیان، خدامراد جلد : 1 صفحه : 48