نام کتاب : فرهنگ نامه مهدویت نویسنده : سلیمیان، خدامراد جلد : 1 صفحه : 201
خدمت حضرت على عليه السّلام آمد؛ در حالى كه حضرت غذا مىخورد. هنگامى كه چشم امام عليه السّلام به عمار افتاد، فرمود:
«بيا.» عمار آمد و نشست و با امام عليه السّلام غذا خورد. [1]
آن مرد سخت در تعجّب فرورفت و ناباورانه به اين صحنه نگريست؛ چرا كه عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود تا به وعدهاش وفا نكند، غذا نخورد. گويى قول و قسم خود را فراموش كرده است.
هنگامى كه عمار برخاست و با حضرت على عليه السّلام خداحافظى كرد، آن مرد رو به او كرد و گفت: «عجيب است! تو سوگند ياد كردى كه غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمين ننشينى، مگر اينكه «دابة الارض» را به من نشان دهى.» عمار در پاسخ گفت: «من او را به تو نشان دادم اگر فهميدى.» [2]
نيز ن. ك: اشراط الساعة، آستانۀ قيامت.
خروج دجّال
از نشانههاى نزديك شدن رستاخيز بزرگ در عصر ظهور
«دجّال» در زبان عربى به معناى «آب طلا» و طلا اندود كردن است و به همين علت، افراد بسيار دروغگو كه باطل را حق جلوه مىدهند «دجّال» ناميده مىشوند. [3]
از روايات استفاده مىشود دجّال ستمكارى است كه در آخر الزمان، مردم را گمراه خواهد كرد. البته در آموزههاى هرسه دين يهوديت، مسيحيت و اسلام از آن سخن به ميان آمده است. افرادى در هرسه جامعه دينى مىگويند: دجّال تولد يافته و زنده است. [4]
در رواياتى چند از خروج «دجّال» به عنوان نشانۀ ظهور و در برخى ديگر از آن به عنوان يكى از «اشراط السّاعة» ياد شده است. اين نشانه، در كتابهاى اهل سنّت بيشتر، يكى از نشانههاى برپايى قيامت دانسته شده است؛ [5]ولى در منابع روايى شيعه،