responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نشریه نقد و نظر نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 37  صفحه : 26

معنا و ماهيت سود در نظر سودگرايان

حسينى سورکى سيد محمد

مقدمه
اخلاق هنجارى1 يكى از شاخه هاى مهم فلسفه اخلاق2 به شمار مى رود. نظريه هاى اخلاق هنجارى در صدد ارائه ملاكى براى تعيين و تبيين حسن و قبح و الزامات اخلاقى و دفاع فلسفى از آن ملاك هستند.3
عمده نظريه هاى اخلاق هنجارى زيرمجموعه يكى از سه نظريه مهم اخلاقى ذيل قرار مى گيرند. الف) فضيلت گرايى يا اخلاق فضيلت مدار,4 اين نظريه پر سابقه ترين نظريه در اخلاق هنجارى است كه به ارسطو برمى گردد و در دوره معاصر با مقاله مشهور اليزابت آنسكام5 (1919ـ2001م) در سال (1957م) با عنوان (فلسفه اخلاق جديد)6 دوباره احيا شد.7 اين نظريه اخلاقى بر منش انسانى و ارزش هاى درونى اخلاقى و كسب ملكه فضيلت و زندگى فضيلت مندانه تأكيد مى كند, و به طور كلى, نظريه اخلاقى اى فاعل محور8 است.9
ب) نظريه هاى وظيفه گرايانه10 كه اخلاق كانت يكى از مشهورترين و معتبرترين آنها به شمار مى رود, البته نظريه هاى ديگرى همچون نظريه امر الهى11 و نظريه شهودگرايى12 ديويد راس (W.D. Ross,1877ـ1971م) را هم مى توان از جمله آنها دانست. در همه اين ديدگاه ها بر وجود وظايف و الزامات اخلاقى مطلق و ارزش هاى ذاتى اخلاقى بدون توجه به آثار و نتايج مترتّب بر افعال تأكيد مى شود.
ج) نظريه هاى غايت گرايانه13 كه ملاك درستى14 و نادرستى و به طور كلى, منوط به ارزيابى ارزشى اخلاقى در مورد افعال و رويه هاى رفتارى آدمى را بررسى نتايج و پيامدهاى محتمل يا مقطوع و متوقّع آن مى دانند. به بيان ديگر, بر طبق اين نظريه ها ارزيابى اخلاقى افعال و اعمال تنها بايد براساس محاسبه و ارزيابى نتايج و پى آمدهاى آنها صورت گيرد.15 پيامدگرايى16 را مى توان از نظريه هاى مهم غايت گرا و نتيجه گرا به حساب آورد.
سودگرايى اخلاقى17 نظريه اى اخلاقى است كه در زمره نظريه هاى غايت گرا و پيامدگرا قرار دارد و البته مشهورترين و متنفذترين تقرير پيامدگرايانه در حوزه اخلاق هنجارى است.18
دو نظريه ديگر, يعنى خودگراييِ اخلاقى19 و ديگرگرايى20 هم از ديگر نظريه هاى پيامدگرا به حساب مى آيند و از آن جا كه سودگرايى رويكردى جمع گرايانه و همه گرا21 دارد, از اين دو نظريه اخلاقى متمايز مى شود.
سودگرايان, درستى و نادرستى يك عمل را بر مبناى ميزان سود22 يا خوشى23 و رفاهى24 كه از آن ناشى مى شود, ارزيابى مى كنند. در نظر سودگرا عمل درست و الزامى عملى است كه به بيشترين ميزان سود و رفاه براى بيشترين افرادِ جامعه ذى ربط بينجامد. بنابراين, اعمال براساس ميزان سودى كه به بار مى آورند. رتبه بندى, تفكيك و طبقه بندى مى شوند و آن عملى كه به بيشترين و بالاترين ميزان سود و خوش بختى جمعى منجر شود, فعل درست و الزامى خواهد بود. سودگرايان اصل سود25 يا اصل بالاترين خوشى,26 را به عنوان اصل محورى در نظام اخلاقى خود به حساب مى آورند.
سودگرايى اخلاقى, نظريه اخلاقيِ محصول دوره جديد است كه عمدتاً در خلال عصر روشنگرى و در نوشته ها و آثار فيلسوفانى چون هلويسيوس(Clued Helvetius, 1715ـ1771م) بروز و ظهور كرد و اولين بار جرمى بنتام, فيلسوف و حقوق دان اصلاح گراى اوايل قرن نوزده ميلادى آن را در بريتانيا طرح و تدوين كرد.27
سودگرايى در نظر بنتام مبتنى بر تك اصلِ محورى سود است. اصل سود در نظر او, مبناى همه داورى ها و ارزيابى هاى اخلاقى است و بر همه ارزش ها, اصول و آرمان هاى اخلاقى حاكميت مطلقه دارد. و همه اصول ارزشى ديگر تحت سلطه و سيطره اين اصل مطلق و مبنايى قرار مى گيرند. مفاد و مراد از اصل سود اين است كه بايد هر عملى را به اعتبار افزايش و كاهشى كه در ميزان سود و لذت افراد ذى ربط ايجاد مى كند, ارزيابى و ارزش گذارى كرد. بنابراين, بايد نتايج و ميزان سود و ثمراتى را كه از آنها به بار مى آيد, رتبه بندى و درجه بندى كرد, آن گاه فعلى را كه به بالاترين ميزان سود و خوش بختى فراگير و همگانى منجر مى شود, به عنوان عمل درست و الزامى برگزيد و عمل و اجرا كرد.28 از اين رو, ارزيابى دقيق كمى و كيفى نتايج و پيامدها و ميزان سود و خوشى اى كه به بار مى آورند, عاملى تعيين كننده در ارزش گذارى كيفى افعال و تعيين درست و نادرست و الزامى و غير الزامى اند.29
سودگرايى مورد نظر بنتام رويكردى تجميعى30 دارد, به اين معنا كه ما را الزام مى كند تا در پى ايجاد بيشترين ميزان سود و خوشى سرجمع و كلى31 باشيم, و به تعبير سودگرايان ايجابى,32 در پى بيشينه كردن سود و سعادت جمعى برآييم.33
سودگرايان تنها يك اصل اخلاقى, يعنى اصل سود را معتبر مى دانند و بر يك الزام اخلاقى تأكيد مى كنند. شعارمحورى آنها, ايجاد بيشترين ميزان سود براى بيشترين تعداد افراد جامعه (تحت تأثير) است.34 سود از منظر سودگرايان
همان گونه كه گفته شد, از ديدگاه سودگرايان, درستى و نادرستى يك عمل و يا رويه رفتارى را تنها سنجش و ارزيابى پيامدهاى آن عمل تعيين مى كند, و عملى درست و الزامى است كه پيامدهاى بهتر و پر بارترى را به بار آورد, البته مراد از پيامدهاى بهتر, پيامدهايى است كه حاوى و حامل بيشترين ميزان سود باشد و به ايجاد بالاترين سود و خوشى سرجمع كمك كند.
اما اين كه سودگرايان چه معنايى از سود را در نظر مى گيرند؟ معنا و ماهيت سود چيست؟ به عبارتى, ايجاد بيشترين ميزان چه چيزى ملاك درستى يا الزامى بودن يك عمل است؟ بايد گفت همان گونه كه سودگرايان مى گويند تنها الزام اخلاقى, بيشينه كردن سود سرجمع و كلى است. اما ما بايد در پى بيشينه كردن چه چيزى باشيم؟ و به بيان دقيق تر, معناى سود مرادف و مساوى با كدام امر ذاتاً ارزش مند است؟ براساس پاسخ هاى متنوعى كه سودگرايان به اين پرسش مى دهند, سودگرايى شاخه ها و شقوق مختلف و متفاوتى يافته است كه به نقل و توضيح آنها خواهيم پرداخت. اين نقل و توضيح در ضمن, سير تاريخى تطوّر سودگرايى را نيز نشان مى دهد. الف) سودگرايى لذت گرايانه35
در نظر جرمى بنتام, خوب36 مرادف و مساوى با لذت37 است. به اعتقاد او, (تنها لذت است كه خوب است و فقط درد38 بد است و اين دو ذاتاً خوب و ذاتاً بد هستند.)39
او يك لذت گراى تمام عيار است كه معتقد به لذت گرايى روان شناختى40 است و شديداً به اين مسئله باور داشت كه انسان ها هميشه و در همه حال, در پى جلب لذت و منفعت و گريز از الم و محنت اند, و طينت و طبيعت انسان ها چنان ساخته و پرداخته شده است كه در رفتارها و اعمال خود جز به اين دو (لذت و درد) فكر نمى كنند و انگيزه ديگرى جز جذب منفعت و دفع درد و محنت, براى اعمال آدمى متصور نيست.41
به عقيده او, (طبيعت, آدمى را تحت سيطره دو حكمران مقتدر, يعنى درد و لذت قرار داده است)42 و فقط آنها هستند كه تعيين مى كنند چه كارى را بايد انجام داد. به بيان ديگر, كسب لذت و ارضاى شهوات و اميال نفسانى در سرشت و سجيه يكايك آدميان نهاده و نهادينه شده است و تمامى رفتارهاى ما بر مبناى اين دو عنصر (درد و لذت) جهت دهى و تعيين مى شوند.
بنتام معتقد بود, از آن جا كه ما به حسب طبع و طينت خويش هميشه در پى جلب لذت و دفع الم بوده و هستيم و جست وجوى لذات موافق و متلائم با ساختار لذت گراى ماست, بنابراين, مى توان چنين استنباط و استنتاج كرد كه ما بر همين منوال بايد هميشه در پى جذب و جلب لذت ها و منافع باشيم و تنها به بيشينه كردن سود و لذت و تقليل آلام و رنج ها بينديشيم. او در اين استنتاج خود رويكردى طبيعت گرايانه دارد; يعنى سعى مى كند از يك قضيه توصيفى43 و علمى به يك قضيه توصيه اى, الزامى و ارزشى نايل شود كه اين رويكرد و شيوه استنتاجى, نقدهاى بسيارى را از سوى فيلسوفان بعدى, چون جى. اى. مور44 به همراه داشته است.
او تنها ارزش اخلاقى و ذاتاً خوب را لذت مى داند و براى ديگر ارزش هاى اخلاقى تنها از آن جهت كه به ازدياد سطح لذات منتهى و منجر مى شوند, ارزش و اعتبار قائل است و همه امور ارزش مند ديگر به غير از لذت, تنها ارزش آلى و ابزارى45 دارند, نه ارزش ذاتى و فى نفسه.46 از اين رو, بنتام را در جانب ارزش اخلاقى مى توان يگانه انكار و وحدت گرا47 ناميد. او هيچ تكثّرى را در جانب ارزش ها برنمى تابد و البته مراد او از بيشينه كردن سود و اعمال اصل سود هم, چيزى جز بيشينه كردن لذت ها نيست.
به عبارت ديگر, بنتام, هم در جانب ارزش48 و هم وظيفه و الزام اخلاقى,49 وحدت گراست, و تنها ارزش و الزام اخلاقى ذاتى و اصيل را ايجاد لذت و ارتقاى سطح و سرجمع لذات مى داند. به اين ترتيب, عمل اخلاقى و الزامى و خوب در نظر او, عملى است كه بيشترين لذت را در مقايسه با ديگر اعمال بديل به بار آورد. او براى تسهيل امر محاسبه و مقايسه پيامدهاى لذت بخش و يا محنت زا, و درجه بندى و ارزيابى كمى و عددى آنها, مكانيزمى را طراحى و تعبيه كرده كه به ماشين حساب لذت سنج50 معروف است.51 او هفت بعد52 از ابعاد لذت را به عنوان معيارهاى لذت معرفى مى كند كه براساس اين ابعاد يك سودگرا بايد به تفكيك و طبقه بندى لذت و تعيين رتبه و درجه هر لذت به صورت عددى و كمى بپردازد و در نهايت, عملى را كه بر طبق اين ملاك ها, بيشترين ميزان لذت را به بار مى آورد به عنوان عمل درست و اخلاقى تعيين و اعمال كند. او در هر موقعيت جزئى و خاصى چنين فرايندى را براى تعيين و تصميم گيرى لازم مى داند و معتقد است, ما بايد در هر موقعيت جزئى به چنين محاسباتى دست بزنيم و به طور مستقيم اصل سود را اعمال كنيم.53
اين هفت بعد لذت سنج, يعنى شدت,54 مدت,55 قطعيت56 يا يقين, قرب57 (نقد يا نسيه بودن لذت و درد به بار آمده) خلوص58 بارآورى و درجه حاصل خيزى,59 و شمول60 (وسعت دامنه لذت و درد),61 عمدتاً به عنوان ملاك ها و معيارهاى كمى در ترجيح و تفاضل بين لذات و آلام به كار مى آيند, و همان طور كه مشهور است, بنتام در چنين محاسباتى عمدتاً رويكردى تجربى دارد و سعى مى كند تا با استفاده از اين ماشين حساب ابداعى به اندازه گيرى هاى دقيق و تجربيِ لذت, دست بزند.
او تقسيمات مختلفى در باب لذت ها ارائه داده و در يك تقسيم كلى لذت ها را به لذت هاى بسيط62 و مركب و پيچيده63 تقسيم مى كند.64البته در همه اين مراحل پيش فرض اصلى نظريه بنتام, امكان سنجش پيامدها و انجام چنين محاسبات لذت سنجانه است كه البته در دوره هاى متأخّر چنين فرض اثبات ناشده اى مورد ترديد و طرد واقع شده است.
با توجه به آن چه گفته شد, بنتام سودگرا و لذت گراى65 محض است كه در اين جهت, ديدگاه هاى او با لذت گرايى كه در آثار و انديشه اپيكور(Epicurus, 341-270 - B. C.) و ارستيپوس(Aristippus, 500- B.c) كورنائى در عهد باستان مطرح و مشهود است, هم راه و هم افق است. بر همين اساس, برخى تقرير لذت گرايانه محض بنتام را از سودگرايى صورتى از نظريه هاى لذت گرايانه در اخلاق دانسته اند كه تنها فرق آن با ديگر نظريه هاى لذت گرايانه, تأكيد بنتام بر ايجاد لذت همگانى به جاى لذت شخصى و فردى است,66 چرا كه بنتام, طالب لذت همگانى است و به تعبيرى, او يك همه گراست67 نه يك خودگراى خودمدار.68 از آن جا كه بنتام تأكيد بر برآورد و ارزيابى صرفاً كمى لذت, دارد, مى توان سودگرايى لذت محور بنتام را, سودگرايى كمى69 ناميد.
جيمز ميل, (Jims Mill, 1773ـ1836م) فيلسوف تجربه گراى بريتانيايى و همكار بنتام نيز تحت تأثير تفكرات او به سودگرايى لذت گرا اعتقاد داشت و از تقرير سودگرايانه مورد نظر بنتام دفاع مى كرد. ب) سعادت گرايى جان استوارت ميل
جان استوارت ميل, سودگراى70 بلند آوازه كلاسيك, همچون بنتام يك لذت گراست, اما برخلاف بنتام لذات را منحصر در لذات مادى و محسوس نمى كرد. او دايره معنايى لذت را گسترده تر ساخت و لذات عقلانى و ذهنى را هم به آن افزود. به عبارتى, او واژه هاى يونانى Lype و hedon را, همان گونه كه در معناى يونانى شان بسى فراتر از درد و لذت جسمانى مى آيند, معنا مى كرد, و از آنها هر نوع درد و لذتى را از جمله لذت هاى عالى ترى چون حالت هاى فرح بخش ذهنى و خيالى را اراده مى كرد, به خلاف بنتام كه از واژه hedone تنها لذات حسى را مراد مى كرد.71 او معتقد بود التذاذ حاصل از خردمندى نوع دوستى و… با لذايذى كه از خواب و خور و شهوت به دست مى آيند, قابل مقايسه نيست. به تعبير او, اين لذات به لحاظ كيفى برتر و بالاترند.72
او به تمايز كيفى لذات عالى و پست معتقد بود و با تأكيد بر ترجيح لذات برتر(به لحاظ كيفى) مى گفت:
بهتر است كه انسان ناراضى باشد, تا خوكى باشد ارضا شده و بهتر است سقراطى ناخرسند و ارضا ناشده باشد تا اين كه احمقى سرشار از لذت و ارضاى شهوات جسمانى.73
اين عبارات مشهور ميل, به وضوح تأكيد او را بر اهميت و برترى لذاتى چون تأمّل و تفكر و حالات ذهنى آگاهى بخشى و ابتهاج آفرين نشان مى دهد.
ميل در راستاى همين عقيده, معتقد بود كه بايد در حساب لذت سنج بنتامى, علاوه بر محاسبات كمى و عددى, لذات و آلام را از حيث كيفيت هم ارزيابى كرد. او حساب لذت سنج را به دليل ناديده انگاشتن بعد كيفيت, ناقص و ناتمام مى ديد. از اين رو, بعد كيفيت74 را هم به ابعاد لذت افزود. او بر اين موضع پاى مى فشرد كه همان گونه كه كميت لذات به عنوان يك معيار اساسى در ترجيح و تفاضل به حساب مى آيد, و ملاك ارزيابى هاست, كيفيت هم به عنوان يك بعد مهم, بايد لحاظ شود.75
سودگرايى لذت گرايانه ميل از آن جهت كه متعادل تر از لذت گرايى تند و افراط گرايانه بنتام است, نوعى ديدگاه تعديل يافته به شمار مى رود كه به دليل تأكيد ميل بر تفاضل و ترجيح كيفى لذات آن را سودگراييِ لذت گروانه كيفى ناميده اند.76
ميل واژه خوب را معادل Happiness كه در نظر او به لذت ها و خوشى هايى اعم از لذايذ حسى و مادى صرف ناظر بود, مى دانست و از اين رو, برخى ديدگاه سودگرايانه ميل را در تشابه با ديدگاه سعادت گروانه ارسطو, سودگراييِ سعادت گرايانه ناميده اند.77
به عقيده برخى, تمايز كيفى كه ميل بين لذات قائل شده است, به نوعى تكثرگرايى در جانب ارزش ها منجر و منتهى خواهد شد. چرا كه به هر حال, ارزش هاى والاترِ نامتوافقى هستند كه به لحاظ كيفى برتر و بالاترند, اما امكان رتبه بندى و قياس كيفى بين آنها ممكن نيست و در نهايت, بايد به نوعى تكثرگرايى ارزشى و اخلاقى78 تن داد. در نظر عده اى, سودگرايى ميل نه وحدت انگار است و نه تكثرگرا, بلكه وجه جامع بين اين دو نظريه به حساب مى آيد كه از آن به سودگرايى شبه ايدئال و شبه لذت گرا, تعبير شده است.79 ج) سودگراييِ آرمانى يا تكثرگرا
در تفكر سودگرايانه, بنتام و جيمز ميل لذت گراى محض اند, اما جان استوارت ميل قائل به لذت گرايى تعديل شده80 است, اما به هر حال, هر سه در جانب ارزش اخلاقى وحدت گرا به شمار مى روند, و تنها خوب و ارزش ذاتى را لذت مى دانند, اما جى. اى. مور, فيلسوف معروف سودگرا در اوايل قرن بيستم, اگرچه يگانه انگارى را در جانب الزام اخلاقى مى پذيرد و تك اصل سود را به عنوان اصل محورى اصالت سود قبول دارد, با بنتام در يگانه انگاريِ لذت گرايانه همراه و هم نوا نيست. او معنا و مصداق سود را منحصر به لذت نمى كند. در ديدگاه او, چيزهاى ذاتاً ارزش مند ديگرى هم هستند كه صرف نظر از اين كه لذتى به بار بياورند يا نياورند, داراى ارزش و اعتبارند. از نظر او, سود يك امر آرمانى است كه حاصل جمع تركيب حالت هاى مختلف, ارزش هاى متكثر است. تجارب زيبايى شناختى, روابط دوستانه و تحصيل آگاهى و شناخت, همه و همه به عنوان لذت هايى ذاتاً ارجمند و ارزش منداند, از اين رو, مور به نوعى كثرت انگارى81 در باب ارزش ها معتقد و متمايل است و مى پذيرد كه ارزش هاى غير متوافق و متنوعى وجود دارند كه نمى توان آنها را به هم فرو كاست و هركدام ارزش و اعتبار ويژه اى دارند كه نمى توان ناديده گرفت.
مور سودگراييِ تكثرگرايانه اى را طرح كرده است كه به شدت مبانى لذت گرايانه محض بنتام و مشى و مرام طبيعت گرايانه82 در فلسفه بنتام و ميل را تخطئه و تجديدنظر جدّى مى كند. او خود موضع فراخلاقيِ شهودگرايانه83 را مى پذيرد84 و معتقد است در محاسبات اخلاقى بايد بر شهود درونى تكيه كرد نه بر ماشين حسابِ لذت سنج. سودگرايى مور به سودگرايى آرمانى85 و تكثرگرا معروف و ملقب است.86 كه وجه تكثرگرايانه آن مقبول طبع بسيارى از فيلسوفان قرار گرفته است.87 البته به دليل ساختار نسبتاً متفاوت آن (=سودگراييِ آرمانى) با تقريرهاى سودگرايى و عدول آن از برخى مبانى سودگرايانه, برخى آن را خارج از گردونه نظريه هاى سودگرايانه, تلقى مى كنند و معتقدند كه بايد به آن نتيجه گراييِ غيرسودنگر اطلاق كرد.88
اما با اين همه و به رغم تلاش هاى بسيار بنتام در تهيه و طراحى يك ماشين دقيق لذت شمار, امكان چنين موازنه هايى مبهم و ديرياب به نظر مى رسد, چرا كه اساساً لذات و آلام, امورى نفسانى, درونى و شخصى اند كه نمى توان با كم و كيل عددى, آنها را به سادگى ارزيابى كرد, و از سويى, طبايع انسانى متفاوت و متنوع اند و هر لذتى در نزد هر كسى اعتبار و ارزش على حده و متفاوتى در مقايسه با ديگران مى تواند داشته باشد, از اين رو, مكانيزم لذت شمار بنتام, به بن بست خواهد انجاميد, به ويژه اگر قيد كيفيت را هم, بنا به نظر ميل در نظر بگيريم كه در اين صورت كار بسى دشوارتر خواهد شد, چرا كه سنجش كيفى لذات هم, مبهم و مخدوش و مقرون به محال است, چگونه مى توان به لحاظ كيفى بين لذت نوشيدن يك نوشابه خنك در هواى داغ و يا خواندن يك شعر زيبا و يا گوش دادن به يك موسيقى لذت بخش و لذت حاصل از پيروزى در يك بازى حساس شطرنج, تميز و تمايز قائل شد و به تفكيك و تفاضل كيفى آنها پرداخت. همان گونه كه بسيارى هم بر آن صحه گذارده اند, ميل با افزودن بعد كيفيت, بر ابهام نظريه اخلاقى بنتام افزوده است, حتى در نظر برخى ديدگاه هاى ميل با نظام اخلاقى بنتام سازگارى ندارد.
عمده انتقادات و اشكالات پيش فرض مبنايى بنتام اين است كه او به زعم خود گمان مى كرد مى توان با استفاده از ماشين لذت سنجى كه طراحى كرده است, ميزان و درجه دقيق پيامدهاى لذت بخش را در محاسبه معين كرد و حتى با مقايسه سود و لذتى كه به افراد مى رسد, درجه كلى و سرجمع ميزان و خوش بختى افراد را محاسبه و مشخص كرد.
مخدوش و مشكوك ترين بخش نظريه بنتام همين پيش فرض مبنايى اوست. لذت ها امور ملموس, مادى و محسوسى نيستند تا به كمند و بند كيل و مكيال هاى تجربى درآيند, و اصولاً عدم قياس پذيرى سود و لذت افراد با هم نيز مشكل ديگرى بر سر راه چنين محاسبات سودگرايانه اى مى نهد كه به مشكل قياس ميان فردى فايده89 معروف است, اين مشكل بسيارى را به اين نتيجه رسانده است كه مفاد اصل سود را در مقام خارج نمى توان محقق ساخت,90 چرا كه اِعمال اصل سود كاملاً متوقف بر ارزيابى هاى كمى نسبت به ميزان لذت و درد است و اگر چنين امرى ممكن و مقدور نباشد, به تبع آن سودگرايى و اعمال اصل سود با چالش مهمى روبه رو خواهد بود. از اين رو, برخى در صدد ترميم نظريه اخلاقى بنتام برآمدند و سعى كردند تا روش و راهكار دقيق ترى براى تعيين ميزان سود و سعادت و رفاه و لذت بيابند, و در نهايت, راه را براى اعمال اصل سود هموار سازند. در همين راستا, فيلسوفانى همچون برتراند راسل(B. W. Russell, 1872ـ1901م) ادعا كردند كه در معناى سود بايد ارضاگرى اميال را دخالت داد, چرا كه ارضاى اميال را مى توان به شيوه هاى خاصى درجه بندى كرد و آنها را طبقه بندى نمود و حتى به صورت عددى و كمى نشان داد, به خلاف لذت ها كه امورى عمدتاً درونى و شخصى اند, به عبارتى, خوب, يعنى ارضاى اميال91 و عملى خوب, درست و الزامى است كه تمايلات بشرى را بيشتر ارضا كند و به خواسته هاى بشريِ بيشترى لباس تحقق بپوشد, و يا دست كم به ارضاى عميق تر يك ميل واحد منجر شود.92
سود در اين معنا مترادف با رضامندى و خوشنودى خاطر است. اين نظريه از چند جهت با نظريه لذت سنجانه بنتام, متفاوت است: اولاً, به تبع مور رويكردى تكثرگرا دارد و مى پذيرد كه چيزهاى بسيارى هستند كه به دليل ذاتشان مطلوب و ارزش مندند, ثانياً, سنجش ميزان و شدت رضامندى و ارضاى اميال آدميان به مراتب آسان تر و سهل الوصول تر است از سنجش عمق, بعد, كميت و كيفيت لذات و آلام, و ثالثاً, نظريه ارضاى اميال بر تأمين خواست افراد جامعه و مردم بيشتر تكيه مى كند و از اين نظر كه در پى برآوردن خواست و اميال و اعمال اراده مردم است, و به خواسته هاى مردم اهميت بيشترى مبذول مى دارد دموكراتيك تر است. ارضاى اميال و خواست ها, محدوديت و موانع لذت گرايى بنتام را ندارد و از طرفى, بر شهود درونى هم متكى و متوقف نيست,93 بسيارى از آنان كه شرط بندى ها را مشاهده كرده اند, معتقدند كه مى توان با برآورد دقيق اميال و ميزان رضامندى و خوشنودى افراد از يك عمل و يا رويه و سياست, راهبردى را محاسبه و با يك عدد اصلى به نحو كمى و عددى نشان داد, بنابراين, تنها الزام هر فرد و حكومتى بر اين مبنا, آن است كه كارى انجام دهد و سياستى اتخاذ كند كه بيشترين تعداد مردم را به بيشترين ميزان خشنودى و رضايت خاطر برساند, و اين رويكرد تا حدّى عملى تر و ساده تر است; يعنى تحصيل بيشترين ميزان ارضاى اميال بيشترين افراد جامعه.
اما به نظر مى رسد, تلاش براى برآورده ساختن مطلق اميال و آرزوها به رغم آن كه رويكردى دموكراتيك است, اما رويه و راهبردى درست نمى تواند باشد, چرا كه نه تنها در امكان ارضاى مطلق تمايلات ترديد و ابهام وجود دارد, بلكه حتى مطلوب بودن آن هم مبهم است, و مشكلات جدّى و حادى را در بر دارد. مردم گاه اميال و آمال نامعقول و نابخردانه اى دارند, و چه بسا در بسيارى موارد, براساس جهل و حماقت و فقدان بصيرت, و يا تحت تأثير تعصبات و حالات خاصِ روحى و روانى و يا عقده هاى فروخورده درونى, خواسته ها و اميال نامعقول و چه بسا احمقانه اى داشته باشند, آيا همه اين اميال بايد برآورده و بيشينه شوند؟ ممكن است فردى ترجيح دهد كه مال كسى را به سرقت برد و يا در پى كلاهبردارى و چپاول عده اى ديگر برآيد, و يا حتى از سر عداوت و يا كينه توزى, خصمانه بخواهد بى گناهى را به قتل برساند, آيا هر خواستى و ميلى را بايد گردن نهاد و در پى ارضاى آن به عنوان عاملى براى بيشينه شدن سود و سعادت جمعى بود, پر واضح است كه نبايد همه اميال نابخردانه, بچه گانه و حماقت آميز را به حساب آورده و به رسميت شناخت, چرا كه چنين رويكردى در بسيارى موارد به رفاه و خوشى يا خوش بختى فراگير منجر نخواهد شد و چه بسا مانعى بر سر راه آن خواهد بود, بنابراين, ارضاى مطلق علايق و اميال هم چندان موجّه و مقبول نمى نمايد.
برخى فيلسوفان سودگراى معاصر با وقوف به اشكالات اين نظريه, به تعديل اين نظريه پرداختند كه به طرح تقريرهاى خاصى از سودگرايى منتهى شده است. د) سودگراييِ ترجيحى94
آر. ام. هِر,95 فيلسوف اخلاق معاصر, معتقد است كه نبايد مطلق اميال و آرزوها را به حساب آورد و در پى برآورده ساختن آنها بود, بلكه بايد در پى برآوردن و ارضاى اميال آگاهانه و ترجيحات96 معقول و محتاطانه باشيم. به عبارت بهتر, بايد خواست هاى سنجيده و ترجيحات مهم و معقول و حساب شده انسان ها برآورده و بيشينه شود نه هر ميل و خواست خام و بچه گانه اى.97 در نظر او بايد مجموعه اى از ترجيحات مهم و اصيل و عقلانى را دست چين كرد, و سپس در پى برآوردن اين ترجيحات برآمد.98 در اين نوع نگاه ما به ترجيحات مهم آدمى ترتيب اثر مى دهيم, نه به مطلق خواست هاى بشرى.
سودگرايى ترجيحى از تقريرهاى مورد اقبال و شايد شايع ترين تقرير سودگرايى است كه در دوره معاصر رواج يافته است99 و رويكردى به اخلاق سودانگار و تعديل و تكميل سودگرايى بنتامى است, اگرچه فرق هاى بعضاً معتنابهى با آن دارد.
اما با اين همه, بر سودگرايى ترجيحى هم نقدهايى وارد شده است. سودگرايى ترجيحى, ما را به ملاحظه ترجيحات مهم و اصلى فرامى خواند, اما اين سؤال مى تواند مطرح شود كه ترجيحات مهم و اصلى كدامند؟ چگونه مى توان آنها را شناخت؟ آيا قيد (مهم), مفهوم اخلاقى مستقلى از اصل سود و يا به عبارتى, مقدّم بر اصل سود است؟ به ظاهر اصل سود را تنها وقتى مى توان بيان و اعمال كرد كه بدانيم ترجيحاتِ مهم و تعيين كننده سود و رفاه فردى واقعاً چه هستند و كدامند, چرا كه اصل سود در تقرير ترجيحى آن مى گويد كه فعل و عمل درست و الزامى عملى است كه بالاترين ميزان ترجيحات مهم و مبنايى بيشترين افراد ذى ربط را برآورده سازد و از اين رو, معناى اهم بودن ترجيحات امر پيشينى و مقدّم بر اصل سود است.100
از سويى, هر فردى در طول زندگى خود ترجيحات متفاوت و بعضاً متباين و متعارضى مى تواند داشته باشد. به واقع, به كدام خواست و ترجيح فردى بايد توجه كرد و آن را مهم و مبنايى به حساب آورد؟101 انسان فاسد الاخلاق و بى دينى را در يك جامعه دين دار و مسيحى در نظر آوريد كه در تمام عمر خود هيچ گاه روى خوش به دين و مظاهر دينى نشان نداده و هميشه در صدد امحاى تفكرات دينى برآمده است. حال در وقت مرگ و پيش از مردن مى خواهد تا كشيشى بر بالين او حاضر شود, به راستى, كدام ميل و خواست انسان هايى كه در طول مدت عمر, ترجيحات و خواست هايشان در تغيير و تحوّل است بايد اصلى و مهم به حساب آيند, آيا ترجيحات افراد نابالغ را بايد ناديده انگاشت؟
به نظر مى رسد, تنها راه, توسل به ادراكات شهودى است, چرا كه به ظاهر معيار و مدركى وجود ندارد تا براساس آن ترجيحات واقعى درست و غير قابل تغيير را بتوان برگزيد, البته مشى و شيوه شهودگرايانه هم مشكلات خاص خود را خواهد داشت.
اما با همه اين اوصاف, برخى معتقدند كه سودگرايى ترجيحى هم مانند حساب لذت سنج بنتام از حلّ مشكل قياس ميان فردى ناكام است. فيلسوفان معاصرى همچون كنت آرو102 وجود راهى براى برهم انباشتن ترجيحات اصلى فرد در جامعه و موازنه و محاسبه آنها براى آن كه بتوان راهبرد و سياستى را براى برآوردن ترجيحات مهم آدميان اتخاذ كرد, انكار كرده اند, كه مبتنى بر مباحث پيچيده در بابِ نظريه بازى103 است, كه به قضيه عدم امكان آرو, مشهور است.104 خلاصه و جمع بندى
معنا و ماهيت سود در نظر سودگرايان كلاسيك نظير بنتام و جيمز ميل, تنها مرادف و مساوى با لذت است, و اين دو بر محاسبات كمى لذات تكيه و توصيه مى كنند. جان استوارت ميل بين لذات به لحاظ كيفى تمايز و تفكيك قائل است, و بٌعد كيفيت را به حساب لذت سنج بنتام اضافه مى كند, و لذت گرايى كيفى را عرضه كرده است.
در اوايل قرن بيستم, مور تكثرگرايى را در ارزش اخلاقى مطرح كرد و سودگرايى آرمانى را پيش نهاد. در نظر او, بيشينه كردن سود, تنها به معناى ارتقاى لذات نيست, بلكه تلاشى براى به بار آوردن و بالا بردن ميزانِ ارزش هاى متكثرى است كه ذاتاً ارزش مندند و لذت تنها يكى از آنهاست.
به دليل محدوديت ها و مشكلاتى كه سودگرايى و حساب لذت سنج بنتام در مقام تحقق خارجى با آن روبه رو بود, در رويكرد جديدى, نظريه سنجش ارضاى اميال مطرح شد, و پس از چندى اين نظريه با طرح و تدوين ديدگاه سودگراييِ ترجيحى تكميل شد. در سودگراييِ ترجيحى, بر تلاش براى برآورده ساختن ترجيحات عقلايى و اصيل و مهم تأكيد مى شود نه بر ارضاى هر ميل و ترجيح خام و خطاآلود.
اما همان گونه كه بيش از اين اشاره شد, سودگراييِ ترجيحى هم خالى از اشكال نبوده و از دست رس انتقادها به دور نمانده است. به طور كلى, ساختار نگرش سودگرايانه هميشه با معضلِ محاسبه پيامدها درگير بوده است.
در نهايت, پاسخ به اين پرسش كه معنا و مصداق سود چيست و چه چيزى ارزش ذاتى دارد و بنابر رهيافت سودگرايانه, بايد ميزان آن را محاسبه و موازنه نمود و بنابر الزام اخلاقى مبتنى بر اصل سود, بيشينه كرد, ما را به تقريرهاى متعدد و متنوع قسم سودگرايى رهنمون مى سازد كه شرح آنها پيش از اين گذشت.
1. سودگرايى لذت گرايانه بنتام و جيمز ميل.
2. سودگرايى شبه لذت گرايانه, شبه آرمانى, سعادت محور و معتدل ميل.
3. سودگرايى آرمانى يا تكثرگراى جى. اى. مور و رشدال و
4. سودگرايى ترجيحى آرم هِر و پيتر سينگر و برخى سودگرايان معاصر.
پى نوشت ها: 1. Normative Ethics2. Ethics 3. از ديگر شاخه هاى مهم فلسفه اخلاق و مباحث مهم و مطرح در آن مى توان به اخلاق كاربردى (Applied Ethics) و فراخلاق (Meta Ethics) و روان شناسى اخلاقى (Moral psychology) اشاره كرد. See: Encyclopedia of Ethic, Edited By Lawrence. C. Becker and charlotte B. Becker Routledge, New York andLondon Routledge , 2001.4. Virtue Ethics 5. گرترود اليزابت آنسكام, فيلسوف اخلاق و عضو مكتب فلسفه تحليلى است. او از طرفداران ويتگنشتاين است و در دوران حيات او ترجمه برخى آثارش را آغاز كرد. See: Diamond. زAnscomb. Eس In: Encyclopedia of Ethics, Edited by Lawrence C. Becker and Charlotte, B. Becker. New York and London, Routledge, 2001 V1. P.74-76.6. Modern Moral Philosophy.7. برخى فيلسوفان معاصر همچون السدر مك اينتاير (Macintyre, Alsdir) و فيليپا فوت (Philippa Foot) (1920) فيلسوف آمريكايى معاصر, از اين نظريه دفاع مى كنند.8. Agent Centered9. See: Crisp. Roger and Slote. Michal, زVirtue Ethicsس in: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, Edited by Edward Craige: London, Routledge, 1998, v.9, p.623-625.10. Deontological Theories11. Divine Command Theory12. Intuitionism13. Teleological Theory14. Rightness15. See: Krosgaard. Ch. زThelogical ethicsس, in The Routledge Encyclopedia of Philosophy, v.9, p.294.16. Consequentialism17. Moral utilitarianism18. See: Crips, R & Chapel T. زUtilitarianismس in: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, v.9, p.556.19. EgoismSee: Richmond Campel, زEgoismس in: Encyclopedia of Ethic, Edited by Lawrence C. Becker and Charlotte, B. Becker. New York and London, Routledge, 2001 V1. P.446-451.20. AltruismSee: Blum Laerence زAltruismس in: Encyclopedia of Ethic, VI. p.50-55.21. Universal22. Utility23. Happiness24. Welfare25. Principle Of Utility26. Principle Of Greatest Happiness27. See: Crips, R & Chapel T. زUtilitarianismس in: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, Edited by Edward v.9, p.556, And See: Bentham, Jeremy, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Batches, Book, Kitcheners, 2000, Ch.I. & 4.28. Bentham, Jeremy, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Ch.4, pp.31-35.29. See: Bentham, Jeremy, ibid, Ch.4, pp.31-35.30. Aggregative31. Total در ديدگاه هاى معاصر سودگرايانه, برخى بر ارتقاى متوسط سطح سود و ميانگين رفاه جمعى و همگانى تأكيد مى كنند كه به سودگرايى ميانگين (Average) در مقابل سودگرايى سرجمع (Total) شناخته شده است.32. Positiveبرخى سودگرايان در دوره هاى اخير قائل به سودگرايى سلبى (Negative) هستند و رويكردى سلبى در سياست سودگرايانه اتخاذ مى كنند, به اين معنا كه معتقدند, ما نبايد در پى بيشينه كردن رفاه باشيم, بلكه به نحو سلبى هميشه بايد در پى تقليل آلام و دردها و زجر و زحمت ها يعنى (Minimize Suffering) باشيم. كارل ريموند پوپر, فيلسوف مشهور معاصر به اين امر معتقد بود. See: Smart, J. J. Utilitarianism for and against, NewYork/London, Cambridge University Press, 1973, pp.26-28.33. Maximizing Utility 34 . سودگرايى در دوره هاى معاصر نفوذ و تأثيرات بسيارى داشته و متفكران بسيارى از آن پيروى و جانب دارى كرده اند, البته تقريرهاى متنوع و شاخه ها و شقوق مختلفى يافته است. سودگرايى عمل نگر (Act Utilitarianism) و سودگرايى قاعده نگر (Rule Utilitarianism) دو تقرير متفاوت و مهم سودگرايى به شمار مى روند.ر.ك: فرانكنا, ويليام, فلسفه اخلاق, ترجمه هادى صادقى, انتشارات طه, قم, چاپ اول, 1375, صص83 ـ94. 35. Hedonistic Utilitarianism36. Good37. Pleasure38. Pain39. Bentham, Jeremy, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Ch. 10, p.84.40. Psychological Hedonism41. An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Ch.1, p.14-15.42. See: Ibid, Ch.1, p.14.43. Descriptive44. G. E. Moore جى. اِى. مور, فيلسوف اخلاق قرن بيستم به شهودگروى (Intuitionism) باور داشت و معتقد بود براى توجيه اصول و ارزش هاى اخلاقى و تشخيص معناى خوب و بد بايد به شهود عقلانى, توسل جست. او نظريه هاى سودگرايانه بنتام (J. Bentham) و ميل (J. S. Mill) و ديگر نظريه هاى اخلاقى همچون خودگرايى را در معرض مغالطه طبيعت گرايانه (Naturalistic fallacy) مى دانست, و به شدّت آنها را رد مى كرد. ر.ك: جوادى, محسن, بايد و هست, انتشارات دفتر تبليغات اسلامى, قم, چاپ اول, 1375. 45. Instrumental46. Inherent47. Monist48. Value49. Obligation50. Felsitic Calculus (Hedonic Calculus)51. Bentham, Jeremy, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Ch.4, pp.30-35.52. Diminution 53 . بر اين اساس, بنتام را در تحليل و طبقه بندى هاى مصطلح معاصر, سودگراى عمل نگر (Act Utilitarian) يا سودگراى مستقيم (Direct utilitarian) مى دانند, در مقابل, تقرير ديگر سودگرايى يعنى سودگرايى قاعده نگر (Rule Utilitarianism) نقش قواعد عام و عرفى اخلاقى را هم در تعيين درستى و نادرستى افعال ناديده نمى انگارد. 54. Intensity55. Duration56. Certainty57. Propinquity58. Purity59. Fecundity60. Extent 61 . وسعت و شمول, يعنى در نظر گرفتن دامنه و تعداد افرادى كه تحت تأثير لذت و درد قرار مى گيرند. به عبارتى, عملى كه بيشترين افراد را ملتذ و منتفع سازد, از درجه و رتبه بالاترى در محاسبات سودسنج, برخوردار است. 62. Simple63. Complex64. See: Bentham, Jeremy, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Batches, Book, Kitcheners, 2000. Ch5, pp.35-41.65. Hedonism 66. لذت گرايى بنا به يك تقسيم دو فرد دارد: 1) لذت گرايى شخص محور كه همان خودگروى است. 2) لذت گرايى كل محور كه بدان سودگرايى اطلاق مى شود. 67. Universalist68. Egoist69. Utilitarianism 70 . جان استوارت ميل (J. S. Mill) فيلسوف تجربه گراى بريتانيايى كه كتابى در فلسفه اخلاق و در دفاع از سودگرايى با همين نام (Utilitarianism) دارد. او مستقل از بنتام و پدرش جيمز ميل مى انديشيد و جرح و تعديل هايى هم نسبت به ايده هاى سودگرايانه بنتام وارد ساخته است. به دليل شهرت او و كتاب معروفش برخى سودگرايى را با نام او مى شناسند. 71. See: Hare R. M. Objictive Prescription, Oxford, London, 1999, pp.155-156.72. "Crips and Capple Utilitarianism", In: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, V.9, p.554-556.73. See: Mill, John, Stuart, Utilitarianism, Batch books, Kitcheners, 2001, Ch.2, p.13.74. Quality تت 75 . در نظريات جديد سودگرايانه بر اين مطلب تأكيد مى شود كه نبايد تنها به دنبال ارضاى اميال و لذات شهوانى بود, بلكه برخى حالت هاى آگاهى ذهنى هم به عنوان چيزهاى ذاتاً خوب بايد ملاحظه و محاسبه شوند. در سنجش لذت گرايانه, اين مبناى فكرى را در نوعى خاص از سودگرايى با نام سودگرايى (بر مبناى) حالت ذهنى (Mental State Utilitarianism) مى توان ديد.ر.ك: گرى, جان, فلسفه سياسى جان استوارت ميل, ترجمه خشايار ديهيمى, انتشارات طرح نو, تهران, چاپ اول, 1379, ص206. 76.Crips and Capple, زUtilitarianismس, In: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, V.9, p.553.77. Eudemonistic UtilitarianismSee: Crips and Capple, زUtilitarianismس, In: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, V.9, p.552.78. Moral Pluralism79. See: Smart, J. J. زExtreme and Ristricted Utilitarianismس, In: Theory Of Ethics, Edited By Philippe Foot, Oxford University Press, London Glasgow, 1979, p.39.80. Qualified81.Moral Pluralism تكثرگرايى ارزشى, به اين معناست كه ارزش ها, الزامات, فضايل, ايدئال ها, اصول و مبانى اخلاقى فى نفسه (Inherently) متكثر و متعدّدند و قابل فرو كاهيدن به يك اصل واحد و قابل اشتقاق از يك اصل و آرمان واحد نيستند. در نظر تكثرگرايان اخلاقى, ارزش ها و خيرات مبنايى متكثر و متنوع اند. آيزا برلين (A. Berlin) ( ـ 1909) فيلسوف سياسى معاصر, با تكيه بر ديدگاه مونيستى (وحدت گرا) به شدت از پلوراليزم ارزشى و متنوع و عدم توافق پذيرى ارزش ها و هم چنين اصول اخلاقى دفاع مى كند.ر.ك: گرى, جان, فلسفه سياسى آيزا برلين, ص68 و84. 82. Naturalistic83. Intuitionism 84 . جى. اى. مور بنتام را متهم به ارتكاب مغالطه طبيعت گرايانه مى كند. از نظر او, خوب را نمى توان با هيچ وصف طبيعى ديگرى يك سان گرفت. خوب امر بسيطى است كه جز با شهود عقلانى نمى توان معنا و ماهيت آن را درك و دريافت كرد. 85. Ideal Utilitarianism 86 . برخى جزيى گرايان اخلاقى (Moral Particularists) هم به نوعى تكثر ارزشى و اخلاقى معتقدند, البته آنان به هيچ اصل اخلاقى باور ندارند و معتقدند كارها و امور اخلاقى هرگز قابل دسته بندى نيستند و اصول عام اخلاقى مانعى در تلاش براى تعيين و تشخيص عمل درست و صحيح و مطلوبند, و اگر چنين نباشند, دست كم هيچ فايده اى هم در بر ندارند. ر.ك: محمود فتحعلى, بصيرت اخلاقى, ص322ـ323.87 . هستنيگر رشدال H. Rashdal (1924ـ 1858) براى اولين بار واژه سودگرايى آرمانى را براى اشاره به سودگرايى تكثرگراى مور در كتاب (Theory of Good) استعمال كرد. او هم به اين ديدگاه معتقد بود.88 . ر.ك: براندت, ريچارد, (اشكالات واقعى و ادعايى سودگرايى) ترجمه محمود فتحعلى, ارغنون, ش16, تابستان 1379, ص233 و234. 89. Interpersonal Comparison Of Utility Problem 90 . همپتن, جين, فلسفه سياسى, ترجمه خشايار ديهيمى, انتشارات طرح نو, تهران, چاپ اول, 1370, ص223. 91. Desire Satisfaction 92 . راسل, برتراند, اخلاق و سياست, ترجمه على حيدريان, بى جا و بى تا, ص184 و75.93 . ر.ك: براندت, ريچارد, (اشكالات واقعى و ادعايى سودگرايى) ترجمه محمود فتحعلى, ارغنون, ش16, تابستان 1379, ص233 و234. 94. Preference Utilitarianism 95 . آر. ام. هر (Richard Mervin, Hear) يكى از رهبران فيلسوفان اخلاق معاصر, كه در سه حوزه فلسفه اخلاق, يعنى فرااخلاق, اخلاق هنجارى و اخلاق كاربردى نظريات بحث برانگيزى دارد. او يك ناشناخت گرا (Non Cognitivist) و معتقد به نظريه فرااخلاقى توصيه گرايى (Prescriptivism) است كه خود او مؤسس آن است. كتاب زبان اخلاق (Language of Morals) او از كتب مهم اوست كه بسيار مورد توجه فلاسفه اخلاق بريتانيايى واقع شده است. 96. Preference97. See: Honderich, Ted, Oxford Companion to Philosophy, Oxford, Oxford University Press, 1995, p.890.98. PreferenceSee: Hare R. M. Objective Prescription, pp.155-15699. See: Mautner, Thomas, Penguin Dictionary of Philosophy, London, 2000, p.4-91. پيتر سينگر (Peter Singer) (1946) از فيلسوفان متأخّر, سودگرا و عضو پارلمان فلسفى در دانشگاه Latrobe در استراليا, يكى از سودگرايان ترجيحى است.100 . علاوه بر اين, نظريه هاى ديگرى هم نظير نظريه فايده مورد انتظار (Expected Utility Theory) از سوى فيلسوفانى نظير جان فون نويمان (J. F. Neuman) مطرح و پرورانده شد, كه راهى براى كارى شبيه بيشينه كردن و اندازه گيرى ترجيحات پيش رو نهاده اند. ر.ك: همپتن, جين, فلسفه سياسى, ترجمه خشايار ديهيمى, انتشارات طرح نو, تهران, چاپ اول, 1370, ص223.101 . براندت, ريچارد, (اشكالات واقعى و ادعايى سودگرايى) ترجمه محمود فتحعلى, ص236. 102. Kenneth Arrow103. Game TheorySee: Hardin, Russell, زGame Theoryس, in: Encyclopedia of Ethic, Edited ByLawrence C. Becker and Charlotte, B. Becker, New York and London, Routledge, 2001, V.1, p.592.104. See: Honderich, Ted, Oxford Companion to Philosophy, p.59. كتاب نامه: براندت, ريچارد, (اشكالات واقعى و ادعايى سودگرايى) ترجمه محمود فتحعلى, ارغنون, ش16, تابستان 1379.جوادى, محسن, بايد و هست, انتشارات دفتر تبليغات اسلامى, قم, چاپ اول, 1375.راسل, برتراند, اخلاق و سياست, ترجمه على حيدريان, بى جا و بى تا.فرانكنا, ويليام, فلسفه اخلاق, ترجمه هادى صادقى, انتشارات طه, قم, چاپ اول, 1375.گرى, جان, فلسفه سياسى آيزا برلين, ترجمه خشايار ديهيمى, تهران, انتشارات طرح نو, 1379.گرى, جان, فلسفه سياسى جان استوارت ميل, ترجمه خشايار ديهيمى, انتشارات طرح نو, تهران, چاپ اول, 1376.گرى, جان, فلسفه سياسى فون هايك, ترجمه خشايار ديهيمى, انتشارات طرح نو, تهران, چاپ اول, 1380.همپتن, جين, فلسفه سياسى, ترجمه خشايار ديهيمى, انتشارات طرح نو, تهران, چاپ اول, 1370. Bentham, Jeremy, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Batches, Book, Kitcheners, 2000.Blum Lawrence, زAltruismس in: Encyclopedia of Ethic, Edited By: Lawrence C. Becker and Charlotte, B. Becker, New York and London, Routledge, 2001.Crips, Roger and Slote, Michel, زVirtue Ethicsس in: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, Edited By: Edwards Craige: London, Routledge, 1998.Hare R. M. Objective Prescription, Oxford, London, 1999.Honderich, Ted, Oxford Companion to Philosophy, Oxford, Oxford University Press, 1995.Mill, J. S., Utilitarianism, Batch books, Kitcheners, 2001.Mautner, Thomas, Penguin Dictionary of Philosophy, London, 2000.Campel, Richmond, زEgoismس in: Encyclopedia of Ethic, Edited by, Lawrence C. Becker and Charlotte, B. Becker. New York and London, Routledge, 2001.Smart, J. J. زExtreme and Ristricted Utilitarianismس, In: Theory Of Ethics, Edited By: Philippe Foot, Oxford University Press, London Glasgow, 1979.Smart, J. J. Utilitarianism for and against, NewYork/London, Cambridge University Press, 1973.Korsgaard Christine M. زTeleological ethicس, In: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, Edited by, Edward Craige: London, Routledge, 1998.

نام کتاب : نشریه نقد و نظر نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 37  صفحه : 26
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست