responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف اسلامی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 87  صفحه : 20

جوان و انتخاب
اشتیاقی محسن



الحمدالله و المنه که بالأخره خياط در کوزه افتاد! قضيه از اين قرار است: تا حالا رسم بر اين بود که يک موضوع براي نوشتن «انتخاب» و پرونده‌ي سوژه‌ي مورد نظر، باز و بسته مي‌شد. لذا معمولاً «انتخاب» مذکور، يک نقش فاعلي داشت. خوش‌بختانه حالا در يک چرخش محوري و استراتژيک، خود «انتخاب» همه‌کاره، انتخاب شده است و پرونده‌اش: مفتوح! در اين ميانه، هم نقشش مفعولي شده و هم اين‌که هيچ کار مثبتي از دست نام‌برده برنمي‌آيد! شده است همه‌کاره‌ي هيچ‌کاره! و مصداق آن ضرب‌المثل معروف که مي‌گويد: «گهي پشت زين و گهي زين به پشت»! لذا راست گفتند که: خياط در کوزه افتاد! خيام نيشابوري لابد به همين اعتبار بود که عقيده داشت: «از کوزه همان برون تراود که در اوست»!

بله، سخن از «انتخاب» است. اغلب کارشناسان اهل فن (از جمله: شخص نگارنده) معتقد و معترف‌اند که «انتخاب حق همه است»! حالا بنا داريم که اين حق مسلم، به حق‌دار برسد و چنانچه مايل بوديد، به سهم خودمان، حق‌تان را کف دست‌تان بگذاريم!

انتخاب شدن در بسياري از موارد، خوشايند است. مثلاً اين‌که کارگردان نام‌داري، يک‌کاره پا شود برود در يک شهر کوچک که چه؟ که يک عده بچه دبيرستاني مثبت را ببيند، يکي‌ از آن چهره‌هاي معصوم گم‌نام را انتخاب کند و بردارد همراهش بياورد تهران و سپس در اسرع وقت فيلمش کند. بعد طرف معروف بشود و عکس‌هاي چهره‌ي زيبايش برود روي جلد مجلات زرد و قرمز و ساير رنگ‌ها. قاعدتاً اين مي‌شود خوش‌اقبالي طرف در انتخابات! اگرچه بعدتر همشهري‌هايش در موردش بگويند که: «يوسف گم‌گشته باز آيد به... غم مخور» و او هم در تهران کنگر بخورد و لنگر بيندازد!

اين‌جاست که مي‌فهميم خيلي از سخنان حکماي پيشين، ديگر در روزگار ما کاربرد چنداني ندارد؛‌ مثل اين که گفته‌اند: «صورت زيبا به چه کار آيدت... اي برادر سيرت زيبا بيار». طبيعي است که هيچ کارگردان عاقلي، يک آدم معمولي را براي انتخاب نقش يوزارسيف انتخاب نمي‌کند! حالا هزاري هم که طرف صاحب سيرت زيبا و باطن نيکو باشد! اگر خيلي هم بليط برنده داشته و پشتش به شوفاژ پشت پرده گرم باشد، نهايتش اين خواهد بود که نقش «بلال حبشي» را به او بدهند تا بازي کند!

البته هميشه هم اين‌گونه نيست که انتخاب شدن عالي و بدون نقص باشد. بستگي به انتخاب‌کننده هم دارد. اگر انتخاب‌کننده، فرايند انتخاب را ديمي، سرسري و سريع انجام دهد و مبناي انتخابش، بدون تحقيق و بررسي باشد، نتيجه غالباً يک چيزي است در مايه‌هاي همان ده- بيست- سي- چهل انداختن سابق! و بعضاً پدر انتخاب‌کننده و انتخاب‌شونده را در معيت يک‌ديگر، درمي‌آورد! گاهي اوقات، شايد لازم شود که آدمي‌زاد خودش را يک گوشه کناري، گم و گور کند تا از شر انتخاب، خلاص شود.

حکايت: آورده‌اند که در ولايت جابلقا، عده‌اي از گناه‌کاران را که سزاي گناهان‌شان چيزي در مايه‌هاي اعدام و حبس ابد بود، براي کيفر به خط کرده بودند. آن روز حاکم جابلقا زياد حوصله نداشت. از ابتداي صف مجرمين شروع کرد به انتخاب کردن. به نفر اول حکم اعدام داد و به دومين نفر حکم حبس ابد، و به همين ترتيب يکي در ميان، اعدام و حبس ابد صادر مي‌کرد! همين‌طور که به انتهاي صف نزديک مي‌شد، متوجه شد که نفر آخر صف دارد مي‌خندد. پرسيد: به چي مي‌خندي ديوانه؟! محکوم بينوا گفت: «قربان! تصدق‌تان بروم، حساب کردم ديدم اگر همين‌طور پيش بياييد و يکي در ميان اعدام و ابد بدهيد، به من ابد مي‌خورد. اين است که خوش‌حال شدم.» حاکم فکري کرد و گفت: «حالا که اين‌طور است، از اين طرف صف شروع به انتخاب مي‌کنم. تو اعدام، بعدي ابد و به همين ترتيب يکي‌يکي برمي‌گرديم تا اول صف! تا تو باشي که به انتخاب من نخندي!»

اين است که هميشه هم انتخاب شدن خوب نيست. البته اين‌ها که گفته شد، عمدتاً در خصوص انتخاباتي بود که احتمال خطا درش زياد است و لاجرم انتخاب‌کنندگان بايد شش دانگ حواس‌شان را جمع و تفريق(!) کنند تا مبادا سرشان کلاهي گشاد برود. خوش‌بختانه در اکثريت انتخابات مهم پيش روي جوانان، افرادي هستند که ريسک خطاي انتخاب را کاهش مي‌دهند. مثلاً براي امر خير و خواستگاري رفتن، شورايي از بزرگان فاميل که توانسته‌اند به سلامتي و با موفقيت نسبي، چند پيراهن و زيرشلواري بيش‌تر پاره کنند، مأموريت ويژه دارند که ابتدا به ساکن، بررسي‌هاي ضروري را انجام دهند تا جوان خام و ناپخته، از هول حليم با سر توي ديگ نيفتد. اين جمع بزرگان فاميل که خودشان في‌نفسه امتحان‌شان را به خوبي پس داده‌اند(!)، با ايجاد فيلترهاي مصلحتي، به تعبيري ضامن افزايش شانس موفقيت موکلين خود هستند. پس دم خودشان و فيلترشان گرم! قبول داريد که هميشه هم اين‌طور نيست که فيلتر بيهوده باشد. خود هود هم بدون فيلتر، به هيچ دردي نمي‌خورد، چه برسد به رابين‌هود! بنابراين ما نيز به سهم خودمان، معتقديم که اصولاً فيلتر خوب، چيز خوبي است. غالباً اين بزرگواران، تا آخر فرايند و دست به دست يا دست به سر کردن طرفين، بدون هيچ چشم‌داشت خاصي، سلامتي انتخابات را تضمين مي‌کنند. با حضور گرم و پرشور آن‌ها (به شرطي که زيادي شورش را درنياورند!) انتخاب‌کنندگان خيالات‌شان راحت مي‌شود که زياد فرقي هم نمي‌کند که کدام نامزد را انتخاب کنند و بروند سروقت مراسم شيرين شيريني‌خوران و نامزدي! ريسک چنداني ندارند و احتمالش بسيار کم است که کارشان بيخ پيدا کند؛ چرا که اصل و نسب کانديداها به دقت تمام مورد بازبيني قرار گرفته است و فهرست در دسترس، از هفت خوان به سلامتي عبور کرده و کاملاً قابل اعتماد است. فهرست نهايي به دسته گلي مي‌ماند که بزرگان حاضر و ناظر بر صحنه از سلامتي و پلاسيده نبودن آن اطمينان کامل حاصل کرده‌اند. در اين هنگام، انتخاب‌کننده‌ي محترم، با خيال راحت مي‌تواند دل به دريا بزند و با انجام يک حرکت راهبردي، ده-بيست- سي- چهلي بيندازد و چهره‌ي مشعشع تابان مورد نظر خود را برگزيند. انتخاب در اين مرحله زياد هم سخت نبوده و بلکه اصولاً شايد لازم هم نباشد! کما اين‌که به قول شادروان دکتر قيصر امين‌پور: «در آن چمن که ز گل‌هاي برگزيده پر است... براي چيدن گل انتخاب لازم نيست»! انتخاب دسته گل و به آب دادنش با ما، چيدنش با شما.

نام کتاب : معارف اسلامی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 87  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست