رويكرد مسلمانان به انقلاب اطلاعاتي جديد
ظفرى محمدرضا
در عصر حاضر استفاده از رايانه و شبكهي جهاني اينترنت در كشورهاي پيشرفته به قدري است كه شايد يك دانشگاه مهم در ايالات متحدهي امريكا به اندازهي چندين استان در كشور نيجريه، يا بيشتر از آن، از رايانه بهرهمند ميباشند. اين امر نه تنها از شكاف بين جامعهي ثروتمند و فقير حكايت ميكند، بلكه نشانگر نوعي چالش بين سنتهاي ديني و تحولات تكنولوژي و فنآوري جديد نيز ميباشد. صرف نظر از اين كه عوامل اقتصادي، فرهنگي و... در ظهور و بروز اختلاف جوامع در استفاده از رايانه و اينترنت دخيلاند، اما پرسشهايي چند در قبال تعامل سنتهاي گذشته و فنآوريهاي جديد مطرح ميشود و آن اين كه: چگونه انقلاب رايانهاي، موجب تغييراتي در اعتقادات ديني ميشود؟ آيا سنتهاي ديني بر انطباق پذيري مردم با چنين انقلابي تأثير ميگذارد؟ از سوي ديگر، آيا فنآوريهاي جديد، بر چنين اعتقاداتي مؤثر است؟
به يقين «انقلاب صنعتي» منشأ اصلاحات مسيحي در غرب بود. حال با توجه به تأثيرپذيري جنبش اصلاحات مسيحي از انقلاب مذكور، آيا انقلاب اطلاعاتي جديد نيز ميتواند باعث جنبش اصلاحات اسلامي شود؟
در قرن بيستم، عالمان غربي؛ همچون «ماركس و بر» به بررسي اين موضوع پرداختند كه آيا اصلاحات پروتستاني، مادر سرمايهداري در اروپا بود، يا اينكه اصلاحات مسيحي خود فرزند مراحل گذشتهي انقلاب سرمايهداري بوده است؟ به اعتقاد اينان، طبق اصول اخلاقي پروتستاني و روح سرمايهداري، اين ديدگاه تقويت ميشود كه اصلاحات پروتستاني منشأ سرمايهداري بوده و نبايد آن را معلول تحولات اقتصادي دانست، اما به اعتقاد برخي از انديشمندان ديگر، پيش از اصلاحات مسيحي، اين فنآوريهاي جديد بود كه هم موجب زايش مكتب پروتستان و هم سرمايهداري جديد شد.
«فرانسيس رابينسون» استاد تاريخ دانشگاه لندن، صنعت چاپ را عامل اصلي جنبش پروتستاني و منشأ رويارويي شديد مذهب كاتوليك با انقلاب صنعتي معرفي ميكند. به نوشتهي او چاپ ـ در قبال چالش شديد اين انقلاب با اقتدار ديني ـ باعث شد تا اصلاحات پروتستاني شكل بگيرد؛ مكتب لوتر نيز معلول همين وضعيت بود، همانگونه كه مقابله با مذهب كاتوليك با اصلاحات را نيز بايد بر مبناي همين صنعت چاپ توجيه كرد.
به هر حال، اين سؤال هماكنون مطرح ميشود كه آيا اينترنت و ارتباطات رايانهاي و به تعبير بهتر موج سوم، يا انقلاب ارتباطات و اطلاعات، بر اسلام همان تأثيري را خواهد داشت كه نخستين انقلاب صنعتي بر مسيحيت گذارد؟ البته اصلاحات مسيحي از جهاتي به سوي اصول و مباني كتاب مقدّس رجعت نمود. انقلاب اطلاعاتي جديد نيز عينا ميتواند اسلام را در اين مسير قرار دهد كه به اهداف و مقاصد خود به صورت عمليتر توجه نمايد. با وجود اين، اولين قرباني انقلاب اطلاعاتي شايد اقتدار ملّي باشد كه اينترنت و ارتباطات رايانهاي باعث تضعيف آن ميشود.
زبان، نقش عمدهاي در ساختار ملّيت و تقويت وجدان ملي ايفا مينمايد، اما ارتباطات رايانهاي نه تنها در نابودي ساختار ملّيت سهيم است، بلكه نقش مؤثري در ايجاد جوامع فرامليتي بازي ميكند؛ زيرا زبان بومي در اين فرايند نقشي ندارد.
اما در پاسخ به پرسش مذكور بايد اذعان داشت كه انقلاب صنعتي كه منشأ نظام سرمايهداري شد، به همراه جنبش اصلاحات مسيحي عامل بروز ناسيوناليسم در جهان غرب شدند، در حالي كه انقلاب اطلاعاتي جديد و جنبش اصلاحات اسلامي نميتوانند در قلمرو محدود يك كشور، يا دولت قرار بگيرند، بلكه به شدت با تنگنظريهاي دولتها مخالفاند. اسلام و انقلاب اطلاعاتي، متفقاند كه حاكميتهاي ملي، رقبايي هستند كه بايد همچون مانعي از سر راه برداشته شوند. اسلام با اين فنآوري جديد مجال مييابد تا به هدف اساسي و بنيادياش؛ يعني حاكميت ارزشهاي جهان شمول بپردازد. از اين رو، اينترنت را ميتوان به شاهراه اسلامي تبديل نمود.
هماكنون بسياري از مسلمانان، در مواجهه با چالش عصر اطلاعات جديد، براساس منابع هدايتگر اسلام، وارد اينترنت و شبكهي جهاني اطلاعات اسلامي ميشوند. به اعتقاد پارهاي از نويسندگان، اينكه عدهاي گمان ميبرند، ارتباطات جديد موجب زايش حكومت جهاني جديد و عموما غربگرا خواهد شد، تصور نادرستي است؛ زيرا اين ارتباطات عمدتا نظريهي آزادي را ميگسترانند كه از نگاه كساني كه اين اطلاعات را دريافت ميدارند، نوعي آزادي درونزا است كه از جملهي اين آزاديها ميتوان به «پيوستن شخص به كساني كه آنان را خويشاوندان واقعي خود بداند.» و همچنين «بازشناسي اعتبار ارزشهاي اجتماعي گذشته» اشاره كرد. از اين رو، از نگاه اسلام اينترنت ميتواند وسيلهاي براي روشنگري جامعه باشد.
اما در قلمروي مهم، اسلام و انقلاب اطلاعاتي جديد با يكديگر لزوما روبرو ميشوند و آن حوزهي ارتباط مردان و زنان است. آيا صنعت اطلاعات جديد اساسا روابط جنس مرد و زن را تغيير خواهد داد؟
هميشه مسلمانان در مورد اين قضيه، بين دو نوع شيوهي انديشه مردد بودهاند. طبق يك نظريه، اين دو جنس، مغاير با هم، اما مساوي با يكديگر تلقي شدهاند. مرد و زن به صورت مشترك زندگي ميكنند، پس تغاير جنسيت اين دو، هميشه با ايجاد روابط خانوادگي به وحدت تبديل ميشود. از اين رو، چنين مغايرتي ماهيتا از تبعيض و مغايرت نژادي و قومي متفاوت است. به نظر ميرسد كه نظريهي جنسيت، موجب بقاي انقلاب اطلاعات جديد است.
براساس فنآوري جديد، «حجاب رايانهاي» در دسترس قرار دارد، زنان ميتوانند با سهولت بيشتري در خانه بمانند، در عين حال، در محل كار نيز ميتوانند با رايانه به كار خويش ادامه دهند. اين دور نما را يكي از زنان آسيايي مقيم انگليس در پاسخ به گزارشگر راديو (بي.بي.سي) به قدر كافي روشن ساخت. گزارشگر مذكور اظهار داشت كه رايانه ميتواند حقيقتا باعث بيشتر شدن گوشهنشيني و انزواي زنان شود، اما آن زنِ مسلمان تفسيري چنين ارايه نمود: «خوب حال اگر زنان گرفتار خانهها هستند، پس چرا از اينترنت براي ارتباط با ديگر مردمان جهان استفاده نكنند... همچنين اينترنت ميتواند براي زنان اين امكان را فراهم سازد كه به خودشان خدمات ارايه بدهند... مثل سرگرميهايي كه بدان علاقهمندند... يا كار و تجارتي كه بدان اشتياق دارند». با برچيدن تدريجي تمايز بين خانه و محل كار، صنعت اينترنت ميتواند به زنان، فرصت بدهد تا خويش را در جامعهي اقتصادي و سياسي جهاني جاي دهند.
اما تلقي بسياري از جوامع مسلمان اين است كه زنان «جنس مخالف، ولي نامساوي با مردانند». ابعاد اين ديدگاه بر مبناي نظريهي شريعت است كه حكم به دو برابر ارث بردن مردان نسبت به زنان را داده است و همچنين در شرايط خاصي، ارزش و اعتبار شهادت زنان در دادگاه كمتر از شهادت مردان انگاشته ميشود. چنين جوامع مسلماني پذيرفتهاند كه دو باب علمي متفاوت وجود دارد كه هر يك مخصوص يك جنس است.
بسياري از گروههاي مسلمان قبول كردهاند كه پارهاي از شاخههاي علوم، مناسب زنان و كودكان زير شانزده سال نيست. «رژيم طالبان» در افغانستان، نظريهي وجود دو نوع معرفت، ويژهي مرد و زن را به صورت افراطي اعتقاد دارد. اما فنآوري اطلاعاتي جديد، توجيه اجتماعي چنين تبعيض جنسياي را از بين خواهد برد.
هر چند درست است كه دانستههاي مردان راجع به مسايل جنسي، عكسهاي مستهجن، سياست و فساد، از طريق اينترنت، ميتواند در دسترس زنان نيز باشد، اما فنآوري جديد، حكم مرگ اين سنت قديمي؛ يعني انزواي زنان را نقض خواهد كرد، سنتي كه از زمان سلسلهي عباسيان در بسياري از جوامع مسلمان وجود داشته است. اشكال سنتي انزواي زنان ديگر عمر بيشتري از اين فنآوري جديد نخواهد داشت، كه در آن زنان ميتوانند حضور خود را اعلام داشته و به موقع از حقوق خود دفاع نمايند.
منبع:
اقتباس از اثر علي مزروعي(مدير مؤسسهي مطالعات فرهنگي جهاني ـ دانشگاه هاروارد) تحت «عنوان انقلاب رايانهاي و اطلاعات جديد» بهار 2001.