responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 30  صفحه : 12

ظرفيت سنجي نگاه ديني در سينما
میراحسان احمد

يافتن پاسخ براي پرسش اساسيِ «اندازه‌ي ظرفيت سينما براي پذيرش نگاه ديني»، مي‌تواند شالوده‌هاي وجودي سينماي ديني را تحت تأثير قرار داده و در همان گام نخست به تكليف ما در مورد نسبت دين و سينما تعيّن ببخشد.
براي تأمل درباره‌ي تناسب ظرفيت سينما و نگاه ديني لازم است كه ابتدا به يك سؤال اصلي و مهم پاسخ بگوييم: به طور كلي آيا «نگاه ديني» مظروف و «سينما» ظرف است؟ آيا چنين نسبتي ميان اين دو برقرار است يا اين كه اين ديدگاه از ريشه دچار اشتباه معرفتي مي‌باشد؟ به طور كلي آيا سينما در نفس خود داراي محتوياتي است كه با دين سنخيّت ندارد؟ آيا سينما وسيله‌اي است كه خود نيز نوعي پيام است و اين پيام ذاتا با معناي مدرنيّت همگن است و با نگاه ديني غيريّت دارد؟
البته در حين انديشيدن به اين وجوه، بايد بدانيم كه ظرفيّت سينما يعني چه؟ و چه عناصري به آن معنا مي‌بخشند؟ علاوه بر اين، نگاه ديني بايد براي ما تعريف روشن و دقيقي داشته باشد. تنها با اين انديشه‌ي روشن و تعاريف سنجيده است كه سؤال ما حكم اين جمله را ندارد: «آيا يخچال توان گرم كردن اين سالن را دارد؟» اگر بدانيم يخچال وسيله‌اي است كه براي ايجاد برودت و خنك نگاه داشتن موادي كه در آن نهاده مي‌شود به كار مي‌رود، پيش از هر تلاشي براي پاسخ به توان گرم كردن اين سالن خواهيم گفت: اساسا اين سؤال نادرست است.
بنابراين، بهتر است كه پيش از هر تلاشي براي يافتن پاسخي كلي، جست‌وجو كنيم كه ظرفيت سينما را چه چيزي معين مي‌كند؟
اصولاً ظرفيت سينما، از ظرفيت عناصر اصلي و تشكيل دهنده‌ي آن خارج نيست، به عبارت ديگر ظرفيت سينما به اين عناصر وابسته است: 1 ـ ظرفيت نظام نشانه‌هاي تصويري. 2 ـ ظرفيت نشانه‌هاي حركتي كه به قولي جدا دانستن آن از نظام تصوير يكي از مهم‌ترين گام‌هاي نشانه‌شناسي در سينما است. 3 ـ نظام نشانه‌هاي زبان شناسانه‌ي گفتاري و كلامي. 4 ـ نظام نشانه‌هاي نوشتاري در متن فيلم از آغاز تا پايان. 5 ـ نظام نشانه‌هاي آوايي غير زباني (اصوات و صداها).

6 ـ نظام نشانه‌هاي موسيقايي.
امّا نگاه ديني را چگونه مي‌فهميم؟ كلي‌ترين تعريفي كه نگاه ديني را در بر مي‌گيرد و آن را از نگاه غير ديني باز مي‌شناساند، كدام است؟ كلي‌ترين مرز اوليه به اين مربوط است كه نگاه ديني در موجوديت و هستي هر شي‌ء در هر مرحله، نوعي تجلّي وجود متعال و ناب را مشاهده مي‌كند كه گوهر وجودي همه‌ي هستي و جهان را مي‌سازد و هر چيز موجود در وجودش، جز آن منشأي ندارد. همه‌ي حقايق جهان چيزي جز تجليات اسما و صفات آن وجود ناب نيست. چنين نگاهي به اشيا نگاهي ديني است و زماني كه بر شناخت اسلامي استوار باشد، نگاه اسلامي خواهد بود.
حال دوباره مي‌توان به پرسش اوليه بازگشت. آيا آن شش نظام تعريف شده ـ به منزله‌ي اركان ظرفيت سينما ـ توانايي حمل اين نگاه ديني معرفي شده را دارند؟
از دو جهت پاسخ اين سؤال مي‌تواند منفي باشد: نگاه اول معتقد است كه «سينما يكي از محصولات تكنولوژيك تمدن كنوني وسكولار غرب است، به همين دليل هرگز نمي‌توان حقيقت آن را مجرد از مجموعه‌ي كلي تمدن غرب شناسايي كرد. «غرب» داراي نوعي وحدت و كليّت است و غفلت از اين معنا، بدون ترديد غفلت از حقيقت تاريخ و كيفيت تحقق تاريخي اشيا و وقايع مي‌باشد». نگاهي كه شجره‌ي تمدن غرب با ريشه‌ي مدرنيته را پديده‌اي گسسته از نگاه و معرفت وحياني و خداانگاري مي‌داند، طبيعتا اين نگاه، محصول تكنولوژيك آن تمدن را بي تناسب با نگاه ديني خواهد پنداشت، زيرا «مقبوليت عام تكنولوژي در آن است كه مي‌تواند از عهده‌ي تأمين حوايج حيواني انسان به خوبي بر آيد و اين توجه كافي است كه فطرت الهي انسان در محاق واقع شود؛ گذشته از آن كه عادات و تعلقاتِ همراه با آن، رفته رفته فطرت الهي انسان را در گورستان هواهاي نفساني دفن خواهد كرد». سينما هم، چون يك تكنولوژيِ بازتاب دهنده‌ي روح مدرنيته است، در صدر شمول تعريف بالا قرار خواهد گرفت كه نقش آن تأمين حوايج حيواني است و لذا تصوير نيازهاي مادي قلمداد خواهد شد.
اما نگاه دوم از اين مرز عبور مي‌كند. براساس اين نگرش، اگر چه انسان مي‌تواند در تفسير حقايق، رويدادها و عينيات همواره در معرض لغزش قرار گيرد، ليكن توانايي‌ها، اكتشافات، اختراعات و علم‌انساني در هر حال چيزي جز تجلّي توانايي‌ها، اسما و در اين‌جا علم و خلاقيّت الهي نيست كه در طول آن حقيقت گوهرين و ناب پديدار شده، رشد يافته و گوشه‌اي از آن منبع لايزال است.
دانش يك پزشك در نگاه سكولار، گسسته از معنويت و علم الهي فهم مي‌شود، در حالي كه در اصل و حقيقت چنين نيست و علم پزشكي جهان مدرن با همه‌ي هم‌بستگي‌اش با كليّت مدرنيته وهمه‌ي حيثيت انساني لغزنده و آميخته به خطايش، تا جايي كه حاوي حقيقت علم است تجلّي اسم «العليم» خداوند مي‌باشد. اختراع دوربين و سينما توگراف و رشد قابليت عقل ابزاري‌انسان براي ثبت تصوير متحرك نيز، با همه‌ي هماهنگي خود با تمركز حسي انسان مدرن بر موجوديت مادي اشيا، ذاتا موهبتي الهي است و از خلال واقعيت، تصوير واقعيت و واقعيت تصوير مخاطب را به اعتراف وا مي‌دارد كه فيلم، مي‌تواند در مقام تجلّي امر قدسي و ماهيت تأويل ديني كاملاً ممكن و موءثر باشد. با اين باور، ما مي‌توانيم درباره‌ي يكايك اركان سينما و نسبت آن با دين مطالعه كنيم. براي مثال مي‌توانيم درباره‌ي نظام و نشانه‌هاي تصويري و رابطه‌ي آن با نگاه ديني تحليل مثبتي داشته باشيم. ما مي‌دانيم كه آنچه بر پرده‌ي سينما مي‌بينيم، مجموعه‌اي از واحدهاي تصويري و حركت اين واحدها است، نيز نشانه‌هايي را كه نشان‌دهنده‌ي نسبت دال‌ها (همان واحدهاي تصويري) با معناي ذهني آن باشند، به عنوان بنيان تصوير مي‌شناسيم، و همه‌ي اين نشانه‌ها را درون كادر مي‌بينيم.
حال اين كادر كه متشكل از واحدهاي تصويري، دكور، مكان، افراد، اشيا، حيوان‌ها و تركيب عناصر دروني كادر است، مي‌تواند براساس سرشت شمايلي، نمايه‌اي يا نمادين تصوير با هر چيز وابسته به دين و نگاه ديني نسبت داشته باشد. بدين ترتيب اين كادر سينمايي مي‌تواند نظام پيوسته‌ي تصويري را بسازد كه به ما حس، معنا يا انديشه‌اي مربوط به امر قدسي و نگاه ديني را القا نمايد. كادر سينمايي كه هم نهاد عناصر تصويري /و حركت‌ها است، مي‌تواند با اين منطق، انتقال دهنده‌ي تجلّي متعال باشد.
هم‌چنين انواع راه‌هاي ناشناخته‌ي نظام تصويري و حركتي فيلم مي‌تواند حاوي ماهيت و نگاه ديني باشد. درباره‌ي نشانه‌هاي تصويري گفته مي‌شود كه گاه چيزي خاص در كل تصوير اهميتي كليدي مي‌يابد و بنا به ضرورت روايي فيلم برجسته مي‌شود. اين برجستگي مي‌تواند جهت ديني و معناهاي قدسي را فرا گيرد و به يك نگاه ديني مربوط شود و آن را منتقل سازد.
علاوه بر اين، بديهي است كه نشانه‌هاي شمايلي، نمايه‌اي و نمادين در نظام تصويري كادر، مي‌تواند نسبتي با دين داشته باشد و واسطه‌ي انتقال معنا و دلالت‌هاي مقدس و الهي باشد.
به طور كلي، نشانه‌ي شمايلي كه بر پايه‌ي شباهت نشانه با موضوع استوار مي‌شود، مي‌تواند تصوير يك شخص مقدس باشد كه با جهتي مثبت در كادر سينمايي توجه ما را جلب مي‌نمايد.
همين حس ممكن است از تصوير يك بناي ديني يا انواع مدل‌هاي مقدس انتقال يابد؛ تصوير كعبه در يك كادر سينمايي مي‌تواند ما را مجذوب عمل پرستش نمايد و در پيوند با كل فيلم، انتقال دهنده‌ي يك معناي مثبت باشد، نيز نشانه‌ي نمايه‌اي در كادر تصويري فيلم مي‌تواند يك حس ديني به وجود بياورد، زيرا مي‌تواند نسبتي دروني و وجودي، شكلي از پيوستگي معنايي يا عِلّي و معلولي را ميان موضوع ديني و نشانه به تماشا درآورد.
نشانه‌هاي نمادين نيز بر قراردادهاي نشانه شناسانه استوار است. براي مثال پوشيدن لباس سياه در محرم نمادي است كه مخاطب شيعه و ايراني از طريق آن در معرض انتقال يك باور مذهبي قرار مي‌گيرد. فيلم با نشانه‌هاي نمادين خود مي‌تواند ما را تحت تأثير يك حس ديني قرار دهد. در حوزه‌ي استعاره، كنايه و نماد، كادر سينمايي مي‌تواند وسيله‌ي انتقال استعاره‌ها، كنايه‌ها و نمادهاي ديني باشد. اين يك واقعيت علمي است كه به باور يا عدم باور ما به سينماي ديني مربوط نمي‌باشد، بلكه به ظرفيت نظام نشانه‌هاي تصويري و حركتي مربوط است. حال همين استدلال را مي‌توانيم درباره‌ي تأثير و محتواي كلام، نوشتار، اصوات موسيقي و... پيگيري نماييم. بديهي است كه گفتار، ديالوگ، نوشته‌ها و موسيقي فيلم نيز مي‌تواند داراي روح قدسي بوده و ابلاغ كننده‌ي ديدگاهي ديني محسوب شود و به صورت مستقيم يا غير مستقيم ما را در معرض يك حس ديني قرار دهد.
بدين ترتيب، جدا از مباحث ذهني و جدا از لفظ‌ها و دعاوي، تجزيه و تحليل موجوديت سينما و نظام‌هاي آن به ما اثبات مي‌كند كه در سينما دانش و معنويت مي‌تواند گرد هم جمع شود.
ما با كلام موسي(ع) و مسيح(ع) و مريم(س) و محمد(ص) در آثار گوناگون سينمايي كه حاوي سخنان قدسي است، روبه‌رو هستيم. مطمئنا آثار «سيسيل ب دوميل» ـ كارگردان فيلم ده فرمان ـ در حوزه‌ي حكايات ديني، به معيارهاي سودجويانه براي جذب تماشاگر آغشته است. با اين همه، او در كادر سينمايي ضرورتا از كلام ديني استفاده مي‌كند. «پازوليني» فيلم‌سازي چپ‌گرا است، اما اثر مشهور او درباره‌ي مسيح(ع) بدون كلام مقدس تصورپذير نيست. آثار «زفيرلّي» و «عقّاد» نيز بيانگر همين نقش در سينما هستند. حتي آثاري كه به صورت مستقيم به موضوع پيامبران نپرداخته، بلكه زندگي اولياء اللّه، مقدسين، روحانيون و عالمان ديني و... را به نمايش درآورده‌اند نيز مشحون از كاربرد كلام براي انتقال معنايي ديني هستند.
آثار «اينگمار برگمان» مثل نور زمستاني، فيلم اسقف اثر «اتوپر مينجر»، ژاندارك اثر «ويكتور فلمينگ»، لئون مورن كشيش اثر «ژان پيرملويل» و آثار «دراير» و «برسون» از كلام استفاده مي‌كنند. هم چنين در مورد صوت و موسيقي مي‌توان به تأثير موسيقي در فيلم ايثار اثر «تار كوفسكي» براي انتقال يك حس مذهبي اشاره كرد.
بدين ترتيب، بايد اعتراف كرد كه چه بخواهيم و چه نخواهيم سينما در بسياري مواقع با مجموعه‌اي از نشانه‌هاي تصويري، كلامي و موسيقايي، القا كننده‌ي نگاه و حس ديني بوده است و اين تجربه به طور مستند بارها تكرار شده و قابل اثبات مي‌باشد

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 30  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست