responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 272  صفحه : 8

نامه جامعه؛ كارگروهى: ضرورت‌ها و مزيت‌ها


ضرورت كار جمعى را مى‌توان از جوانب گوناگون مورد مطالعه و بررسى قرار داد؛ زيرا انجام برخى كارها به صورت فردى امكان‌پذير نيست، و لازم است تا به صورت گروهى صورت بگيرد، مثل بلند كردن يك وزنه سنگين كه به نيروى افراد زيادى نياز دارد. گاهى نيز هر چند امكان انجام كار به صورت فردى وجود دارد، اما مستلزم تحمل هزينه فراوان و فشار زياد است، كه از لحاظ كيفيت اجرا نيز قابل مقايسه با صورت جمعىِ آن نيست. گروهى انجام ندادنِ كار، به معنى عدم استفاده از امكاناتى است كه در اختيار داريم، كسانى كه قابليت قرارگرفتن در كنار ما و در يك گروه را دارند، با توانايى‌هاى مختلف خود، هر يك سرمايه بالقوه‌اى هستند كه بى‌توجهى به آن‌ها عقلايى نيست.
هم‌چنين ما در عصر جهش‌هاى تكنولوژيك، در يك شرايط رقابتى سنگين در همه عرصه‌هاى اقتصادى، فرهنگى و سياسى قرار داريم. در شرايطى كه رقبا با استفاده از بهره فعاليت‌هاى جمعى، پروژه‌هاى بزرگى را اجرا مى‌كنند و بدين وسيله سلطه خود را بر جهان مى‌افزايند، بى‌تفاوتى نسبت به فوايد كار جمعى مى‌تواند موقعيت ما را در جهان تضعيف كند.
علاوه بر اين‌كه بدون فعاليت‌هاى گروهى آگاهانه و هماهنگ، ممكن است ما كار يكديگر را خنثى، تخريب و يا تكرار كنيم.
در متون دينى هم مى‌توان شواهد و مؤيداتى براى ضرورت كار گروهى پيدا كرد، كه البته با توجه به مطالب پيش، اين بيانات، ارشاد به حكم عقل خواهد بود. بنابراين، شواهد دينى ناظر به دو نكته است: يكى تأييد تحليل عقلى مبنى بر ضرورت كار جمعى، و دوم كشف نحوه كار گروهى از منظر دين.
بر اساس شواهد قرآنى و روايى، آنچه براى شارع مقدس از اهميت ويژه‌اى برخوردار است، اصل انجام تكليف از طرف انسان است، و غالبا در امر به تكاليف، نحوه انجام آن نيامده است. بنابراين، در وهله نخست چنين به نظر مى‌آيد كه ما به عنوان يك مسلمان موظف به انجام آن دستورات هستيم، كه شيوه اجراى آن نيز در بسيارى از موارد به سليقه و انتخاب خود ما واگذار شده است و البته اين‌كه يك وظيفه را به شكل جمعى انجام دهيم يا فردى، نوعا مورد تأكيد نيست.
اما در برخى آيات و روايات، مضامينى وجود دارد، كه حاكى از اهميتِ كارگروهى است، به عنوان مثال در آيه: »تعاونوا على البرّ و التقوى«، به تعاون و همكارى در كليه كارهاى خير امر شده است.
البته سيره انبياء و بزرگان دين در انجام مأموريت الهى خويش نيز قابل بررسى است حال سؤال اين است كه آيا مواردى داشته‌ايم كه ايشان به صورت گروهى به اين امر پرداخته باشند؟
بى‌ترديد خداى متعال رسالت ابلاغ پيام را بر دوش شخص انبيا قرارداده و اگر برخى از پيامبران الهى اين رسالت را به صورت گروهى و يا با كمك گرفتن از افراد ديگر پيش مى‌بردند، به دليل مزيت‌هايى بوده كه در آن وجود داشته است.
برخى شواهد قرآنى، در تأييد كار گروهى عبارتند از:
»اذ ارسلنا اليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا اليكم مرسلون«(1) خداى متعال براى هدايت مردم انطاكيه ابتدا دو رسول مى‌فرستد و بعد از تكذيب آنان توسط مردم، پيامبر سومى را ارسال مى‌دارد.
از ظاهر اين آيه به دست مى‌آيد، كه حضور جمعى آن‌ها از سوى خداوند در بين مردم امرى لازم دانسته شده، هر چند در عمل، نتيجه‌اى نبخشيده است. البته به دليل اين‌كه قرآن كريم در اين زمينه جزئيات بيشترى را مطرح نمى‌كند، نمى‌توان از نحوه هماهنگى و كار اين رسولان با هم آگاه شد و يا تحليلى ارائه كرد. البته ممكن است عدم ذكر جزئيات به اين دليل باشد كه اصل انذار و تبشير اين رسولان در نظر خداوند مهم بوده و نحوه اجراى اين مأموريت (فردى يا گروهى بودن آن) قابل ذكر نيست. به هر حال، مى‌توان گفت كه كار گروهى نه چندان پيچيده‌اى توسط ايشان صورت گرفته است.
»فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون«(2) از برخى الفاظ اين آيه مى‌توان تاكيد به كار جمعى را استخراج كرد. مانند لفظ طائفه كه حداقل بر سه نفر اطلاق مى‌شود و به همين دليل است كه فعل »تفقه«، »انذار« و »رجوع«، به صورت جمع آمده است.
آيات ديگرى نيز بر اين نكته دلالت دارند كه از آن جمله مى‌توان به آيات ذيل اشاره كرد: »واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ × وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ وَ يأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ × وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ«(3)
وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ«(4)
لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيبْلُوَكُمْ فى ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيرات«(5)
»قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذيرٌ لَكُمْ بَينَ يدَى عَذابٍ شَديدٍ«(4)

بهره‌ها و بركات كار گروهى
1. همفكرى و تقويت انديشه‌ها: از گرد هم آمدن افراد، ايده‌هاى قوى و آراى محكم توليد مى‌شود. طلاب علوم دينى تجربه مباحثه را دارند و با بهره‌هاى تضارب آرا و توليد جرقه‌هاى فكرى در خلال مباحثه كاملا آشنا هستند. امام على(ع) فرموده‌اند: »اضربوا بعض الرأى ببعض يتولد منه الصواب«(5)
وقتى افرادى براى انجام يك كار گرد هم مى‌آيند و نسبت به چگونگى آن فكر و اظهار نظر مى‌كنند، طرح اوليه انجام كار بسيار غنى و جامع از آب در مى‌آيد، در صورتى كه اگر تنها يك نفر در آن موضوع انديشه كند، حاصل نهايى آن چندان ممتاز و ويژه نخواهد بود.
2. همدلى و تقويت انگيزه‌ها: انگيزه انسان در جمع، تشديد مى‌شود. وقتى ما با ديگران پيوند مى‌يابيم، اميدمان به اتمام كار بيشتر مى‌شود و استقامت ما براى پافشارى در پى‌گيرى مقصد افزايش مى‌يابد. مشاهده حركت و عمل ديگران ما را به تحرك و عمل وا مى‌دارد و فرسايش انگيزه را به مرور ترميم مى‌كند.
3. هم افزايى در كميت و كيفيت محصول: كار گروهى سبب مى‌شود كه كميت و كيفيت كار انجام شده، بالاتر و بهتر از كار فردى باشد. به تعبير ديگر، نتيجه كار گروهى از جمع توان افراد همواره بيشتر است.
4. بالارفتن همت‌ها: انسان به صورت فردى به اهداف بزرگ و فوق العاده نمى‌انديشد، اما وقتى كه خود را ميان يك جمع احساس كند تصور پديد آوردن آثار بزرگ براى او امكان‌پذير خواهد بود. به عنوان مثال هيچ يك از ما به تنهايى تصور ساختن يك آپارتمان را نمى‌كند و براى آن نقشه نمى‌كشد، اما اگر يك گروه همدل، گرد هم آيند، ممكن است براى ساختن يك آپارتمان بزرگ اهتمام و اقدام نمايند.
5. تربيت نيرو: كار گروهى موجب رشد قدرت فكرى و عملى اعضا مى‌شود. در گروه، افراد از يكديگر كار مى‌آموزند و به سرعت و سهولت بيشترى نيروى انسانى پديد مى‌آيد. و اين قدرت ناشى از آن است كه انديشه‌هاى انسان را در جمع، در معرض آزمايش و نقد مى‌گذارد و نقاط ضعف و قوت آن آشكار مى‌گردد. تجارب انسانى نيز به صورتى انباشته فراهم مى‌آيد. كسانى كه به صورت فردى كار مى‌كنند، هرچند ممكن است منشأ پيدايش آثار بزرگى شوند، اما با رفتن آنان كسى كه راهشان را ادامه دهد و جايگزين آنان شود، يافت نمى‌شود. اما در يك گروه همه باهم رشد مى‌كنند و از يكديگر بهره مى‌برند و فعاليت گروهى قائم به شخص نخواهد بود.
6. احساس تعلق نسبت به ديگران: در كار جمعى همه اعضا نسبت به كار احساس مسؤوليت دارند و خود را منسوب و متعلق به آن مى‌بينند. همه با يك رسالت و يك هدف حركت مى‌كنند و از اين كه مى‌بينند جز با همكارى ديگران كار پيش نمى‌رود نسبت به ديگران نيز احساس وابستگى مى‌كنند. همه در يك جبهه هستند و مانند يك پيكر واحد عمل مى‌كنند. بدين ترتيب، پيروزى و موفقيت هر يك، پيروزى همه و موجب سرفرازى و خوشحالى همه است و شكست و ناكامى هر يك، ناكامى همه. امتيازى كه هر شخص از فعاليت موفقيت‌آميز خود به دست مى‌آورد تنها مال خود او نيست و به پاى تيم او نوشته مى‌شود. در يك تيم، وقتى يك نفر گل بزند همه خوشحال مى‌شوند. همه در مقابل موفقيت ديگران احساس مسؤوليت دارند و نه تنها احساس رقابت و حسادت از بين مى‌رود، كه تلاش براى موفقيت ديگران و رشد توانمندى‌ها و فراورده‌هاى آنان لازم شمرده مى‌شود.

آسيب‌شناسى كار گروهى
بايد توجه داشت كه يك گروه كارى، تنها جمع عده‌اى داوطلب براى مشاركت در يك فعاليت نيست، بلكه از سازماندهى ويژه‌اى نيز برخوردار است، كه بدون آن، ارزش افزوده حاصل نمى‌شود. يك گروه كارى علاوه بر اعضاى گروه، نياز به راهبر و نظام ارتباطى؛ يعنى شيوه و گردش كار ويژه‌اى دارد كه اعضا را به هم و به راهبر گروه مرتبط سازد. نظير اين كه اگر قرار باشد چند كامپيوتر در يك شبكه با هم همكارى كنند به يك سرور مركزى نياز خواهد بود، كه از سيستم عامل ويژه‌اى برخوردار است.
بنابراين، نارسايى در كار گروهى را مى‌توان در يكى از اين سه عامل جستجو كرد: اعضاى صاحب صلاحيت، راهبرى كارا، شيوه‌هاى مناسب.
برخى از ديگر آسيب‌هاى محتمل فعاليت‌هاى جمعى به قرار ذيل است.
1. كار گروهى رشد فردى را تحت الشعاع قرار مى‌دهد. كسانى كه قدرت رشد فردى بالاترى دارند، به دليل اين‌كه بايد با گروه همراه و هماهنگ شوند، مجبوراند از سرعت خود بكاهند و به پاى افراد كند و ضعيف گروه حركت كنند.
2. نقايص افراد در جمع پنهان مى‌شود، به گونه‌اى كه براى افرادى كه ضعيف‌تر از بقيه هستند، اين توهم پيش مى‌آيد كه به دليل همگروه بودن با افراد قوى مى‌توانند مشكلات خود را ناديده و احيانا از آن‌ها غافل شوند و در صدد حل و رفع آن برنيايند. افراد ضعيف در كنار افراد قوى ناخودآگاه گمان مى‌كنند كه همواره كارها به خوبى پيش مى‌رود و نيازى به بازسازى شخصيت و مهارت‌افزايى وجود ندارد.
3. حركت در كار گروهى كندتر از كار فردى است و سبب تأخير در اقدام مى‌شود. به اين معنى كه اگر افراد انگيزه‌هاى لازم را داشته باشند، به دليل اين‌كه در گروه نياز به هماهنگى و همراهى همه يا اكثر افراد دارند، بايد زمانى را براى هماهنگ شدن و همراه شدن با ديگر اعضاى گروه صرف كنند و حال آن‌كه در حالت فردى چنين هماهنگى نياز نيست و به لحاظ زمان بازدهى بيشترى خواهند داشت.
4. نااميدى و بى اعتمادى از نخستين نشانه‌هاى برخورد با موانع و مشكلات در يك حركت جمعى است. در بسيارى از مواقع، وقتى يك حركت جمعى با مشكلى مواجه مى‌شود، كه سرعت حركتش را كند مى‌كند، يا حتى خطر آن مى‌رود كه به صورت كامل متوقفش كند، يكى از ساده‌ترين »واكنش«ها اين است كه ماهيت »جمعى بودن« آن رإ؛ زير سؤال ببريم. سستى و جداشدن بعضى از اعضاى گروه درخلال، باعث مى‌شود كه كار گروه ابتر بماند . به عبارت ديگر اگر كار جمعى تا انتها به سرانجام نرسد، ممكن است هيچ بهره‌اى از كار حاصل نشود، حال آن‌كه در كار فردى، شخص در هيچ لحظه‌اى معطل كسى نمى‌ماند و بنابراين، احتمال اين‌كه كارش از ناحيه ديگران بى‌ثمر شود، بسيار پايين مى‌آيد.
5. در كار گروهى لازم است بخشى از انرژى، در سازماندهى، نظارت و كنترل در كار صرف شود، در حالى‌كه در كار فردى اين انرژى نياز نيست. اگر اين هماهنگى نباشد ممكن است نتيجه كار افراد توسط ديگران خنثى يا معكوس شود.
6. در شبكه روابط گروهى بايد مهارت حفظ روابط، و حل تناقضات، مشكلات و مسائل وجود داشته باشد. اگر اين مهارت‌ها وجود نداشته باشد، گروه‌ها دچار مشكل مى‌شوند، نداشتن مهارت‌هاى كار جمعى، يكى از مشكلات و آسيب‌هاى آن به شمار مى‌رود.

ماهيت كار گروهى
كار گروهى عبارت است از: مجموعه تلاش‌هاى آگاهانه، منسجم و هماهنگ افرادى كه براى دست‌يابى به هدف يا اهدافى مشترك صورت مى‌گيرد و هم افزايى در محصول (نتيجه) را در پى دارد.
در اين تعريف سه نكته اساسى وجود دارد، كه بايد تحليل شود.

ارادى و آگاهانه بودن
قيد آگاهانه در اين تعريف آن دسته از تلاش‌هايى را كه به صورت قهرى و ناخودآگاه در قالب جمعى صورت مى‌گيرد، خارج مى‌كند. به عبارت ديگر، اگر برخى فعاليت‌هاى فردى، در شرايطى كاملا اتفاقى با فعاليت‌هاى فردى ديگران هماهنگ شود و نوعى هم‌افزايى را به وجود آورد، در نظر ما كار گروهى محسوب نمى‌شود. به ديگر بيان چون اراده ما تاثيرى در شكل‌گيرى چنين فعاليتى به صورت گروهى نداشته است، در اين‌جا مورد بررسى قرار نمى‌گيرد. به عنوان مثال، نياز جامعه به انواع لباس (كت و شلوار، لباس ورزش، لباس احرام، لباس عروس، لباس كار، لباس نوزاد، لباس زير، لباس عزا، لباس زمستانى و...) نياز گسترده‌اى است كه جز با اهتمام جمعى تأمين نمى‌شود، اما از آن‌جا كه توليد كنندگان لباس، بدون نقشه و هماهنگى قبلى هريك تنها به سليقه و تشخيص خود بخشى از اين نياز گسترده را بر عهده گرفته و به رفع آن مى‌كوشند، لذا اين تلاش جمعى از تعريف ما خارج است. همچنين اگر تبليغ روحانيت در شهرها، روستاها و مراكز تبليغى، داراى ستاد هماهنگى كننده نباشد و تنها برخاسته از تشخيص و احساس ضرورت افراد روحانى باشد، هرچند دامنه گسترده‌اى را پوشش مى‌دهد، اما كار جمعى نيست. فعاليت مورچگان يا زنبور عسل كه به صورت غريزى و ناهشيار به تقسيم كار و توزيع نقش مى‌پردازند نيز، از محل بحث ما خارج است.

انسجام و هماهنگى
هماهنگى ميان اعضاى گروه در دو سطح قابل تصور است: يكى اين‌كه فعاليت هر عضو گروه، ضديتى با كار ساير اعضاى گروه نداشته باشد و مخل به فعاليت‌هاى ديگران نباشد. سطح دوم و بالاتر اين‌كه فعاليت هر فرد علاوه بر اين، كمك به كار آن‌ها نيز محسوب شود. سطح مطلوب در يك كار گروهى بهينه، سطح دوم است و لذا در اين قسمت لازم است تا روشن كنيم كه چگونه مى‌توان به اين سطح از هماهنگى ميان اعضا دست يافت. دو دسته عامل در بين اعضاى گروه وجود دارد كه مى‌توان از طريق آن‌ها سطح هماهنگى گروه را بالا برد: يكى عوامل مشترك كه به چگونگى قرار گرفتن اعضا در گروه بازمى‌گردد و ديگرى عوامل درونى و فردى است. اين دو، هم بر انسجام گروهى و هم بر يكديگر نقش تاثيرگذارى دارند. عوامل دسته اول هنگام طراحى گروه بايد به شكل بهينه مد نظر باشد و عوامل درونى بايد توسط اعضاى گروه به طور شخصى مورد توجه و عمل قرار گيرند تا سطح بالايى از انسجام گروهى حاصل گردد كه ما در اين‌جا به برخى از اين عوامل شخصى اشاره مى‌كنيم:
1. اعتقاد به كار گروهى.
2. داشتن مهارت‌هاى كار گروهى.
3. روحيه اطاعت از رهبر منتخب.
4. نظم و انضباط ويژه در امور شخصى.
5. روحيه كار تشكيلاتى، از جمله اين‌كه:
محدوده‌ها، حدود، وظايف و اختيارات تعريف شده در گروه را به رسميت بشناسند.
همراهى با جمع را حتى در امور مخالف نظر شخصى‌شان را داشته باشند. (مخالفت بايد قبل از تصميم‌گيرى و در مرحله تضارب آرا باشد، ولى بعد از تصميم‌گيرى گروهى، نظرات شخصى كنار گذاشته شود و همدلانه براى تحقق اهداف گروه تلاش شود).
تعهد و وظيفه‌شناسى داشته باشند، (خيال همه راحت باشد كه فرد وظايف محوله را به نحو احسن انجام خواهد داد).
به اندازه توان مسؤوليت قبول كنند.
در تصميم‌گيرى‌ها، اصل مشورت را رعايت كنند.
توان تصميم‌گيرى در محدوده اختيارات و مسئوليت مربوطه شان را داشته باشند (فرد براى همه جزئيات منتظر تصميم گروه نباشد).
6. گذشتن از علايق شخصى به نفع اهداف گروه .
7. تحمل كندى رشد شخصى به خاطر همرهى با گروه.
8. تحمل كندى طبيعى انجام كار گروهى.
9. مدارا با افراد سطح پايين‌تر و تشويق آنان به رشد و پيشرفت به جاى سرزنش زبانى و عملى آنان.
10. پذيرش عضويت در گروه تنها در صورت هماهنگى ميان اهداف شخصى با اهداف گروهى است، در غير اين صورت، نه گروه را معطل خودشان كنند و نه خودشان را معطل گروه.
11. تنظيم برنامه ساير فعاليت‌ها با لحاظ برنامه‌هاى جمعى و ايجاد هماهنگى ميان آن‌ها.
12. جديت در انجام وظيفه محوله به صورتى كه نوع كار، رفتار ديگران و ساير عوامل در اراده و جديت فرد تاثيرى نگذارد.
13. اخلاص در انجام وظيفه؛ يعنى هر عضو فقط به دنبال بهبود رابطه با خدا باشد نه چيزهايى؛ از قبيل امتيازجويى و رقابت با ديگران.
نكته: كار گروهى تنها در صورتى پيش مى‌رود، كه اعضاى گروه بتوانند به كار ديگران اعتماد كنند. بنابراين، اگر اعضاى گروه به كار ديگرى اعتماد نداشته باشد، لاجرم بايد آن كار را يا خودش انجام دهد و يا مجددا آن را چك و بازنگرى كند، كه اين مسئله كار را از گروهى بودن خارج مى‌سازد. براى اين منظور لازم است هر كس به ضوابط بالا به صورت حداكثرى مقيد باشد تا اين حسن اعتماد حاصل و تقويت شود، كه عبارتنداز:
برخى از عوامل مشترك نيز عبارتند از: نظام هدف‌گذارى گروه، شيوه رهبرى گروه، نظام ارزش‌گذارى عملكرد اعضا، نظام روابط (روابط سازمانى و روابط عاطفى) ميان اعضا. در ادامه نكاتى پيرامون اين عوامل بيان مى‌شود.

نظام هدف گذارى گروه
افراد با توجه به ميزان اطلاعات، سطح تحليل، و نيز ساير نيروهايى كه در جهت‌دهى انگيزه‌هايشان موثر است، اهداف و دغدغه‌هاى مختلفى دارند. انجام كار گروهى در چنين شرايطى دو تصوير دارد: يكى اين‌كه افراد با ملحق شدن به جمع، اهداف و انگيزه‌هاى فردى خود را كنار گذاشته و اهداف گروه را بپذيرند و اين مسئله زمانى اتفاق مى‌افتد، كه شخص هدف جمع و گروه را در مجموع برتر از اهداف و انگيزه‌هاى شخصى ببيند. به عبارت ديگر، شخص پس از بررسى گروه و اهدافش، احساس مى‌كند كه هدف‌هايى كه او قبلا براى خود تصوير مى‌كرده، واجد اشكالاتى بوده و هدف جمعى اشكالات مربوطه را ندارد.
صورت دوم، اين است كه شخص براى تحقق اهداف و انگيزه‌هاى شخصى خودش، جمعى متناسب را بيابد و سعى كند كه با حضور در آن جمع، اهداف خود را پى‌گيرى نمايد، كه در اين حالت، افراد براى اهداف فردى، كار گروهى مى‌كنند. پس هدف‌گذارى براى گروه دقيقا بايد برآيند اهداف شخصى اعضا باشد، و اهدافى كه از بيرون يا توسط برخى افراد گروه تعيين مى‌شود، گروه را دچار آسيب‌پذيرى مى‌كند.
هر كس ميان نظام اهداف و علايق شخصى با نظام اهداف گروه هماهنگى ايجاد مى‌كند و در صورتى كه اعضاى گروه به طور انفرادى اين هماهنگى را بيابند و تقويت كنند، كمك بسيار زيادى به هماهنگى و موفقيت گروه مى‌كنند و اگر اين پيوند در اثر بى توجهى تضعيف شود، آنگاه به مرور فرد احساس تعلق خود به گروه را از دست مى‌دهد. لذا هدف تعيين شده براى گروه بايد مرتباً توسط اعضاى گروه مورد بررسى قرار گيرد، كه نتيجه آن يا تقويت انگيزه آن‌ها و هماهنگ كردن هدف فردى با آن خواهد بود و يا نقايص احتمالى در اهداف با هماهنگى ساير اعضاى گروه برطرف خواهد شد، كه با اين كار، تداوم فعاليت گروه تضمين مى‌گردد.

شيوه رهبرى گروه
رهبر گروه از نقش ويژه و بسيار مهمى در كار گروهى برخوردار است و تربيت يك راهبر، نيازمند آموزش‌هاى ويژه است، كه اولين ويژگى مهم راهبر، مورد پذيرش جمع بودن اوست. راهبر بايد از يك اتوريته معنوى در گروه برخوردار بوده و مورد اعتماد اعضاى آن باشد. راهبرانى كه با رأى بالا از طرف اعضاى صاحب صلاحيت گروه انتخاب مى‌شوند، موفقيت بيشترى در انجام كارشان دارند. راهبر بايد تجربه بسيارى در كار گروهى داشته باشد و با توجه به سطح اهداف گروه از توانايى‌هاى لازم در اداره‌ى امور برخوردار باشد. او بايد براى شنيدن همه چيز و درك نقطه نظرات متفاوت گوشى بسيار تيز و دقيق داشته باشد. اگر عضوى فكر خود را مقدم بر جمع بداند، تنها، خطاى فاحشى كرده، اما همين اشتباه از طرف راهبر، موجب پاشاندن كامل گروه است.
وظيفه راهبر قضاوت در مورد نظرات مختلف نيست، بلكه وظيفه او عبارت است از: يافتن راه‌كارهاى لازم از ميان نظرات تك تك افراد گروه براى مسأله‌ى مورد بحث، دسته‌بندى آن‌ها، كمك به پرورانده شدن به‌وسيله روش‌هايى هم‌چون طوفان ذهنى و بحث جمعى و در نهايت به راى‌گيرى گذاشتن آن‌هاست. بنابراين، آن‌كه صلاحيت قضاوت و تصميم‌گيرى دارد جمع است و نه راهبر. در اين زمينه راهبر؛ زيرا راهبر نيز همانند ساير اعضا تنها يك رأى دارد.
راهبر بايد هيچ تفاوتى ميان اعضاى گروه نگذارد و از حق تك تك اعضاى گروه براى مشاركت در اهداف آن دفاع كند. و لذا حقوق و وظايف راهبر گروه در جلسات و بين برگزارى جلسات مى‌تواند گسترده يا محدود باشد، ولى ضرورت دارد كه تدوين شده باشد و به تصويب جمع برسد.

نظام ارزش‌گذارى عملكرد اعضاى گروه
آيا ميان كارهاى گروهى كه اهداف مادى دارند، با كارهاى گروهى كه با اهداف معنوى، در روش‌ها، قواعد و سازوكارها انجام مى‌گيرد، تفاوتى وجود دارد؟ اين تفاوت‌ها چيست؟
انگيزه افراد از مشاركت در گروه‌ها و سازمان‌ها دو گونه است: 1. دست‌يابى به منافع مادى، مثل پول، مقام و شهرت؛ 2. دست‌يابى به رشد معنوى. در سازمان‌ها و گروه‌هايى كه انگيزه‌هاى صرفا مادى محوريت دارد، نيروهاى انگيزشى متناسبى، مثل پول و رفاه توانسته است تا حدودى انسان‌ها را به سمت اهداف گروه نزديك كند، اما در سازمان‌هاى معنويت‌محور، ساختارسازى‌ها و سازماندهى‌ها بايد به گونه‌اى باشد، كه افراد در ايفاى نقش خود، احساس كنند كه آن هدف معنوى در حال حصول است. البته بخشى از اين قضيه به درون‌بينى و تأملات افراد برمى‌گردد. و بخش ديگر، متأثر از نحوه ارزش‌گذارى و ارزش‌يابى است، كه درون يك گروه يا سازمان وجود خواهد داشت. اگر در يك سازمان معنويت‌محور، اين نقش به درستى ايفا نشود، افراد براى دست‌يابى به برخى مسائل مادى، مثل مقبوليت، شهرت و رياست، برخى از ملاك‌هاى اخلاقى و معنوى را زير پا خواهند گذاشت كه اين خود نقض غرض خواهد شد.

نظام روابط اعضا (روابط سازمانى و عاطفى)
تعارض و كشمكش در كار گروهى اجتناب‌ناپذير است، براى رفع تعارضات احتمالى در گروه بايد مرجعى به عنوان حكم و امين اعضا تعيين شود.
استفاده از تكنيك اخلاقى ناديده گرفتن. اگر در محاسبات خود متوجه اين نكته باشيم كه انجام كار گروهى - چه به نتايج ظاهرى دست پيدا كنيم يا نه - زمانى نتيجه واقعى دارد كه: رضايت خدا را جلب كرده باشيم و نيز بدانيم كه رضاى مولا در كمك به رشد افراد است، نه در مچ‌گيرى از آن‌ها، و هم‌چنين متوجه باشيم كه انسان‌ها در مسير تكامل قرار دارند و اشتباه و قصور و حتى تقصير امورى طبيعى است، به اين تحليل خواهيم رسيد كه نگاهمان به ساير اعضا بايد نگاه تربيتى و مشفقانه باشد، كه در اين صورت بسيارى از اشكالاتى كه در روابط ميان اعضاى گروه پيش مى‌آيد، با چشم‌پوشى‌هاى بجا به تدريج اصلاح مى‌شود.

هم‌افزايى
شرط هم‌افزايى، كه در تعريف آمده، روشن مى‌كند كه اگر عده‌اى دور هم جمع شوند و كار گروهى انجام دهند، ولى ثمره كارشان برابر با مجموع تلاش انفرادى آن‌ها باشد، اين كار، كار گروهى محسوب نمى‌شود. اجتماع مورچگانى را در نظر بگيريد كه به يك انبار گندم دست يافته و براى انتقال اين گندم‌ها به لانه خود، هر كدام گندمى را به دوش مى‌گيرند و تإ؛ لانه مى‌برند. اين كار كه على الظاهر به دليل تعداد زياد مورچگان و اجتماعشان در محلى واحد، نوعى كار گروهى تلقى مى‌شود، به دليل اين‌كه هم‌افزايى ندارد، از حوزه تعريف ما بيرون است.
در برخى موارد ممكن است ثمره كار گروهى حتى از كار فردى نيز پائين‌تر باشد؛ يعنى نه تنها هم‌افزايى وجود ندارد، بلكه هم‌كاهى نيز رخ داده است. مثل اين‌كه اجتماع مورچگان براى انتقال گندم از انبار به لانه، سبب ترافيك و بند آمدن مسير شود و مثلا به جاى اين‌كه در يك ساعت هر يك 20 دانه گندم جابجا كنند، فقط موفق به انتقال 10 دانه شوند، كه اين مورد هم از تعريف ما خارج است.
يك نمونه عينى از هم‌افزايى در كار فرهنگى، در امر به معروف و نهى از منكر مشاهده مى‌شود. ممكن است تذكر يك نفر، تأثير بر مرتكب منكر نداشته باشد و به كار خود ادامه دهد، ولى وقتى افراد متعدد با فاصله كم به او تذكر دهند، ناخودآگاه از كار خود ناراحت و پشيمان مى‌شود و بالاخره تصميم به ترك آن مى‌گيرد؛ يعنى نهى از منكر جمعى تأثيرى به همراه دارد كه تك تك نهى از منكرها به صورت مستقل ندارند. اين نمونه از هم‌افزايى ممكن است در شرايطى اتفاق افتد كه هماهنگى و انسجامى بين افراد تذكر دهنده وجود ندارد، حال اگر مدلى را تصوير كنيم كه اين افراد به طور هماهنگ قصد نهى از منكر داشته باشند، در زمان كوتاه‌تر و با اثرگذارى عميق‌ترى مى‌توانند اثر كار خود را مشاهده كنند.

انواع كار گروهى
كار گروهى را مى‌توان به صورت‌هاى مختلفى در نظر گرفت، كه عبارتند از:
1. گاهى كار فردى همراه با گروه انجام شود؛ يعنى كار گروهى مجموعه‌اى از چند كار فردى است، كه خود دو حالت دارد:
الف: از آن‌جا كه ممكن است كار فردى به آفت‌هايى؛ از قبيل كاهش انگيزه مبتلا شود، فرد، تصميم مى‌گيرد تا همين كار فردى را همراه با گروه انجام دهد تا آفت‌هاى آن كم شود. در اين نوع، در واقع كار گروهى انجام نمى‌شود، بلكه كار فردى در حضور و با همراهى ديگران انجام مى‌شود. مانند بالا رفتن از كوه كه قرار است همه باهم تا قله پيش روند و فقط براى تأمين انگيزه، اين كار را همراه ديگران انجام مى‌دهند. (شبيه عام استغراقى)
ب: برخى از اهداف فردى فقط با حضور جمع امكان دارد نه اين كه حضور جمع فقط تسهيل كننده يا انگيزه‌بخش باشد. مانند اين كه فرد مى‌خواهد توان سخنرانى خود را افزايش دهد، براى رسيدن به اين هدف، نياز به حضور جمعى به عنوان مستمع دارد. ولى به هر حال در اين فرض هم، كار فردى فقط در حضور جمع انجام مى‌شود و كار گروهى به معناى واقعى پى‌گيرى نمى‌شود.
2. مجموعه افراد گروه يك كار كلى انجام مى‌دهند، كه تحقق اين كار فقط با همكارى جمع ممكن است و چنين نيست كه هر كس كار فردى خودش را انجام دهد و از حضور جمع فقط براى رسيدن به اهداف خود كمك گيرد، بلكه يك كار جمعى پى‌گيرى مى‌شود، كه هر كس سهمى در تحقق آن دارد، نه چند كار مستقل. در اين نوع از كار گروهى است كه نتيجه جمع بيشتر از جمع نتايج است. مانند اين كه در بازى فوتبال به دليل كار گروهى، امكان پاس‌كارى وجود دارد، كه اين مسأله سرعت انتقال توپ را در زمين افزايش مى‌دهد و اگر قرار بود كه هر كس خودش به تنهايى توپ را تا انتهاى زمين حمل كند، سرعت انتقال توپ پايين مى‌آمد. در مثال ديگر مى‌توان ساختن يك بناى بزرگ، مانند برج ميلاد را در نظر گرفت كه تخصص‌هاى مختلف دست به دست هم داده‌اند تا اين كار مجموعى شكل بگيرد و امكان برپايى چنين بنايى با كار فردى ممكن نيست و برج ميلاد محصول كار گروهى است. (شبيه عام مجموعى) بدين ترتيب كار گروهى ارزش افزوده‌اى نسبت به جمع كارهاى فردى دارا است.
مثلا وقتى خبرى را از منابع متعدد مى‌شنويم، اگر تعداد منابع از حدى فراتر رود، احتمال خلاف از بين مى‌رود و به يقينى مى‌رسيم كه تك تك اين گزارش‌ها نمى‌توانست آن را در ما ايجاد كند (تواتر خبر). يعنى كارى كه هر يك از گزارشگران انجام مى‌دهند، به تنهايى يقين آور نيست، اما وقتى اين كارها در كنار هم قرار مى‌گيرد، ارزش افزوده ايجاد مى‌كند. در استقرا نيز همين گونه است، وقتى نمونه‌هاى متعدد را مشاهده مى‌كنيم، بر اثر كثرت آن‌ها حالت يقينى حاصل مى‌شود كه با مشاهده تك تك و مجزاى آن‌ها در ما ايجاد نمى‌شد. در امر به معروف و نهى از منكر جمعى، كه پيش‌تر بدان پرداختيم نيز همين اتفاق مى‌افتد.
در همه اين مثال‌ها، تأثير كار جمعى از بابت تكرار يك پديده، مشابه بود، اما گاهى در كار جمعى، اجزاى كار، مشابه يكديگر نيست. مثلا در ساختن يك ساختمان بزرگ، هر متخصصى، كار مخصوص به خودش را انجام مى‌دهد كه از دست ديگران ساخته نيست و لذا اين عمل، مكمل كار ديگران است، نه اين كه كار ديگران را تكرار كند.

برخى پرسش‌ها پيرامون كار گروهى
كمال تعريف شده براى بشر توسط خداوند، كمال فردى است يا اين‌كه تنها به صورت گروهى قابل دست‌يابى است؟ يا كمال فردى در پرتو حركت در جمع و اجتماع به دست مى‌آيد؟
آيا كارها ماهيتا اقتضاى وصف فردى يا جمعى بودن را دارا هستند يا اين‌كه به دليل ضرورت‌ها و عوامل خارجى به صورت فردى يا جمعى انجام مى‌گيرند؟
آنچه ارتكاز به نظر مى‌آيد اين است كه، جمعى يا فردى بودن، ناظر به نحوه انجام كار است و از ماهيت كار برنمى‌خيزد. در اين صورت بنابر چه ضرورت‌هايى بايد يك كار را به صورت جمعى انجام داد و در چه شرايطى بايد كار را فردى انجام داد؟
انبيا و اولياى الهى، مأموريت خود را به چه صورتى انجام مى‌دادند؟ فردى يا گروهى؟ اگر گروهى بوده با چه كيفيتى بوده و ما در تاريخ اسلام، چند نوع كارِ گروهى داشته‌ايم؟ آيا كار گروهى اقتضاى وضعيت پيچيده جامعه مدرن است يا اين‌كه در جوامع ساده و ابتدايى نيز چنين شيوه‌اى لازم بوده است؟

فرق كار قهرى جمعى با كار فردى چيست؟
در مواردى كه كارى توسط چند نفر تكرار مى‌شود، مثلا چند نفر مبلغ در دوره‌هاى تبليغى متفاوت به يك محل خاص مى‌روند آيا چنين كارى، صرفا تكرار محسوب مى‌شود يا اين‌كه در اين حالت نيز مى‌توان هم افزايى را مشاهده كرد؟
ملاك وحدت و انسجام يك گروه چيست؟ هدف مشترك و غايت واحد؟ روش واحد؟ تبعيت از فرمانده واحد؟ و يا اين‌كه در جهت تحقق هدف مشترك، تبعيت از فرمانده و هماهنگ شدن با ساير افراد گروه؟ در صورت اخير اين هماهنگى به چه معناست؟ و اين هماهنگى تا چه سطحى از فعاليت‌هاى افراد يك گروه را بايد شامل شود؟
نقش ساختارها و سازمان روابط ميان اعضاى گروه در كيفيت كار گروه چه اندازه است؟ آيا با سازماندهى خوب روابط ميان اعضاى گروه، مى‌توان تضمين كرد كه گروه در انجام وظايف خود موفق شود يا اين‌كه علاوه بر سازماندهى صحيح روابط، بايد برنامه‌اى براى تقويت انگيزه‌ها و نيز برنامه‌اى براى ايجاد روابط عاطفى ميان اعضاى گروه نيز داشت؟
جايگاه اهداف و علقه‌هاى شخصى در كار گروهى كجاست؟ آيا اشخاصى كه در كار گروهى مشاركت مى‌كنند بايد علايق و انگيزه‌هاى شخصى خود را به نفع كار جمعى كنار بگذارند و يا اين‌كه تنها تا جايى با جمع همراه باشند، كه علايق شخصى در جمع تامين شود؟
نسبت ميان هويت فردى و هويت جمعى چيست؟ هويت جمعى چه كمك‌هايى به رشد فردى انسان مى‌كند؟ رشد و حركتى كه در كار جمعى اتفاق مى‌افتد، آيا لزوما رشد فردى را به دنبال دارد؟ از آنجا كه نمى‌توان از قبل پيش بينى كرد كه كار جمعى لزوما موفقيت‌آميز باشد، چه تضمينى وجود دارد كه اگر فرد در كار گروهى ناموفق بود، از رشد فردى خودش عقب نيفتد؟

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 272  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست