responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 272  صفحه : 10

صحیفه ادب؛ نبض سخن
عباسیه کهن سید محمد

زنده ز مضمون بلندست شعر نبض سخن، معنى برجسته است
ضربه‌ى مهلكى كه آذر بيگدلى در آتشكده خود بر پيكره‌ى خيال‌انگيز شعر عهد صفوى زد، جنايت بزرگى است كه بعدها شاعرى جرأت نكرد كه كودك خيال و نوزاد ذوق خود را در مهد و مكتب سبك هندى (سبك اصفهانى) بپرورد. او با كم‌لطفى و بى‌التفاتى خود، جهت جريان اين سبك ارزشمند را تغيير داد. و با بى‌ذوقى و غرض‌ورزى بى‌انصافانه‌ى خود، اين فرهنگ غنى و سرشار ادبى و اجتماعى عهد صفوى را ناديده گرفت و شاعران پس از خود را حتّى از مطالعه و مرور اين ادبيات عميق و دقيق محروم كرد.
اگرچه شعر سبك هندى - نه در شعر شاعران طراز اوّل - در ديوان شاعران اين سبك، خالى از اشكالات و ايرادات متعدّد تكرار قافيه و قافيه شايگان، تعقيد لفظى و معنوى، كاربرد عاميانه و مبتذل واژگان و... نيست، امّا معانى برجسته و مضامين بلند عاشقانه و انديشه‌هاى انتقادى و اجتماعى و اخلاقى نيز در آن، كم نيست.
يكى از شاعران خوش‌قريحه‌ى اين سبك، ميرزامحسن »تأثير« تبريزى است كه آبا و اجداد شاعر در زمان شاه عباس اول از تبريز به اصفهان كوچ كرده و در محلّه عباس‌آباد اصفهان سكنى گزيده‌اند. و »تأثير« در اصفهان متولد شده است. تذكره‌نويسان، ولادت شاعر رابنابر ماده تاريخى از سروده هاى خود وى، سال 1060ه .ق دانسته‌اند. تاريخ وفات شاعر را نيز سال 1126 ه.ق و عمر وى را 96 سال نوشته‌اند. زمانى كه افغان‌ها بر ايران مسلّط شده و سلطنت صفويه را منقرض كرده‌اند، شاعر پس از سال‌ها تصدّى ماليات يزد به گوشه عزلت خراميده وشغل ديوانى را رها كرده است. اين شغل ابتدا در زمان شاه سليمان صفوى به او محوّل شده و سپس ظاهراً در اوايل سلطنت شاه سلطان حسين صفوى از شغل خود معزول گشته است و اين غزل او شايد به خاطر شكايات مردم يزد بوده است كه عباس فتوحى در تذكره شعراى يزد، مى‌نويسد كه »بسيار با رعايا بدرفتارى مى‌نموده است«.
شاعر بيشتر عمر خود را در يزد و اصفهان گذرانده وبا وجود علاقه زياد به زادگاه خود اصفهان، گاهى از آن، اظهار ملال و دلگرفتگى مى‌كند وبه فكر عزم سفر به هندوستان مى‌افتد. امّا به اين آرزو نايل نيامده است.
ميرزاطاهر نصرآبادى در تذكره خود، درباره شاعر مى‌نويسد كه »ميرزا محسن تبريزى، جوانى است در كمال دلچسبى و خوش‌قماشى در ظاهر و باطن، عيار جواهر قدسيه است... آن جناب در كمال مروّت و سلامت نفس است و در ترتيب نظم، طبعش كمال شوخى دارد چنانچه در اوايل فكر معانى بكر به ظهور مى‌رساند »تأثير« تخلّص دارد«.
امّا آذر بيگدلى در آتشكده نوشته است كه »با وجود آن كه تخلّصش »تأثير« است، سخنش بى‌تأثير است.«
از فرزندان »تأثير« تنها »ميرزاقاسم« نامى را در تذكره نصرآبادى مى‌بينيم كه چنين معرفى شده است: »ميرزا قاسم ولد مرحوم ميرزامحسن تبريزى است، خلف مشارُاليه در تحصيل و اعتبار و پاكيزگى اوضاع بر پدر رجحان دارد، چرا كه به جميع امرا خود را منسوب ساخته، پيوسته به ديدن امرا مى‌رود و مكرّر به التماس، ايشان را ضيافت‌هاى غيرمكرّر مى‌كند. باغ و عمارتى در كنار زاينده‌رود به اتمام رسانيده. »زاهد« تخلّص دارد شعرش اين است:
چون دلبرى به زلف و خط يار داده‌اند خط را ز حُسن، بهره بسيار داده‌اند

روشن گهر ز مال، كى از سر به در شود؟ چون كاسه پُر آب كه لبريز زر شود
بررسى شعرهاى »تأثير« در مجموع، نشان مى‌دهد كه شاعر از افراد تحصيل‌كرده و آگاه عهد صفوى است. وى در مدارس دينى - در اصفهان - در محضر استادان و بزرگان دانشمند نظير آقاحسين خوانسارى به فراگرفتن قرآن و حديث وفقه و تفسير پرداخته. و اين آموخته‌هاى شاعر در جاى جاى شعرهاى وى انعكاس يافته است. "تأثير" شيعه‌اى مخلص و متعصب است و با زاهدان رياكار، سخت مخالف - و از اين‌رو به مشرب عرفان نيز دلبستگى دارد و اصطلاحات و نكات عرفانى فراوانى در شعرهاى وى به كار رفته است.

1
»تأثير« شاعرى است كه شيفتگى عجيبى به شعرهاى خود دارد و معتقد است كه در سخن‌سرايى سبك و شيوه‌ى خاصى دارد و از كسى تقليد و تأسّى نكرده است:
شيفته‌ى طور جداى خودم گوش بر آواز صداى خودم
ناز ز ميخانه‌ى خود مى‌كشم باده ز پيمانه خود مى‌كشم
امّا وى شاعرى است كه پا به جاى شاعران پيشين گذاشته است. قصيده‌هاى وى كه اساس و پايه اسلامى دارد و بيانگر معتقدات خاص شيعه است و در توحيد و نعت و منقبت سروده شده به پيروى از سعدى، انورى، خاقانى و حتّى نظيرى است.
و تركيب‌بندهاى وى نيز تقليد روشنى از محتشم كاشانى و مثنوى‌هاى او نيز به تأييد خودش در پيروى از نظامى گنجوى سروده شده است.
غزليات »تأثير« با وجود اين كه حاوى نكات و مضامين تازه است، و سليقه‌ى خاص خود را دارد، متأثّر از غزل‌گويان بزرگ معاصر و به ويژه صائب است.
سخن شاعر يكدست نيست و پست و بلند فراوان در سخن دارد. گاهى در اشعار وى مضامين و مفاهيم بسيار بلند و بديع ديده مى‌شود. و گاهى مضامين نادلپسند و نامطبوع و سست و بى‌مزه. و گاهى نيز مضامين شعرى اش، بسيار پيچيده و كلافى سردرگم‌اند:
نرگس از چشم تو دم زد بر دهانش زد صبا درد دندان دارد اكنون، مى‌خورد آب از قلم
گاهى مضامين و بيان بسيار ساده و صميمى دارد كه به مكتب وقوع نزديك مى‌شود:
جانفزايى آن چنان كز زندگانى خوشترى آن قدر خوبى كه از عهد جوانى خوشترى
بس كه موزونى به بابايى مسلّم دارمت از مضامين خوش بابا فغانى خوشترى
گاهى نيز به اين مسايل و مفاهيم عالى فلسفى و عرفانى مثل: علّت غايى آفرينش، مى‌پردازد:
پىِ وجود تو ايجاد آسمان كردند درين گرهچه چو گوهر تو را نهان كردند

2
از ديگر ويژگى‌هاى شعر »تأثير« - پرداختن به مسائل بى‌ارزش و سطحى و كوچك، استفاده از آرايه‌هاى ادبى، گاهى به كارگيرى رديف‌هاى طولانى و دشوار و تكرار قافيه، عيوب قافيه مثل شايگان و ايفاى خفى و معتقدات عاميانه و كوچه و بازارى است.
امّا آنچه كه به شعرها و خصوصاً به غزل‌هاى "تأثير" رنگ و بوى تازه و برجستگى خاص مى‌دهد، و نشانگر سليقه و استقلال شاعر است، ابداع امثال سائر و اسلوب معادله و تركيبات تازه و نقد سخن و سخن‌سنجى است:
حُسن و عشق عاشق و معشوق، همشهرى خوش است
شيشه شيراز بايد باده شيراز را
*
ناله جانسوزم از بس، دلنشين افتاده است هيچ كوهى برنمى‌گرداند اين فرياد را
*
ستاره در افق آيد بزرگ‌تر به نظر نمودِ اهل هنر در فروتنى بيش است
*
گفت "تأثير" شعر و منفعل است شعر گفتن ،سليقه‌اى مى‌خواست
*
صاحب سخن، كسى است كه مضمون تازه يافت آيينه هركه ساخت، سكندر نمى‌شود
البته چون در عهد صفوى، قهوه‌خانه‌ها به ويژه در شهر بزرگ اصفهان - انجمن‌هاى ادبى روزگار بود از هر صنفى، شاعر داشت و در آن محفل‌ها رفت و آمد مى‌كردند و شعر مى‌خواندند و شاعران مُحترفه نيز طبع‌آزمايى مى‌كردند و شعرهاشان به علّت كم‌سوادى و يا بيسوادى، خالى از اشكالات نبود و شعرها نيز نقد و بررسى مى‌شد. "تأثير" نيز كه بنا به گفته "خوشگو" در تذكره‌اش: "در ميان متأخران، شاعرى به فصاحت و بلاغت "تأثير" در اصفهان نبوده" درباره شاعران روز اظهارنظرهايى كرده كه در پايان اين مجموعه با عنوان نقد سخن "سخن‌سنجى" ابياتى از نظرهاى "تأثير" برگزيده و دست‌چين شده است.

3 - انواع شعر
كليّات ديوان "تأثير" داراى انواع گوناگون شعر است و قريب بيست هزار بيت را دربر دارد:
الف - قصايد:
قصايد شاعر، مجموعه‌ى مختصر و مفيدى است كه حاوى معارف اسلامى و شيعى است و دو قصيده در مدح شاه سليمان صفوى و يك قصيده در مدح وزير اوست. و شاعر به قصيده‌پردازان بزرگ فارسى مانند: خاقانى، ظهير فاريابى، سلمان ساوجى و به ويژه انورى نظر داشته است. و »قصايد وى از نظر فخامت و استوارى و احتوا بر مفاهيم و معانى بلند دينى و مذهبى و اخلاقى در رديف بهترين قصايد فارسى است.«

ب - تركيب‌بندها:
»تأثير« تركيب‌بندى دارد در هفده بند كه از نظر تعداد بندها و ابيات بر مرثيه‌ى محتشم كاشانى فزونى دارد و تركيب‌بند دوم شاعر در هشت بند به تقليد از تركيب‌بند محتشم با وزنى ديگر است:
محرّم آمد و دل‌ها تمام محزون شد سپهر را دل غمناك از شفق خون شد
اين دو تركيب‌بند در رثاى سالار شهيدان و شرح واقعه جانسوز كربلاست و "از نظر بيان عواطف و احساسات و سوزِ درون و ترسيم صحنه‌ها و وقايع از امتياز خاص برخوردار است." و تركيب‌بند سوم »تأثير« در ده‌بند سروده شده كه تغزّلى وعاشقانه وعارفانه‌است وبند دهم در منقبت حضرت قائم(عج) و بيان شوق ديدار و انتظار شاعر است.

ج - قطعات:
شاعر قطعات كوتاهى در موضوع‌هاى مختلف عقيدتى و اجتماعى و وفات بزرگان و نصيحت و اعتبار دارد - در قطعه‌اى كه قابل توجه است، "تأثير" از "كليم كاشانى" خواسته است كه نظر خود را درباره شعر "تأثير" بيان كند و كليم "تأثير" را در سخن بر خود ترجيح داده است:
كليم را به كلام خدا قسم دادم
كه شعر من ز تو بِه نيست؟ گفت: خوب‌تر است

د - مثنوى‌ها:
»شاعر در سرودن اين مثنوى‌ها از شاعر بزرگ، نظامى گنجوى متأثّر شده و از وى پيروى كرده است. وى نظامى را بر اغلب شاعران حتّى بر سعدى نيز ترجيح داده است. »تأثير« هشت مثنوى دارد كه مضمون و محتواى آن‌ها با سروده‌هاى نظامى شباهتى ندارد و شيوه‌ى گفتار شاعر نيز آميزه‌اى از سبك عراقى و اصفهانى است و عواطف رقيق با مضامين دقيق درآميخته است«.

ه - غزل‌ها:
»تأثير« شاعرى است غزلسرا و از برجستگان سبك هندى (اصفهانى). وى گذشته از صائب و حافظ به استقبال شاعران غزلسراى ديگر نيز رفته و غزل‌هاى آنان را پاسخ گفته است، شاعرانى چون: اسير اصفهانى، طالب آملى، نظيرى نيشابورى، عرفى شيرازى، سليم تهرانى، فيض دكنى و بابا فغانى شيرازى.
»فغانى پيشرو شاعران قرن دهم در سبك سخنورى آنان است ، يعنى شيوه‌اى كه چون كار آن در واقعه‌پردازى و باريك‌انديشى به مبالغه كشيد، طريقت تازه‌اى در شعر فارسى پديد آورد كه متأخران، آن را »سبك هندى« ناميده‌اند و فغانى را مسلّماً بايد از بنيانگذاران آن سبك دانست«.
و "ميرزامحسن تأثير" از شاعران خوب عصر صفوى، موزون بودن معشوق خود را به مضامين خوش ِبابافغانى تشبيه كرده و چنين گفته:
بس كه موزونى به بابايى مسلّم دارمت
از مضامين خوش بابافغانى، خوشترى
به هر روى، بابافغانى را بايد از پايه‌گذاران مكتب وقوع و از پيشگامان سبك هندى در ادب پارسى دانست."
غزل‌هاى "تأثير" داراى مضامين متفاوت دينى، عرفانى، اخلاقى، اجتماعى و عشقى است. وى در غزل بيش از همه به همشهرى و همزبان خود، صائب توجه داشته است:
حاذق نبض سخن در همه عالم نيست بجز از صائب و تأثير كه از تبريزند
و در سخن، تنها "صائب" را بر خود برترى داده و خود را با وى سنجيده است.

و - متفرّقات:
شامل تك‌بيتى يا ابيات پراكنده پرمضمونى است كه شاعر براى بيان عواطف و احساسات شخصى يا براى ارشاد ديگران سروده است امّا در اين مجموعه، ابيات برجسته‌اى از غزل‌هاى او كه حيف بود ناديده گرفته شود، گرد آمده است، چرا كه ديوان شاعر، سرشار از بيت‌هاى برجسته و والايى است كه در مجامع اديبان و شاعران ديار هند، مورد استقبال قرار گرفته است و فرهنگ‌نويسان هند از جمله مؤلّف چراغ هدايت، اشعار "تأثير" را به عنوان شاهد مثال براى بيان معنى لغت و تركيب مورد نظر ذكر كرده‌اند:
برخى از ابيات "تأثير" كه در بيان معنى واژگان در فرهنگ غياث‌الّلغات "چراغ هدايت" آمده است:
گشاد دادن كار - بر آوردن حاجت كسى. تأثير گويد:
كار را دادن گشاد، آسوده خود را كردن است تكيه بر ديوار، در را وقت ره وا كردن است
گشادن بخت - سعادت ايام و فيروزى طالع. تأثير گويد:
تو بيدماغ شدى، گلشن از صفا افتاد
حنا ببند كه بخت بهار بگشايد
گل حلوا - نقش‌هايى كه در حلوا سازند از پسته و بادام و زعفران و جز آن. تأثير گويد:
خونبار شد ز لعل تو چشم پُر آب ما رنگين شده است از گل حلوا شراب ما
گل به جمالت - عبارتى است كه در وقت تحسين و تعريف گويند. تأثير گويد:
فتاد سرو به پايش كه من غلام نهالت به رخ، بهار خطش حلقه شد كه گل به جمالت
مال - به معنى مِلك و حاصل و اين ظاهراً اصطلاح شعراى متأخّرين است. تأثير گويد:
مضمون غير،مال سخنور نمى‌شود دزد است آنكه حسرت اسباب مى‌برد
مصرع پُر كن - لفظ زيادتى كه براى وزن يا قافيه در شعر آرند و معنى بدون آن، تمام شود و به اصطلاحِ معانى، آن را حشو متوسط گويند. تأثير گويد:
مزن گُل بر سر، اى شيرين شمايل! كه مصرع پُر كن، آن قامت نخواهد
مُولّف گويد كه لفظ "شيرين شمايل" در اين جا مصرع پُركن است نه مناسبت به گُل دارد و نه به مصرع.
نانش پخته است - يعنى صاحب اسباب و معاش است. مُحسن تأثير گويد:
بس كه صاحب دولتان را خام مى‌باشد طمع آنكه دركار جهان، خام است نانش پخته است
هزاردانه - به معنى تسبيح از آن مستفاد مى‌گردد. تأثير گويد:
در چشم اهل بينش كم نيست شور عاشق
يكدانه اشك بلبل باشد هزار دانه
ليكن معنى تسبيح از آن، مستفاد نمى‌شود! سوارِ دولت - صاحب دولت. تأثير گويد:
فزودم آبرو تا ساكن ويرانه خويشم سوارِ دولتم تا چون نگين درخانه خويشم


پانوشت:
ديوان محسن تأثير تبريزى - تصحيح دكتر امين پاشا جلالى - مركز نشر دانشگاهى، تهران 1373

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 272  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست