1. جنگها وقايع تاريخى و زمانىاى هستند كه موجب جهشهاى زمانى، فرهنگى و تمدنى مىشوند، چون جنگ واقعهاى غير عادى و غير معمول است و زمانها را از يك وضعيت به وضعيت زمانى ديگر متحول مىكند، به همين دليل جنگها، مبدأ تاريخى واقع مىشوند برهههاى تاريخى را تقسيم مىكنند. 2. جنگها در زمانها رخ مىدهند؛ ولى مكانها محل وقوع آنهاست. جغرافيا نيز تابعى از جنگ ماست. جنگ ما جغرافياهاى مختلفى را شكل مىدهند. به عكس جغرافياهاى خاص، به جنگهاى خود شكل و جهت مىدهند. بنابراين جنگ و جغرافيا يك حالت تعاملى دو گانه و دو طرفه دارند و مىتوان جغرافياها را با توجه به جنگها تبيين كرد. 3. جنگ ايران و عراق نيز قابل تبيين تاريخى و جغرافيايى است؛ ايران پيش از جنگ و ايران پس از آن، خاورميانه پيش از جنگ و خاورميانه پس از جنگ و جهان پيش از جنگ و جهان پس از آن. شاهد اين نكته جنگ جهانى چهارم، يعنى جنگ خليج فارس است كه موجب به وجود آمدن نظريه »نظم نوين جهانى« (بوش پدر) و نظريه جهانى شدن (بوش پسر) گرديد. 4. فهم تاريخى و جغرافيايى جنگ ايران و عراق، فهم آينده منطقه، ايران و جهان است. پس مطالعه مردمشناسى جنگ كه بر اساس جغرافيا و تاريخ بنا مىشود، مىتواند عمق استراتژيك آينده ايران را در منطقه و جهان روشن كند و غفلت از اين عمق استراتژيك، ابهام در آينده را به وجود مىآورد؛ مانند مطالعه جنگ، به عنوان برنامهاى تحميلى از سوى ابرقدرت و استراتژى دولت بازسازى براى خروج از اين وضعيت. 5. جنگ ايران و عراق، به تحولات درونى جغرافياى ايران شكل ديگرى داد كه همان »تلفيق جغرافيايى« ايران بود. تلفيق روستا و شهر، تلفيق طبقات بالاى شهرى با پايين شهرى، تلفيق اقوام ايرانى، تلفيق جنوب و شمال و غرب و شرق و تلفيق مركز و حاشيه جغرافيايى. با همين تلفيقها، ايران به انسجام جغرافيايى جديد خود دست يافت و نقطه عزيمت آينده خود را پيدا كرد؛ ولى بازسازى پس از جنگ، طبق مدل امريكايى تعديل اقتصادى، تلفيقهاى زمان جنگ را با بحران مواجه ساخت كه بحران هيجده تير و بحران اقوام نشانه آن است. 6. بازگشت به تلفيقهاى زمان جنگ، براى »بازسازى ثبات مدارانه« ايران ضرورى است. استراتژى دولت نهم در بازسازى و رشد ايران را مىتوان بر اساس بوم ايرانى بنا كرد و اين بايد بزرگترين بنياد تئوريك و نظريهاى دولت نهم را تشكيل دهد. آنچه تلفيقهاى مختلف را در جنگ تشكيل مىداد، مردمى بودن جنگ در ايران در مقابل سازمانى بودن آن در طرف عراق بود؛ يكى ساختار شكن و خط شكن بود و ديگرى ساختارى شديد حزبى و خط نگه دار. 7. امريكا از جنگ مردمى ايرانى، نبرد نا متقارن را خلق و نظريهپردازى كرد و به راحتى با تلفيق نرمافزار و سختافزار، دولت صدام را سرنگون ساخت. آنچه در جنگ ايران تحت عنوان »بسيجى بى ترمز« به صورت طنز بيان مىشد، بزرگترين استراتژى جنگ در جهان پيشرفته شد، پس فهم مصداق و تبديل آن به مفهوم و سپس استخراج نظريه، بايد بزرگترين مركزيت مطالعات ايران را تشكيل دهد. 8. جنگ ايران و عراق، ساختار سنتى خاورميانه را شكست و سنتى را كه انگلوساكسونها در طول ساليان متمادى برقرار كردند (مثل اتحاديه عرب) سرمايهدارى وابسته و سرمايه دارى سنتى و مستقل، تقسيم كردند و سپس ارتباطات خود را با جهان امروز بر اين اساس استوار كرد (مثل رابطه خاورميانه و شمال افريقا و امريكاى لاتين). 9. ساختار آينده جهان نيز بر همين دو اساس بنياد مىشود. سرمايهدارى يعنى، سنتى و مستقل و سپس تعامل اقتصادى و سرمايهدارى امريكا محور و بر اساس مركز نه پيرامون با محوريت بانكهاى مركزى امريكا. جنگ آينده اقتصادى، اين دو گونه اقتصاد را تشكيل مىدهد و چون سرمايهدارى، سنتى شود، مجبور به عدالت مىشود، چرا كه بى عدالت ، به ركود كشانده مىشود. 10. نظريه بانك محورى اقتصاد نيز خدشه دار مىشود و به جاى آن، مؤسسههاى سرمايه گذار اقتصادى به وجود مىآيند كه براى حفظ تعادل اقتصادى جامعه و عدالت به سرمايه گذارى و ايجاد اشتغال مىپردازد و با ايجاد شبكه جهانى مىشود. اين مؤسسات كه سطح ملى موجب رشد اقتصادى متوازن و به اثبات رسيده و جدايى از سرمايهدارى جهانى و عقب ماندگى از جهان مىشود (مثل كشورهاى سوسياليستى بلوك شرق قديم). 11. پس جغرافيا سازى جديد در جهان امروز بسيار ضرورى است. نقشه جغرافيا سازى نيز در جنگ ايران و عراق در جنگهاى بعدى آن در حال روشن شدن است. پس فهم جغرافيايى جهان آينده و ترسيم نقشههاى جغرافيايى جديد، مبدأ حركت جديد را تشكيل مىدهد. اين ترسيم از درون شروع مىشود ؛ يعنى بايد تركيب جغرافيايى داخلى عوض شود. 12. شهرهاى ايران از حالت درونى خارج شود و حالت منطقهاى به خود بگيرند. شيراز مركز مطالعات و تعاملات خليج فارس و بندرعباس مركز درياى عمان و جنوب افريقا و اقيانوس هند و زاهدان مركز مطالعات پاكستان و هند و مشهد مركز مطالعات و تعاملات افغانستان تا شمال چين و گرگان مركز مطالعات و تعاملات آسياى ميانه و رشت مركز مطالعات روسيه و تبريز مركز مطالعات قفقاز آذرى زبان و تركيه و اروميه مركز مطالعات قفقاز مسيحى و ارمنى و همدان مركز مطالعات كردستان عراق تا شمال افريقا و اهواز مركز مطالعه خاورميانه عربى.