responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 18  صفحه : 6

نقش‌ كتاب‌هاي‌ روانشناسي‌ خوديار در راستاي‌ بازسازي‌ روان
فیض سعید

نگاهي گذرا به تعداد كتاب‌هاي منتشر شده در زمينه‌ي روان شناسي و بررسي‌اقبال عمومي‌مردم به اين نوع كتابها، حكايت از نقش تاثيرگذار آنها در روند زندگي و روحيه‌ي افراد دارد. اما آيا تمام كتاب‌هاي روان شناسي در درمان بيماري‌هاي متنوع و مختلف رواني موثر هستند؟ و آيا افسردگي و اضطراب و بيماريهايي از اين دست با مطالعه‌ي كتاب‌هاي روان شناسي و به كاربردن توصيه‌هاي مندرج در اين كتاب‌هاي قابل درمان است؟ و آيا معقول است كه با پيشرفت علم پزشكي و ميزان تاثير درماني داروها (تا حد اعجاز) از مطالعه‌ي كتاب‌هاي روان‌شناسي انتظار مداوا و درمان داشت؟
واقعيت اين است كه، امروزه نياز مردم به روانشناسي ـ بخصوص روان شناسي خود يار ـ بسيار زياد شده است؛ زيرا مردم از يك سري تالمات رواني كه در جامعه با آن درگير هستند، رنج مي‌برند. مشكلات متعدد رواني مانند افسردگي، اضطراب، استرس و هم‌چنين ناسازگاري‌هاي اجتماعي موجب شده است كه افراد همواره درپي يافتن راه حل هايي براي حل بحران‌هاي روحي و كشمكش‌هاي رواني خود برآيند. اگرچه در بسياري از جوامع، دستاوردهاي صنعتي و تكنولوژيكي، سامان يافتگي اقتصادي را براي انسانها به ارمغان آورده است، اما از نظر روحي، وضعيت و اوضاع انسان‌ها بدتر شده است. يعني سرعت سرسام آور پيشرفت تكنولوژي در دنيا به حدي است كه ذهن انسان نمي‌تواند، خود را با اين سرعت و تحول هماهنگ و همگون سازد و به همين دليل، هر روز بيشتر از روزهاي گذشته بر فشارهاي رواني مردم افزوده مي‌شود. از سوي ديگر ما با هجوم پديده‌هاي نو روبرو هستيم كه از شرق و غرب بر مردم دنيا مي‌تازد، اين در حالي است كه مردم وسيله و سلاحي براي مبارزه با آن ندارند، اينجاست كه دهه‌ي هفتاد را دهه‌ي افسردگي و يا دهه‌ي هشتاد را دهه‌ي اضطراب و دهه‌ي نود را دهه‌ي استرس نام مي‌نهند.
با نگاهي به گذشته، در مي‌يابيم كه هرگز سطح افسردگي و سكته‌هاي قلبي و بيماري‌هاي رواني گذشته با امروز قابل قياس نيست. ما هيچ مقطعي از زمان را سراغ نداريم كه مردم به اين اندازه از داروهاي اعصاب مصرف كنند و اكنون خانه اي نيست كه در آن داروهاي ديازپام و اگزازپام و... وجود نداشته باشد. در كشورهاي پيشرفته به راه‌حل‌هايي مانند شركت در كلاس‌هاي مختلف آموزشي، كتابهاي متعدد و گروپ تراپي‌ها رو آوردند، تا از تالمات روحي خود بكاهند.
البته بايد توجه داشت كه در بسياري از بيماري‌ها، كلاس و كتاب درمان كننده نيستند و نمي‌توان گفت كه دارو و روانپزشكي بايد از برنامه بهداشت روان حذف شود؛ زيرا برخي از تالمات، بخصوص اگر زمينه‌ي ارثي يا منشأي شيميايي و بيوشيميايي داشته باشند، از طريق مطالعه‌ي كتاب‌هاي روانشناسي قابل مداوا نيستند. مثلا از آدمي كه دچار يك اختلال رواني است، نمي‌توان انتظار داشت كه مشكل خود را با مطالعه‌ي كتاب حل كند، زيرا اكثر كتاب‌هاي روانشناسي خود يار به تالماتي كمك مي‌كند كه اكتسابي است. بطور مثال براي مداواي بيماري‌هايي مثل وسواس، پرحرفي و حسادت، نمي‌توان از دارو استفاده كرد و در عين حال نمي‌توان يك بيماري روانشناختي را از طريق مطالعه‌ي كتاب روانشناسي درمان كرد. بنابراين، اينها لازم و ملزوم يكديگر بوده و بايد در كنار هم باشند.

به عبارت ديگر، بعضي از رفتارها را مي‌توان با مطالعه‌ي كتاب‌هاي مفيد روان شناسي درمان و كنترل كرد. در شيوه‌هاي جديد روان شناسي، مانند روان شناختي‌ثابت شده است كه حتي تالماتي مانند افسردگي را نيز مي‌توان از اين طريق درمان كرد، مثلا افسردگي مي‌تواند اختلالي در پيغامبرهاي عصبي باشد و در عين حال اين اختلال مي‌تواند منشأي بيماري يا منشأي اكتسابي داشته باشد كه با مطالعه‌ي كتاب‌هاي «روانشناختي» قابل درمان است، اثر درماني آنها نيز پاياتر و موثرتر از دارو درماني مي‌باشد. در بسياري از موارد علم اعصاب و روانپزشكي به جايي نرسيده است كه بتوان در مورد يك دارو حكم قطعي صادر كرد، بلكه بايد آن را تجربه كرد. مثلا ممكن است، كسي كه افسرده است، مجبور باشد، ده نوع دارو را تجربه كند تا يك نوع داروي خاص در مورد بيماري او به نتيجه برسد و حتي ممكن است، اين شخص قادر به درمان قطعي اين بيماري نباشد و با اين تلاش‌ها فقط به يك آرامش موقت برسد. اما با خواندن كتاب‌هايي در زمينه‌ي «شناخت درماني» مي‌توان به سلامتي ديرپاتر رسيد و از مضرات برخي از داروها نيز در امان ماند.
اگرچه تكنيك هايي مانند «آرامش ذهن»، از شرق و به خصوص از نواحي هند و چين برخاست، اما همين روش‌ها در غرب شكل منسجم تري به خود گرفت و در واقع غربي‌ها آن را بصورت علمي درآورند. شيوه‌هايي مانند «مدي تيشن» آرامش ايجاد مي‌كنند و بعضي از تالمات رواني را پايان مي‌بخشند، اما همين روش‌ها در برخي از تالمات روحي نيز تأثيري ندارند. مثلا نقش اين روش در كاهش افسردگي كم، اما در كاهش اضطراب بسيار موثر است. به هنگام مطالعه‌ي «مدي تيشن» فشار خون كم مي‌شود، قدرت تمركز زياد مي‌شود و يا شدت ضربان قلب و نبض كاهش مي‌يابد كه اين موارد روي اضطراب و استرس اثرات مثبتي دارند ؛ اما اگر فكر كنيم، بر رابطه‌ي ميان يك زوج كه در تضاد و تزاحم با يكديگر هستند، تأثير مي‌گذارد، اشتباه كرده‌ايم، اگرچه ممكن است با ايجاد آرامش، روابط اعضاي خانه را هموارتر ساخت. اما اشكال عمده‌ي اين تكنيك‌ها اين است كه؛ از آنجا كه اين تكنيك‌ها بيشتر حالت ذهني، معنوي و روحاني دارند، فاقد روش علمي روانشناسي هستند. مثلا اگر مادري در تربيت فرزندش موفق نيست، نمي‌توانيم با ايجاد تكنيك «ريلكسيشن» به او كمك كنيم كه فرزندش را تربيت كند، اما كتاب‌هايي كه از مباني و اصول تحقيقي برخوردار بوده و برپايه كاوش‌هاي علمي و دانشگاهي تاليف و به چاپ رسيده اند، داراي تاثيرات مطلوبي مي‌باشند. جامعه و نسل امروز به باور و نوعي باور درماني و شناخت از خود نيازمند مي‌باشد، بنابراين، بايد از كتاب‌هايي كه الهام بخش اين مسايل است، آغاز كرد. در اينجا اين سؤال مطرح مي‌شود كه ممكن است خيلي از مردم دچار افسردگي باشند و خود نيز متوجه اين بيماري خود نباشند، آيا بهتر نيست تمام مردم بدون توجه به طبقه بندي مذكور به مطالعه‌ي اينگونه كتاب‌ها مبادرت ورزند؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت كه اين يك امر طبيعي است و هر فردي ممكن است، در معرض نوعي تهديد قرار بگيرد و مضطرب مي‌شود، منتهي بحث مورد نظر ما اضطراب‌هاي طبيعي‌نيست. نمي‌توان جامعه و مردم را به دو گروه سفيد و سياه يا بدون اضطراب و مضطرب تقسيم كرد، بلكه همه‌ي مردم در سايه‌ي خاكستري بين اين دو هستند. افسردگي به هنگام از دست دادن يك عزيز، براي هر فرد طبيعي است، ولي اگر اين افسردگي پايا شد و پس از شش ماه يا يك سال همچنان ادامه يافت، حتما بايد با مراجعه به روان درمان‌گر آن را مداوا كرد. (بايد توجه داشت كه اين مورد در افراد مختلف فرق مي‌كند و كساني كه آمادگي بيشتري دارند، دوام بيماري در آنها بيشتر است). در اغلب كتاب هاي روان شناسي «خوديار» اينگونه آمده است كه افسردگي ناشي از يك ضايعه‌ي افسرده كننده ـ البته به شرط آنكه اتفاق بيفتد و تمام شود ـ مدت چهل روز تا سه ماه طول كشيده و در اين مدت تمام مي‌شود (مثل مرگ و مير و طلاق و از اين قبيل اتفاقات)، اما در بچه‌هايي كه در خانواده‌هايي كه زوجين از صبح تا شب با هم درگير بوده و دايما نوعي مبارزه ميان آن دو وجود دارد، بزرگ شده‌اند، تا زماني‌كه اين درگيري‌ها وجود دارد، زمينه‌ي بقا و تثبيت افسردگي نيز موجود است. در معلول هايي از اين دست بايد زمينه‌ها و علت‌ها و نيز نقش آموزش را در نظر گرفت. امروزه امر خطيري مانند ازدواج بدون هرگونه آموزشي صورت مي‌گيرد و به مسأله‌ي ازدواج كه بطور طبيعي مسايل مهم تري‌چون تولد فرزند و بقاي نسل را بدنبال دارد، آنچنان كه شايسته و بايسته است، پرداخته نمي‌شود و عملاً هيچ معياري براي آن وجود ندارد، به خصوص ازدواج‌هاي سنتي كه فاقد هرگونه آموزش زناشويي هستند، در سطح وسيعي صورت مي‌گيرد. بنابراين، با چنين ازدواج هايي چگونه مي‌توان انتظار داشت كه اختلاف و تنش وجود نداشته باشد؟ (هر چند سلطه‌ي حاكم در خانواده‌هاي سنتي ـ كه ريشه در باورهاي غلط و غيرمنطقي دارد ـ ممكن است، در برخي از خانواده ها، نظم و انظباط روبنايي ايجاد كند).

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 18  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست