«حقوق بشر» از جمله مفاهيم جديدي است كه در فرهنگ سياسي ـ اجتماعي آدميان، عمر درازي ندارد. اگر چه بشر از آغاز آفرينش، همواره حقوقي براي خويش در نظر ميگرفته، اما تا قرن بيستم اين حقوق، تبلور رسمي جهاني نداشت. تصويب اعلاميهي جهاني حقوق بشر در سال 1948، نخستين حركت جهاني براي تدوين مجموعهي حقوق انسانها، صرفنظر از رنگ، نژاد، اعتقادات، مليت و...، بود. به اين ترتيب حقوق پراكنده و نامنسجم آدمي، در يك متن و جمع آوري شده و به منزلهي «ميثاق بينالمللي» مورد توجه جهانيان قرار گرفت.
آنچه در اعلاميهي جهاني حقوق بشر بيان گرديد، درواقع ساختن حقوق آدمي بر اساس مفروضات فلسفي و ملزومات اجتماعي ـ سياسي عصر مدرنيته است. نظريه پردازان حقوق بشر، با توجه به مباني متافيزيكي مدرنيته، تعريف ويژهاي از «انسان» را مبنا قرار داده و براساس اين تعريف، حقوق خاصي براي انسان در نظر گرفتهاند.
همايش بينالمللي حقوق بشر و گفتوگوي تمدنها، با توجه به جايگاه اين مسأله طراحي و اجرا شده است. اين همايش به همت دانشگاه مفيد و مركزگفتوگوي تمدنها در روزهاي 15 و 16 ارديبهشت در سالن اجلاس سران كنفرانس اسلامي، با حضور انديشمندان و متفكران داخلي و خارجي برگزار شد. با توجه به اهميت موضوع اين همايش و نيز ژرف انديشي و دقت در مقالات ارائه شده به آن، قسمتي از مطالب ارائه شده توسط جناب آقاي رحيم نوبهار (دبير همايش حقوق بشر و گفتوگوي تمدنها) و ناصر قرباننيا(دبير كميته علمي همايش) و سپس خلاصهاي از مقالات ارائه شده از طرف سخنرانان خارجي اجلاس را ملاحظه ميكنيد.
«پگاه»
اقدامات لازم براي برگزاري اين همايش در چه زماني انجام گرفت؟
از آبان سال 1378 كميتهاي در گروه حقوق دانشگاه مفيد تشكيل شد، اين كميته مأمور طراحي و اجراي اين همايش گرديد. كار مطالعه و بررسي همايش تا خرداد ماه [1379] به طول انجاميد و مقرر گرديد، همايشي با عنوان حقوق بشر و گفتوگوي تمدنها تشكيل شود. اين همايش توسط دانشگاه مفيد و برخي از همكاران داخلي و خارجي آن برگزار شد. خوشبختانه اين همايش با استقبال بسيار خوبِ انديشمندان و استادان داخلي و خارجي روبرو گرديد. به طور كلّي 96 مقاله از محققان و استادان ايراني و 60 مقاله از استادان و پژوهشگران خارجي به اين همايش ارسال شد، كه براساس بررسيهاي انجام گرفته توسط كميتهي علمي همايش، حدود 50 تا 60 عدد از اين مقالات داراي ارزش و اعتبار براي انتشار در مجموعهي مقالات منتشره ميباشد. در طول دو روز كار اين اجلاس در تهران نيز، 25 مقاله از محققين داخلي و خارجي ارائه گرديد.
هدف از برگزاري همايش چه بود؟
در طراحي همايش چند نكته مورد نظر بود:
1 ـ سال 2001 به پيشنهاد رياست محترم جمهوري اسلامي ايران و تصويب در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، سال گفتوگوي تمدنها ناميده شد. يكي از مسائل مهمي كه بايد با گفتوگو حل شود، مسألهي حقوق بشر است. ظاهرا مسألهي نسبيّت فرهنگي و تئوري جهاني بودن «حقوق بشر» متناقض است و حلّ اين مشكل فقط از راه گفتوگو امكانپذير ميباشد. تمدنها، اديان و فرهنگها اصول مشتركي دارند كه ميتواند پايه و مبناي حقوق بشر جهاني به شمار آيد.
2 ـ حقوق بشر مسألهي پراهميت حال و آيندهي جامعهي بشري است و مباحث دامنهداري دربارهي آن وجود دارد. ميدانيم كه اصل جنبش حقوق بشر، جنبش جديدي است (اگر چه حقوق بشر در هميشهي تاريخ مورد توجه اديان، پيامبران، مصلحان و حكيمان اجتماعي بوده است) با آنكه در غرب تلاش علمي گستردهاي در موضوع حقوق بشر صورت گرفته اما در كشورهايي مانند ايران پژوهش چنداني دربارهي مسائل مختلف آن صورت نگرفته است، در حالي كه پرداختن به آن ضروري به نظر ميرسد.
اينكه از يك پديده استفادهي ابزاري ميشود، دليل نامقدس بودن آن نميباشد و بايد همهي جوانب آن پديده را مورد بررسي قرار داد.
از طرفي جنبش حقوق بشر بعضي از آموزههاي ديني را زير سؤال برده است. بديهي است متفكران و انديشمندان ديني بايد براي همهي اين پرسشها، پاسخ مناسب عقلاني ارائه كنند.
يكي از مهمترين اهداف اين همايش علمي، بحث و بررسي دربارهي مسائل مختلف حقوق بشر از نگاه اديان و تمدنها ميباشد. مباحثي چون: تبيين مباني تئوريك و پايههاي ديني، فلسفي و اخلاقي حقوق بشر؛ نسبت ميان اديان و حقوق بشر؛ جهاني بودن حقوق بشر و مسألهي نسبيّت فرهنگي؛ مباني انسانشناختي حقوق بشر؛ راههاي دستيابي به وفاق عمومي و اجماع دربارهي مفاهيم حقوق بشر و...
برگزاري اين همايش بستري را فراهم كرد كه انديشمندان و فرزانگان حوزه و دانشگاه به صورت جدّي با اين پرسشها روبرو شوند و به تأمل، تحقيق و پژوهش بيشتر توجه كنند.
3 ـ بعضي از دانشگاههاي كشور قصد دارند، دورهي آموزشي «حقوق بشر» را در مقاطع تكميلي برگزار كنند، (دانشگاه مفيد هم اين كار را انجام خواهد داد). با توجه به اين مسأله دانشجويان فاقد منابع لازم در اين زمينه خواهند بود. يكي ديگر از اهداف اين همايش ارائهي مقالات برگزيده به جامعهي علمي كشور بود، تا هم يك منبعي كمك آموزشي براي دانشجويان محسوب شود و هم مورد استفادهي پژوهشگران قرار گيرد.
چرا نام اين همايش را «حقوق بشر و گفتوگوي تمدنها» انتخاب كرديد؟
گفتوگوي تمدنها در رشتههاي مختلف علوم انساني (در مباحث فلسفه، عرفان، معرفتشناسي، تاريخ، ادبيات، هنر، حقوق و...) انجام ميگيرد.
در اين همايش از اديان و تمدنهاي مختلف خواستهايم كه ديدگاه خود را در مورد مسألهي حقوق بشر اعلام و ابراز كنند. زيرا امروزه در مورد مسألهي حقوق بشر اختلافات زيادي وجود دارد و ديدگاههاي مختلفي دربارهي آن موجود است. به همين دليل اين مسأله به بحث گذاشته شد تا انديشمندان و محققان [از تمدنهاي مختلف [ديدگاههاي خود را در اين زمينه اعلام كنند. در واقع گفتوگوي ميان تمدنها در موضوع حقوق بشر منظور بوده است.
چرا اين همايش در تهران برگزار شد؟
از اهداف همايش اين بود كه، حوزهي علميهي قم را به اين موضوع توجه دهد كه؛ بحث حقوق بشر جداي از مسائل سياسي، يك بحث علمي است و بايد در محيطهاي علمي مورد بحث و بررسي قرار گيرد كه خوشبختانه تا حدودي در اين زمينه موفق بودهايم و از طرف محققان حوزه مقالات خوبي به دستمان رسيد. و در اين دو روز برگزاري همايش حضور روحانيون از نظر ارائهي مقاله بسيار خوب بود و اگر بخواهيم از لحاظ صنفي مقالات را طبقهبندي كنيم، يكي از گروههايي كه بيشترين مقالات را ارسال كرده بودند، روحانيون ميباشند. و امّا علّت اين كه همايش در قم برگزار نشد، بيشتر به امكانات مربوط ميشد، زيرا مطمئن نبوديم كه بتوانيم اين امكانات را در قم فراهم كنيم، با توجه به اين كه همايش در سطح بينالمللي برگزار ميشد و نياز به سيستم ترجمهي همزمان وجود داشت.
چرا در حاشيهي همايش ميزگردهاي علمي برگزار نگرديد؟ با توجه به اين كه معمولاً ارائهي فشردهي مقالات در مدت زمان محدود همايش، پاسخگوي انتظارات شركتكنندگان نبوده است؟
در هنگام تنظيم برنامهي همايش به اين نكته توجه كرده بوديم اما به دليل بُروز برخي مشكلات، (از جمله اين كه تعداد مقالات رسيده زياد بود و طبعا ميهمانان خارجي كه در يك همايش حاضر ميشوند، توقع دارند كه مقالهي خودشان را ارائه دهند) نتوانستيم آن را انجام دهيم. البته در مورد اين كه، يك روز نيز كميسيونهاي تخصصي در قم جلسه داشته باشند، بحث شد، ولي به دلايل مختلف اين كار انجام نگرفت. البته منظّم كردن چنين همايشي ـ با توجه به اين كه حدود 30 ميهمان خارجي را داشتيم ـ كار آساني نيست و همكاران ما در اين مدت تلاش بسيار زيادي كردند، تا نتيجهي مطلوب بدست آيد .
چه برنامههايي را براي آينده درنظر گرفتهايد؟
از طرف مسئولين دانشگاه مفيد اعلام شده است كه اين همايش به صورت دورهاي و هر دو سال يكبار به كار خود ادامه خواهد داد، تا ابعاد علمي اين مسأله مطرح شود. خصوصا براي طلاب و روحانيون محترم تا بتوانند موضع اسلام را در مورد مفاهيم حقوق بشر روشنتر نمايند.
دكتر ادوارد علم
(استاد فلسفه و الاهيات دانشگاه نوتردام، لبنان)
«مسيحيت و اعلاميهي جهاني حقوق بشر» عنوان سخنراني اين استاد لبناني بود كه قصد داشت طي آن مواجههي تاريخي و فرقهاي مسيحيت را با مفاهيم اعلاميهي حقوق بشر تبيين كند. ايشان اظهار داشتند: «مفهوم حقوق بشر در عصر مدرنيته ظهور كرده است. كساني كه براي اولين بار، حقوق بشر را تدوين كردند روشنفكراني اروپايي و امريكايي بودند كه از مسيحيت سنتي فاصله گرفته بودند و در بسياري از موارد آن را نفي ميكردند.
واقعيت اين است كه در ميان فهرست بلند و طولاني متفكران حقوق بشر، از جان لاك گرفته تا جفرسون، امكان ندارد فردي را بيابيم كه به مسيحيت سنتي گرايش و دلبستگي داشته باشد،البته آثار ژان ژاك روسو، در اين مورد استثنا است، ولي در مورد او هم بايد تذكر داد كه روسو بعدها رسما از گرايش خود به مذهب كاتوليك اعراض نمود، بنابراين روسو را نيز نميتوان مؤيدي بر اين مدعا دانست. به نظر ميرسد اگر امرز، مسيحيت سنتي، حقوق بشر را پذيرفته و ترويج ميكند به اين دليل است كه در پي مشروعيت بخشيدن به خويش است، يعني مسيحيت سنتي درگذر زمان مجبور شده است، خود را با مفاهيم جديد آشتي دهد، مفاهيم قدرتمندي كه مقاومت در برابر آن هيچ سودي ندارد. بسياري معتقدند كه: اگر مسيحيت چنين نميكرد، مرگ خويش را امضا كرده بود.
البته اين استاد لبناني تمام بحث خود را دربارهي مسيحيت سنتي (ارتدوكس) متمركز كرده بود و از توجه به ساير فرقهها و جريانات مسيحي و نسبت آنها با اعلاميهي جهاني حقوق بشر، صرفنظر كرد.
گرچه سخن از مباني فلسفي و كلامي اعلاميهي جهاني حقوق بشر و بيان اين كه اين مباني، با شريعت مسيح سازگار است، تازگي ندارد.
امّا به مقايسهي تحليلي مباني نظري اعلاميّه، با اصول شريعت عيسوي كمتر پرداخته شده است، اين مقاله در پي انجام چنين كاري است.
البتّه اين كارِ بسيار دشواري است، زيرا نه تنها برخي از اصطلاحات و عبارات مهم اعلاميه در بخش اعظم سنّت مسيح يافت نميشود، بلكه اين اصطلاحات توسّط كساني تنظيم شده است كه اين سنّت را نفي نميكنند، به علاوه، بديهي است كه برخي از واژهها و عباراتي كه آشكارا به مسيحيّت سنّتي تعلق دارند، منحصرا مسيحي نميباشند.
***
پروفسور ويليام سويت
(گروه فلسفه، دانشگاه سِنْتْ فرانسيس فاويد كانادا)
او به بررسي سه سؤال پرداخت: 1 ـ آيا ميتوان مبنايي فلسفي براي آموزهي حقوق بشر پيدا كرد؟
2 ـ آيا گفتوگوي حقوق بشر اصالتا غربي است؟
3 ـ آيا ترويج و اعتلاي حقوق بشر، مغاير يكپارچگي فرهنگي جوامع غير اروپايي و غير امريكايي است؟
اين سؤالها بازتابي از اعتراضها و ايرادهاي گوناگون به مسألهي حقوق بشر است.
وي در بررسي اين ايرادات سهگانه و پاسخ به آنها مبناي خود را، هويت فرهنگي قرار ميدهد. منظور وي از هويت فرهنگي عبارت از وحدت يا انسجام افكار و عقايد موجود در نهادها و رفتارها ـ كه نشاندهندهي فكر يك گروه و در برگيرندهي آمال، اهداف، تاريخ، محيط زيست و وجه تمايز آن گروه با ساير گروهها ـ ميباشد.
او اظهار داشت كه هويت فرهنگي، تنها تفاوت فرهنگي (آنچه منحصر به فرد باشد) نيست. با اينكه ممكن است افراد داراي هويت فرهنگي باشند، ولي اين مفهوم از آنِ گروهها است نه افراد.
به همين دليل، از نگاه نويسندهي اين مقاله مفهوم قديميي كه از هويت فرهنگي وجود دارد، مفهومي متروك ميباشد.
براي آنكه فرهنگها به حمايت و بالندگي خود ادامه دهند، بايد نگاهي به پيش داشته باشند و به همين دليل به جاي هويت فرهنگي از مفهوم يكپارچگي فرهنگي استفاده ميكنيم.
***
دكتر حسن صلاح الدين اللبيدي
(استاد دانشكدهي حقوق، دانشگاه اسيوط مصر)
اين استاد و حقوقدان مصري كه سخنانش را تحت عنوان «مقايسهاي ميان تئوري حقوق بشر در اسلام و مباني و استاد حقوق معاصر» ارايه كرد، ضمن مقايسهي دو نظام حقوق بشر اسلامي و اعلاميهي جهاني حقوق بشر به اين نتيجه رسيد كه برنامههاي حقوقي موجود در قوانين اسلامي، براي حفظ و نگهداري از حقوق انسانها، جامعتر از اسناد بينالمللي است. او در سخنراني خود اظهار داشت:
حقوق بشر از زمان آفرينش انسان، همواره پابرجا بوده و اديان آسماني يكي پس از ديگري اين حقوق را يادآوري نمودهاند.
با اين حال از آنجا كه اسلام پايان بخش تمام اديان الاهي است، حقوق بشر را به طور كامل و مبتني بر پنج اصل بيان نموده است:
1ـ اصل فكري: به معناي آزادي انسان و نفي بندگي غير خدا.
2ـ اصل قانوني (بُعد قانونگذاري): به معناي وضع احكامي كه بر اساس آن تجاوز به حريم انسان روا نيست.
3ـ اصل قضايي: به منظور حمايت از انسان و حقوق او.
4ـ اصل اجرايي: كه به موجب آن حاكم عهدهدار رعايت حقوق انسان است.
5ـ اصل حمايت مردمي: به اين معنا كه دفاع از حقوق انسان، بر همهي افراد جامعه دفاع از حقوق انسان، بر همهي افراد جامعه واجب است.
اين نظريّهي كامل و جامع، كه جز اسلام ديني به آن نپرداخته، حقوق بشر اسلامي را از اعلاميههاي معاصر حقوق بشر متمايز ميكند و به آن برتري ميبخشد.
زيرا اين اعلاميهها به يك نظريّهي فراگير در اين مورد دست نيافتند و تنها به پارهاي از مصاديق حقوق بشر توجه كردهاند.
***
پروفسور جورج، اف، مك لين
(استاد فلسفهي واشنگتن)
از ديگرسخنرانان روز دوم همايش، پروفسور مك لين بود كه سخنان خود را با عنوان «حقوق بشر و گفتوگوي تمدنها» آغاز كرد. اين سخنران، آشكار موضعي فلسفي برگزيد و سعي داشت با توسعهي مفهوم حقوق بشر، آن رااز محدودهي فرهنگ غرب بيرون آورد. وي اظهار داشت:
بخش اعظم نظريهي حقوق بشر، در فضاي مجرد عقلانيت غربي، بارور شده است. براي آنكه گفتوگوي واقعي تمدّنها وجود داشته باشد، بايد اين افق را تا آنجا گشود كه ابعادي از ذهنيّت انساني را در برگيرد. با اينكار قرائت جامعتري از آزادي انسان مُيَسّر ميگردد. همين آزادي است كه الگوي ارزشها و فضايل را شكل ميدهد و با فرهنگهاي گوناگون و در نهايت با تمدّنهاي چندگانه تلفيق ميشود.
از اين رو پرسش اساسي اين است كه آيا انسان ميتواند، فهرستي از حقوق بشر را براي سعادت خويش وضع كند؟ يعني آيا ممكن است حقوقِ بشر را به منزلهي جلوه و بياني از آزادي انسان كه سازندهي نوعي فرهنگ است بدانيم؟ در چنين صورتي، حقوق بشر محصولي وارداتي نخواهد بود و در درون هر ملتي با قدرتي سدّ ناشدني، حمايت خواهد شد. قدرتي كه يك ملّت، تمدّن و سرنوشت خويش را با آن رقم ميزند و به همين دليل ضمن التزام به گفتوگو، خود را متعهّد به رعايت حقوق بشر عامّ انساني نمايد.
***
نيل هيكس (پژوهشگر امور صلح بينالمللي)
اين پژوهشگر برجسته، سخنان خود را تحت عنوان «ابعاد عمومي مسألهي حقوق بشر در تئوري و عمل» آغاز كرد. او در ابتدا تصريح كرد كه اين بحث، بيشتر بر صورتهاي عملي و اجرايي حقوق بشر متمركز است. ايشان در ادامه اين نكته را مطرح كردند كه: برخي تصور كنند استانداردهاي حقوق بشر، جهاني است و بر همين اساس به دخالت در امور داخلي كشورها ميپردازند، غافل از اينكه اين كار نقض حاكميت ملي كشورها است. با اين همه اصل موضوع حقوق بشر موضوعي غير قابل انكار ميباشد.
حقوق بشر از زمان تدوين تاكنون، توانسته است پيشرفتهاي مهمي داشته باشد، با اين همه هنوز مردم اكثر كشورهاي جهان ـ از جمله امريكا ـ از حداقل حقوق محرومند، خانم مري رابينسون بازرس سازمان ملل اين مسأله را شرمآور خوانده است. حقوق بشر، يك گفتوگو است كه ميتواند مبنايي براي قانونگذاري باشد، البته بايد سعي كرد كه منشور حقوق بشر با ارزشهاي ملي هر كشور هماهنگ باشد، زيرا حقوق بشر در هر كشور با توجه به فرهنگ خاصِّ آن كشور، معني خاصي دارد. متأسفانه برخي از قسمتهاي اعلاميهي حقوق بشر، كاملاً غربي است كه منتشر ميشود. اما در عصر ما با توجه به انقلاب ارتباطي و گسترش فنآوري اطلاعاتي، توان كنترل انحصاري دولتها نسبت به شهروندان كاهش يافته و طبيعتا روند نقض حقوق بشر از سوي دولتها كاهش يافته است.
نتيجه آنكه با همهي سوء استفادههايي كه از مفهوم حقوق بشر در عالم سياست و توسط قدرتهاي جهاني صورت ميگيرد باز هم عدم حمايت از حقوق بشر فساد را ترويج ميكند.
***
نازيلا گانيا هركوك
(استاد حقوق بينالملل و حقوق بشر دانشگاه لندن)
اين استاد حقوق، بحث خود را بر تأثير مهم دين و عقيده بر روند تمدن سازي متمركز كرد و در سخناني با عنوان «حقّ آزادي مذهب يا عقيده در نظام بينالمللي حقوق بشر و گفتوگوي اديان» اظهار داشت: «طرح تقويت آزادي دين عقيده در حقوق بينالملل و بشر و مشكلاتي كه با آن روبهروست، به مطالعهي رابطهي حقوق بشر و گفتوگوي تمدن نيازمند است. نقش دين در گفتوگوي تمدنها، در درجهي اول قرار دارد و نبود اجماع ميان اديان (در مسائل بين المللي) مانع حضور آنها در صحنهي بينالمللي ميشود. اما طرح گفتوگوي تمدنها، نقش مهمي در رها سازي قدرت دين به عنوان عامل حركت به سوي نظم جهاني در بالا بردن درك متقابل بين اديان ايفا ميكند. به اين ترتيب نقش اساسي در ايجاد آزادي بيشتر براي اديان در قوانين حقوق بشر داشته باشد.
طرح گفتوگوي تمدنها راهي است كه در آن، دولتمردان، جامعه مدني و گروههاي ديني ميتوانند، موانع آزادي دين را در حقوق بينالمللي بشر با همكاري از بين ببرند. موقعيت حاضر، فرصتي است كه اديان با عزمي راسخ به گفتوگو بنشينند و به يك اجماع و اتفاق نظر برسند. اين طرح براي اديان فصتهايي را ايجاد ميكند كه موانع تحقق آموزههاي ديني را، در قوانين مربوط به حقوق بشر برطرف سازند. در حالي كه حضور اديان در سطح بينالمللي بيشتر به صورت فردي بوده و طرح گفتوگوي تمدنها اين فرصت را بوجود ميآورد كه اديان به صورت چند جانبه در صحنه بينالملل حضور پيدا كنند.
***
وهبة مصطفي الرحيلي
(رئيسگروهفقهومذاهباسلاميدانشگاهدمشقسوريه)
«آزادي انديشه و بيان از ديدگاه اديان و تمدنها» عنوان سخنراني اين استاد سوري بود. ايشان ضمن كاوش در زواياي مسألهي آزادي در اسلام، به مقايسهي موقعيت و وضعيت اين مفهوم در اسلام با ساير مكاتب پرداخت: «آزادي با فطرت آدمي مأنوس است، زيرا خداوند آن را به بشر اهدا كرده است. آزادي پايه و اساس وجود فرد در جامعه است. آزادي انديشه و بيان، از تمام آزاديها مهمتر و شفافتراست. آزادي در اسلام، آزادي مسئولانه است تا از اين طريق انسان بتواند به حق رسيده و از باطل دوري كند. اين آزادي قيودي دارد كه در مسير منافع عمومي و به نفع انسان است. پس اگر آزادي به نيت روشن كردن حقايق باشد، مقدس است. آزادي انديشه و بيان، سه صورت مهم دارد: علمي، سياسي، ديني.
اسلام براي آنكه آزادي منجر به اخلال درنظم جامعه نشود، ضوابطي درنظر گرفته است. برخي از اين ضوابط، مطلق و برخي ديگر از آن نسبياند. ضابطهي مطلق آزادي، حمايت از اصول و قواعدي كلي، براي حيات شايسته است، ضابطهي نسبي، اصول و قواعدي است
كه به تناسب زمان، مكان يا افراد بخصوص تغيير ميكند.
آزادي دو قيد مهم دارد: قيد دروني كه نفس را تابع وجدان ميكند و اسلام آن را با واژهي «حيا» معرفي ميكند. قيد خارجي كه بدليل ضعف قيود نفساني و دروني از قانون ناشي ميشود. اسلام براساس اين مساله كه هيچ اكراهي در دين وجود ندارد، انتخاب هر عقيدهاي را براي غير مسلمانان محترم ميشمارد. اين احترام به عقيده برسه اصل استوار است: 1 عدم امكان كنترل فكر و انديشه 2 ـ آزادي فرد در پذيرش يك عقيده 3ـ آزادي عمل براساس عقيده.
با اين همه آزادي بيان در اسلام محدود به رعايت ويژگيهاي اجتماعي، فرهنگي و امنيتي ميباشد. آزادي خود، ما را ملزم ميكند كه اخلالگران آزادي را مجازات كنيم، مجازات مرتد رد اسلام، فقط بخاطر بازگشت از دين نيست. اگر كسي در تمام عمر مرتد باشد اما آسيبي به عقايد جامعه نرساند مجازات ندارد، اما اگر اين آزادي را با فساد و آسيب به جامعه همراه كند همهي نظامها او را مجازات خواهند كرد و اين نكتهاي طبيعي است. غير مسلمانان اين مسأله را زشت ميشمارند، در حاليكه ريشهي اين مسئله را نميدانند.اسلام از آغاز يار و ياور آزادي بوده است. اسلام از جمله نخستين ادياني است كه نداي آزادي سر داد و به شدت از آزادي انديشه و بيان دفاع كرد.
***
جك دانلي
(استاد مطالعات بينالمللي دانشگاه دنور. امريكا)
جهان شمولي اعلاميهي جهاني حقوق بشر عنوان سخن اين استاد امريكايي بود: «حقوق مندرج در اعلاميه جهاني حقوق بشر مقبوليتي عام يافته و با آن كه تفاوتهاي مهمي درچگونگي اجرايي اين حقوق در جوامع مختلف وجود دارد، بايد نسبت به همهي تمدنها به اجرا در آيد، در حوزهي حقوق بشر، گفتوگوي تمدنها مشتركاتي بسيار مهمتر ازتفاوتها و اختلافها معرفي ميكند.
در حقوق بشر سه سطح بايد از هم جدا شود 1. سطح مفهومي، كه در آن تفاوت بسيار ناچيزي ميان تمدنها به چشم ميخورد. 2 ـ سطح تفسير. 3 ـ سطح اجرا. در دو سطح اخير ميتوان از تفاوتهاي ملي، منطقهاي و فرهنگي ـ به شرطي كه از چارجوب مفاهيم حقوق بشر فراتر نرود ـ دفاع كرد.
با توجه به تفاوتهاي آشكار و مهم ميان تمدنها، جهان شمولي حقوق بشر نيازمند توضيح و توجيه است. پديدههاي بازارهاي جديد و دولتهاي مستقل سرزميني، تهديداتي متوجه كرامت ذاتي انسان ميسازند كه ميتوان با سازوكارهاي متنوع نهادين به رويارويي با آنها برخاست و در اين ميان، فقط حقوق بشر كارآيي خود را با اثبات رسانده است.
جهان شمولي ساختاري، تنوع فرهنگي را در سطح مفاهيم حقوق بشر غنا ميبخشد، البته اين تنوع از مرحلهي تفسير و اجراي حقوق بشر، خود را نشان ميدهد از اين رو ديدگاه جهان شمولي نسبي، راهي براي يكسان سازي فرهنگي نيست و يا امپرياليسم فرهنگي را در خود پنهان دارد.
***
دكتر دانيل برونبرگ
(استاد علوم سياسي، دانشگاه جورج تاون، امريكا)
در چند سال گذشته انديشمندان و فرهيختگان مسلمان و غربي همايشهايي بر پا داشتند كه بعضي از آنها بسيار موفق هم بوده است. موضوع اصلي مورد بحث در اين همايشها گفتوگوي تمدّنها بوده است. هر چند اين متفكران در خصوص معنا و مفهوم گفتوگو با يكديگر موافق بودهاند، ولي دربارهي معناي تمدّنها نظرات مختلفي در ميان آنان وجود داشته است.
اين مقاله به بررسي مناقشه، دربارهي معنا و مفهوم گفتوگوي تمدنها ميپردازد و سهم و نقش سيد محمّد خاتمي، رييس جمهور ايران را در اين خصوص ارزيابي ميكند.
افكار و انديشههاي خاتمي به چند دليل داراي اهميت است:
نخست آن كه او در مقام رييس جمهور كشوري كه پس از سالها درگيري و كشمكش، به دنبال يافتن زمينههاي مشترك با ملّتهاي غربي است، نمونه و الگويي فعال و عملي از گفتوگوي تمدّنها را عرضه ميدارد.
دوم آن كه، رييس جمهور خاتمي خود يكي از مدافعان پيشرو و پُر نفوذ اين انديشه [گفتوگوي تمدنها] بوده است.
دليل سوم اين كه وي در نوشتهها و مصاحبههاي خود، انديشهها و مفاهيمي ارايه كرده كه به مسألهي گفتوگوي تمدّنها سَمت و سويي تازه و جذّاب ميبخشد.
اين مقاله بر اين انديشهها متمركز است و از اين راه اثبات ميكند كه فكر چنين گفتوگويي خود پديدهاي رو به تكامل است و داراي چهرهها و صورتهاي گوناگوني ميباشد. در اين ميان دو جلوهي خاص از تفكر خاتمي مورد بررسي قرار ميگيرد: اول آنكه، برداشت خاتمي از گفتوگوي تمدّنها نه تنها در برگيرنده بلكه فراتر از دو نظريهي عمده دربارهي اين گفتوگوست. نكتهي دوم، عبارت است از تمركز و تأكيد خاتمي بر رابطهي انداموار ميان گفتوگوي تمدّنها، مسائل حقوق بشر و آزادي.