responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 15  صفحه : 3

طرحي ‌نو در ارتباط‌ فرهنگي‌ ايرانيان ‌و عرب‌ها
کرمى محمدتقى

قسمت دوم

براي ارتقاي مرتبه‌ي ارتباط از سطح تجاري به سطح فرهنگي، ضرورت دارد گفتمان‌هاي اساسي حاكم بر رفتار و انديشه‌ي متفكران ايران و عرب، مورد سنجش انتقادي قرار گيرد. ضروري است خود شيفتگي طرفين و اتكاي تام به تجربه‌هاي ويژه خود، به عرصه‌ي گفت و گو با ديگري و شناخت ديگري و در مرتبه‌ي بالاتر مسئوليت در برابر ديگري بدل شود. ضروري است كه گفت و گو بايد از سطح ضرورتي سياسي و فرهنگي به سطح ضرورت اخلاقي بدل شود. به نظر مي‌رسد براي پي ريزي چنين عرصه‌اي، به طرح مسايل گذشته و سنت تاريخي خود نياز چنداني نداريم؛ زيرا بايد اذعان كرد كه سنت‌هاي تاريخي مذهبي و ملي طرفين، بيش از آن كه بر تفاهم، عدالت و مسئوليت در برابر ديگري يا مفاهيمي از اين دست تكيه كرده باشد، بر عناصر و آموزه‌هاي گاه خصمانه و فتنه‌انگيز استوار بوده‌اند.
در عرصه دانش‌هاي مختلفي چون فقه، كلام، حديث و به طور كلي ادبيات برجاي مانده از دوران‌هاي گذشته، دلايل زيادي بر درستي اين مدعا وجود دارد. از سوي ديگر مفاهيم اخلاقي سنتي و به تبع آن فلسفه سياسي بيشتر بر كيفيت ارتباط انسان با خدا تاكيد كرده‌اند، اما در باب رابطه انسان با انسان‌هاي ديگر، به ندرت سخن به ميان آورده‌اند. بنابراين پژوهش‌هاي راهبردي ما بايد معطوف به آينده باشند، همچنين ضروري است مفاهيم موروثي به گونه‌اي عميق اصلاح و بازسازي شوند.
براي فهم درست اين مدعا كافي است در حوزه‌ي خاصي؛ يعني تقريب و گفت و گوي ميان مذاهب، به كارنامه‌ي گفت و گوي مصلحانِ شيعي و سني در صد سال گذشته، نگاهي گذرا بيفكنيم و نوشته‌هاي كساني چون سيد شرف الدين، سيد محسن امين، كاشف الغطا و سليم البشري و نيز طرح‌هايي چون «تقريب بين المذاهب» كه نخستين بار در زمان مرجعيت آيت اللّه‌ بروجردي مطرح شد، به دقت ملاحظه كنيم، به زودي در مي‌يابيم كه اين گونه نوشته‌ها و يا فعاليت‌هاي فرهنگي و غالبا متكيِ بر سنتِ گذشته، از فراهم آوردن عرصه‌اي جدّي براي تفاهم و گفت و گوي عاجز ماندند و نتيجه‌ي چنداني به بار نياوردند، ـ به گونه‌اي كه به جرات مي‌توان گفت حتي در سطح محدود گفت و گوي ميان مذاهب نيز نتوانستند راه‌گشا باشند، ـ تا چه رسد به اين كه در عرصه‌ي بين المللي گره‌گشايي كنند.
3. حضور مؤثر باورهاي ديرينه‌ي فرهنگي و وجود ذهنيت منفي از «يك‌ديگر»، مانعي بر سر ارتباط ميان عرب‌ها و ايرانيان
تصويري كه ايرانيان و عرب‌ها طي چند قرن از يك ديگر پرورانده‌اند، بيش از اين كه زاييده‌ي واقعيت زيسته‌ي آنان باشد، آميزه‌ي عجيبي از اوهام، خيال پردازي‌ها، باورهاي كهن و افزون بر همه‌ي اين‌ها، گرايش‌هاي قومي و نژادي است. اين ذهنيت سبب شده است ايرانيان و عرب‌ها از يك سو به دور از هم و در بي خبري كامل از يك ديگر زيست كنند و از سوي ديگر به سبب عدم ارتباط و شناخت مستمر، ذهنيتي كاملاً غير واقعي و در عين حال منفي نسبت به يك ديگر بپرورانند. اين امر به ويژه در عرصه‌هاي مختلفِ ادبياتِ (عاميانه و رسمي) كاملاً نمايان است. گواه صحبت اين مدعا وقوع جنگ ميان حضور پيوسته‌ي غرب طي دو قرن اخير در منطقه نيز، مزيد بر علت شده است و همواره به مثابه‌ي عامل تشديد كننده‌ي وضعيت نابه‌سامانِ موجود، عمل مي‌كرده است طي اين دوره، هم عرب‌ها و هم ايرانيان، مي‌كوشيدند تنها از رهگذر فرهنگ رسانه‌اي غرب، از وضعيت يك ديگر آگاه شوند، البته در اين ميان گاه استاد يا دانشجويي مبادله شده است و همچنين گاه نوشته‌اي به زبان عربي و يا فارسي ترجمه مي‌شده است، اما اين روند هرگز نتوانست در عرصه‌ي فرهنگ به سطح مبادله‌ي مستمري، ارتقا يابد. اين امر نه تنها در باب ايرانيان و عرب‌ها صدق مي‌كند كه كشور همسايه، تركيه را نيز در بر مي‌گيرد. اگر به پژوهش‌هايي كه در باب يك ديگر صورت گرفته است نگاهي گذرا افكنده شود، در مي‌يابيم كه غرب در اين ميان نه تنها نقش اساسي داشته، بلكه تنها كانال معتبر ارتباط ميان اين سه را تشكيل مي‌داده است. در مراكز پژوهشي يا كتاب خانه‌هاي هر يك، با انبوهي از نوشته‌هاي غربي ـ كه به سه زبان انگليسي، فرانسوي يا آلماني منتشر شده است ـ در باب شناخت عرب‌ها، ايرانيان و ترك‌ها مواجه هستيم، در حالي كه در باب شناخت مستقيم يك ديگر، به ندرت نوشته‌اي به زبان عربي، فارسي و يا تركي مي‌يابيم. اطلاعات ما از جهان عرب بسيار اندك و كهنه است و غالبا از محدوده‌ي محمد عبده و همكاري وي با سيد جمال الدين اسدآبادي فراتر نمي‌رود. در مقابل نيز عرب‌ها تنها به ترجمه‌ي چند شعر يا داستان ايراني بسنده كرده‌اند. ارتباط‌هاي رسمي ميان آن‌ها افزون بر اين كه پيوسته تابعي از روابط سياسي بوده است، به شدت احتياط آميز و آميخته با گونه‌اي بي اعتنايي بوده است و بنابراين روابط ايران و عرب‌ها نتوانسته است به گونه‌اي اساسي، متحول شود.

ضرورت‌هاي علمي و كارهاي راهبردي
يكي از مسايل عمده‌اي كه غالبا ايرانيان در گفت و گوي با عرب‌ها آن را ناديده مي‌گيرند و در نتيجه گفت و گوي آنان بي حاصل مانده است، عدم تفكيك ميان قلمروي سياسي از فرهنگ ايراني است. ما پيوسته كوشيده‌ايم از رهگذر سياست و با زبان سياست، فرهنگ ايراني را به كشورهاي عربي منتقل كنيم؛ به عبارت ديگر در گفت و گوي با عربها، همواره «صدور انقلاب اسلامي» و يا صدور ارزش‌هاي انقلاب اسلامي با صدور فرهنگ ايراني، يكي دانسته شده است. اين سخن هرگز به معناي نفي اصول اساسي انقلاب اسلامي نيست، بلكه بدين معنا است كه «ديگران» و از جمله عرب‌ها مايلند فضاي گفت و گو، نوعي هم انديشي و داد و ستد فكري و تمدني باشد تا نمايش اقتدار سياسي. با تأسف تجربه نشان داده است كه تاكنون شعار صدور انقلاب بيش از آن كه معناي فرهنگي داشته باشد، صبغه‌اي غالبا سياسي داشته است. در نتيجه عرب‌ها، ايران را نه به عنوان شريك و هم‌پيمان، كه به چشم رقيب و يا حتي بيگانه ديده‌اند.
به طور حتم براي ايجاد زمينه‌ي لازم و فضايي مناسب براي گفت و گو و تفاهم، ايرانيان ناچارند ذهنيت عرب‌ها را نسبت به خود تصحيح و باز سازي كنند.
بر اين پايه، ضروري است كارهاي زير به عنوان محورهاي اساسي گفت و گوي ايرانيان با عرب‌ها قلمداد شود:
1. لزوم تصحيح ذهنيت عرب‌ها از ما ايرانيان و بازنگري در مفاهيم مربوط به آن.
2. لزوم بازنگري در ذهنيت ما ايرانيان از عرب‌ها، كه البته خود شامل بخش‌هاي گسترده و متنوعي مي‌شود؛ بدين معنا كه پاره‌اي پژوهش‌ها بايد به بررسي پيشينه‌هاي تاريخي ما و عرب‌ها اختصاص يابد و پاره‌اي ديگر، وضعيت امروزي طرفين را بكاود.
3. ضروري است در باب تأثير مكاتب شرق‌شناسي ـ كه همواره به عنوان فرهنگ واسطه عمل مي‌كرده‌اند ـ بر صورت بندي ذهنيت و تلقي ايرانيان و عرب‌ها از يك ديگر، پژوهش‌هاي گسترده‌اي صورت پذيرد.
4. «زبان» همواره در راه تفاهم و گفت و گوي ميان ما و عرب‌ها، مشكل عمده‌اي محسوب مي‌شده است. جان كلام اين كه آموزش زبان عربي متداول ـ خواه در حوزه‌هاي ديني و خواه در سطوح دانشگاهي ـ تنها به كار قرائت متون ديني مي‌آيد و ايرانيان را قادر نمي‌سازد تا تجربه‌هاي نويِ عرب‌ها را درك و فهم كنند.
عرب‌ها نيز در وضعيت بهتري بسر نمي‌برند و هيچ گونه آشنايي جامعي با زبان و ادبيات فارسي ندارند و به تبع آن از فرهنگ ايران زمين، اطلاعي ندارند و پيوسته ايران و به ويژه تحولات كنوني آن را از دريچه‌ي پژوهش‌ها و نوشته‌هاي غربي مي‌خوانند و به تصوير مي‌كشند.
كرسي‌هاي زبان فارسي در دانشگاه‌هاي كشورهاي عربي نيز چندان كارآمد و راه‌گشا نبوده‌اند و افزون بر محدودتر شدن قلمروي فعاليت آنها، تنها به كار مدرسان و متخصصان مي‌آيد. عموم مردم و حتي نخبگان كشورهاي عربي، نه از انديشه و فرهنگ ايران طرفي بسته‌اند و نه از ادبيات غني و سرشار آن.
5. در عرصه‌ي گفت و گوي ملل و تمدن‌ها، تجربه بارها نشان داده است كه اهميت دادن به گسترش ادبيات، به ويژه سينما، رمان و شعر، بسيار موثر و كارآمد بوده است. در اين سياق ترجمه‌ي مطلوب و دقيق برخي آثار نيز، نقش به سزايي دارد، هم چنين برپايي شب‌هاي شعر و قصه خواني و... مي‌تواند ابزار مفيد و موثري باشد.
6. برپايي نمايشگاه‌هاي مختلف كالاهاي هنري و فرهنگي (چه به صورت دائمي و چه به صورت موقت) و هم چنين ايجاد انجمن‌هاي دوستي در كشور ايران و نيز در كشورها عربي، مي‌تواند گام مؤثري در نزديكي و ايجاد حس اعتماد و احترام متقابل به شمار آيند.
در خاتمه بايد اين نكته‌ي بسيار مهم را مد نظر قرار داد كه گفت و گوي تمدن‌ها و يا مشاركت در فرهنگ تمدن ديگري، امري به غايت صعب و دشوار است و به جد مي‌توان گفت يكي از دشوارترين و پيچيده‌ترين مسئله‌اي است كه انسان امروزي با آن رو به رو شده است؛ زيرا هر تمدني از پس فرآيند تاريخيِ بلند و پيچيده‌اي شكل گرفته است و به سهولت نمي‌تواند در اين حجم ستبر، روزنه‌اي به روي ديگري بگشايد. به همين ترتيب گفت و گوي ميان ايرانيان و عرب‌ها، به صبر و تحمل و روا داري و همت نياز دارد و از پي چند ارتباط دور و يا نزديك و پراكنده و غير منسجم، نتيجه‌ي مطلوب به بار نمي‌نشيند.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 15  صفحه : 3
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست